همراه با زندگینامهٔ این نویسندهٔ جوان افغانستانی ثنا رحیم محتسبزاده – پاکستان ابر جلوی ماه را گرفت و اتاق در تاریکی فرو رفت. به فراسوی باغ یخزده و دورافتادهای چشم دوخته بودم که مدتها بود تنها ساحهٔ دیدم را تشکیل میداد. سایهها سر در گریبان فرو میبردند تا به خواب روند، خورشید کمکم بیدار میشد و گوش تیز میکرد؛ ابرها تکهپاره میشدند و زیباترین مروارید آسمان بهمرور نقش میبست. بهآرامی پرندگان چشم میگشودند و بیگمان…
بیشتر بخوانیدافغانستان
برگزاری نمایشگاه بینالمللی عکاسی توسط سازمان اکسا (ACSA)
معصومه سادات (رؤیا) حسینی – ونکوور این بار سازمان بینالمللی ACSA نمایشگاه عکاسی بزرگی را با اهداف مختلف برگزار کرده است. از همهٔ مردم جهان فارغ از ملیت دعوت میکنیم در این نمایشگاه با ما همراه شوند، چه برای نمایش آثار خود و چه برای بازدید از این آثار، جزئیات بیشتری در این زمینه در اختیار شما قرار خواهیم داد. این نمایشگاه در دو بخش حرفهای و مبتدی بهصورت حضوری در شهر زیبای ونکوور و…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۶۷) – پناهجوی خوب و پناهجوی بد
مژده مواجی – آلمان هر چه برایش دنبال کلاس رایگان زبان آلمانی ب-۱ مخصوص پناهجویان میگشتم، بینتیجه بود. انگار برای آنها که اقامتشان پادرهواست، قحطی کلاس زبان آمده باشد. مراجعم شش سال است که از اوکراین فرار کرده و به آلمان پناه آورده است. هنوز وضعیت اقامتش معلق است. – وقتی که زادگاهم، دونتسک، که منطقۀ روسنشین است اعلام استقلال کرد، بیشتر ترس برم داشت که تأثیر بدتری روی قبولی پناهندگیام داشته باشد. ماسکش را آهسته…
بیشتر بخوانیدمعرفی برنامههای فرهنگی-هنری و ورزشی مؤسسهٔ بینالمللی اکسا
مسعود سخاییپور، LJI Reporter – ونکوور مؤسسهٔ بینالمللی اکسا در سال ۲۰۰۹ در افغانستان تأسیس شد و در سال ۲۰۱۹ در کانادا با هدف حمایت از مهاجران، پناهندگان و تازهواردان به کانادا از طریق فعالیتهای ورزشی، فرهنگی، هنری، و کارآفرینی بهثبت رسید. اکسا با رهبری بانوان و جوانان، دستاوردهای چشمگیر و برنامههای متنوعی با بیش از ۱۵ نماینده در جهان و همکاری با مؤسسات سازمان ملل، دیگر مؤسسات بینالمللی، جایزههای جهانی و تجربهٔ بیش از…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۶۴) – دوشنبۀ دلگیر
مژده مواجی – آلمان اولین روز هفته در حالت معمولی چنگی به دل نمیزند. بعد از دو روز تعطیلی آخر هفته، روز کاری شروع میشود و باید یواشیواش وارد هفتۀ جدید شد، مانند گرمشدنِ آهستهآهستهٔ موتور ماشین در زمستان، این اولین روز هفته طور دیگری شروع شد. به سراغ ایمیلهای انباشهشدۀ دوشنبه رفتم. ایمیلهایی که چند روز گذشته به صندوق ایمیل سرازیر شده بودند. مشغول خواندن آنها که شدم، تلفن زنگ زد. اسمش را روی صفحۀ…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۶۲) – وحشت از رسوایی
مژده مواجی – آلمان وارد اتاق کارم شد و چترش را که قطرههای باران از آن میچکید، گوشهای گذاشت. احوالپرسی کردیم. پالتوش را که آویزان میکرد، گفت: – چه هوای سرد و بارانیای. از پنجره نگاهی به آسمان یکدست خاکستری و تیره انداختم. – دلم نور خورشید میخواهد و گرما. خندید و با روحیهای خوب کیف دستیاش را باز کرد. دفتر یادداشت و تعداد زیادی کاغذ از کیفش بیرون آورد. با ذوق گفت: – ببینید چقدر…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۶۰) – باورنکردنیها
مژده مواجی – آلمان صبح با شروع کار مثل همیشه وقتی که کامپیوتر را روشن کردم، اول به سراغ خواندن ایمیلهایم رفتم. اولین ایمیل را که خواندم، باورم نشد. چشمهایم را بازتر کردم و دوباره آن را خواندم. جواب ایمیلی بود که روز قبل به ادارۀ کار نوشته بودم. در ایمیل نوشته بودم، مراجعِ افغان، زنی است تشنهٔ یادگیری و نیاز به حمایت دارد تا در جامعۀ جدید، در آلمان، خودش را پیدا کند. یعنی به…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۵۸) – از اندازهٔ پا تا نگهبانی
مژده مواجی – آلمان اندازهٔ پاهای مردمان قندوز را مثل کف دستش میشناخت. ۲۸ سال اندازهٔ پاها را روی چرم برش داده، دوخته، شکل داده بود و شاهد چموخم پاهای نسل در نسل شده بود. پاهایی که درازا و پهنای قندوز را طی کرده بودند. او به آدمها که نگاه میکند، ناخودآگاه چشمش به فرم پای آنها میافتد و کفشهایشان را سبک سنگین میکند. خودش میگفت: «از بچگی بهجای رفتن به مدرسه شروع به کار کردم….
بیشتر بخوانیدگفتوگو با مروان مین، رئیس پیشین فدراسیون ملی وزنهبرداری افغانستان
علیرضا فدایی – ونکوور باعث افتخار من بوده که در این چند سال همکاری با مجلهٔ وزین رسانهٔ همیاری ورزشکاران، قهرمانان و پیشکسوتان بسیاری را در رشتههای مختلف به خوانندگان محترم معرفی کردهام. واقعاً جالب است که در یک شهر نهچندان بزرگ، این تعداد ورزشکاران زبده زندگی میکنند. اینبار بهلطف معرفی آقای سعید غلامی، مربی بوکس و وزنهبرداری ساکن ونکوور، که در شمارهٔ صد و بیست و سوم رسانهٔ همیاری با ایشان گفتوگویی داشتیم، با آقای…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۵۶) – آینۀ رؤیا در عکس
مژده مواجی – آلمان ماسکش را که برداشت، لبخندی بر لبش نمایان شد. موهای بلندش را پشت سرش بسته بود و با چشمهای آبیرنگش مشتاق کندوکاو در چهرۀ مراجعان بود. یک ساعتی میشد که پشتسرهم از مراجعان ادارهمان عکس میگرفت. عکسهایی حرفهای برای رزومهشان. او را به اداره دعوت کرده بودیم که در روز بازدید و معرفی پروژههای اجتماعیمان به عموم، یکی از نکات جذاب آن روز برای بازدیدکنندگان باشد. مراجعم را به اتاقی که برای…
بیشتر بخوانید