معرفی یک هنرمند- اسماعیل قنبری

معرفی یک هنرمند- اسماعیل قنبری

اسماعیــــل قنبری(۱۳۵۵) مازندران – نکا دیپلم ریاضی کارشناسی صنایع دستی ۱۳۸۵، دانشگاه هنر تبریز   □ «مشق‌های اسماعیل» – ۱۳۸۴ – نگارخانهٔ پردیس، دانشگاه هنر تبریز □ «انعکاس در۵۵۶٫۲ متر مربع»  – ۱۳۸۵ – نگارخانهٔ پردیس، دانشگاه هنر تبریز  □ فقدان معنا در مزرعهٔ پلاستیکی»  – ۱۳۸۶- حیاط دانشگاه هنر تبریز □ «الف ساکن دار» نقاشی – ۱۳۸۸ – گالری هفت آینه در ساری □  نمایشگاه گروهی نقاشی در گالری حنا بهمن – ۱۳۹۲ □…

بیشتر بخوانید

جوالدوز – «ایرانیا»

جوالدوز – «ایرانیا»

دوستان عزیز، جوالدوز هستم، دامت برکاته! از «ب»‍ بسم‌اللّه تکلیف خودمو و شما و بقیه رو با موضوعی روشن کنم: یه سوزن دارم، مال خانجونم بوده. این سوزن همیشه از یه روسری به روسری بعدی نقل مکان می‌کرد و خانجون خدابیامرزم باهاش روسری‌شو زیر گلو محکم می‌کرد تا یه وخ زبونم لال زبونم لال، سر از جهنم درنیاره. حالا بنده هم این سوزنو با خودم بیست‌هزار کیلومتر راه آوردم تا ونکوور. البته که مورد استفاده‌ش…

بیشتر بخوانید

دنیای من و آدم کوچولوها

دنیای من و آدم کوچولوها

رژیا پرهام ادمونتون – کانادا دخترک چهارساله همه صبح‌ها را با شادی خبری ساده و خوب شروع می‌کند! ولی خبر امروز او کمی متفاوت بود. بعد از گفتن صبح‌به‌خیر با لحنی ذوق‌زد‌ه‌ ادامه داد Guess what, Razhia? We all are humans!‎ (فکر کن چی، رژیا! ما همه انسانیم!) نمی‌دانستم چه بگویم. با لبخند گفتم، بله هستیم. پدرش که متوجهِ تعجبم شده بود، تعریف کرد که، من و همسرم سعی می‌کنیم هر روز یک رفتار خوب…

بیشتر بخوانید

اشعاری جدید از ساناز داودزاده‌فر

اشعاری جدید از ساناز داودزاده‌فر

دو شعر منتشرنشده* از ساناز داودزاده‌فر – ایران   درگیریِ ما سرِ آخرین گلوله بود نصیب که خواهد شد هر روز تکرار دیروزهاست آخرین گلوله قبل از خواب به زندگی شبیه‌تر شده تا بوسه‌ای بعد از یک ماه ندیدنِ هم ما، تیرباران‌خورده‌های یک نسل‌ایم یک روز بی‌گلوله نخوابیدم مادرم لالایی‌اش صدای کلاشینکف داشت وقتی کودکی‌مان پیرگونه بزرگ می‌شد. _______________________________________________   به‌جای وارداتِ کبوتر و گنجشک برای وصله به این آسمانِ سیاه بگذار کلاغ‌های همین اطراف…

بیشتر بخوانید

شعری جدید از اعظم داوریان

شعری جدید از اعظم داوریان

اعظم داوریان – ایران دعا کن نبندم عزیز دلم به این جاده‌های غریبانه دل   نبُرّم دل از رخوتِ زندگی در آهنگِ خمیازه‌های کسل   به دریای طـــوفان‌زده نسپرم دلم را به شوق سفر، بعد از این   دعـــا کن بمانم همین کشتیِ شکسته که این‌جا نشستم به گِل   پیِ ماجراجوییِ سرنوشت نگردم تهِ هیچ فنجانِ فال   که راضی بمانم به یک حبّه قند و نوشیدنِ چــای با عطر هل   دعا کن…

بیشتر بخوانید

گیره‌های طلایی

گیره‌های طلایی

فوزیه رجبی- ونکوور چند روزی به بازشدن مدرسه‌ها و آمدن پاییز مانده بود. این را قاصدک‌های پریشان که در گوشه و کنار حیاط دیده می‌شدند، خبر آورده بودند. مادر توی ایوان پشت به حیاط نشسته بود. صندوق بزرگ چوبی را باز کرده بود و بقچه‌های لباس را کنار دستش می‌چید. صندوق آ‌ن‌قدر بزرگ بود که من و سه خواهرم راحت توی آن جا می‌شدیم و مهمان‌بازی راه می‌انداختیم. البته هر وقت خالی می‌شد و این…

بیشتر بخوانید

دربارهٔ‌ گوستاو فلوبر

دربارهٔ‌ گوستاو فلوبر

مسعود لطفی – ایران «ادبیاتْ محصولِ رگباری تند از خون، عرق، اسپرم و اشک است.» – روبرتو بولانیو شاید اگر بخواهیم در میان نویسندگان برای این گفتهٔ بولانیو مصداقی بیابیم، کسی بهتر از گوستاو فلوبر نیابیم. رمان‌نویسِ بزرگی که با نفرت از انجمن‌ها و آکادمی‌های ادبی و «جامعه‌های نمایش»[۱] و جایزه‌های ادبی و مطبوعاتِ آن روزگار، با تن‌ندادن به منش‌ها و آدابِ نفرت‌انگیزِ بورژوازی، تنها به آن عیشِ حقیقی و مدامِ هستی‌اش پرداخت: ادبیات. گوستاو، فرزندِ…

بیشتر بخوانید

کوتاه در بابِ موسیقی دههٔ هفتاد

کوتاه در بابِ موسیقی دههٔ هفتاد

حمیدرضا یعقوبی دههٔ هفتاد میلادی دورانی تکرارنشدنی در موسیقی دنیا بود – حس و حالی صلح‌آمیز و عشق پرور – هرچند در گوشه‌ای ویتنام به‌دور از آرامش است و عروس خاورمیانه، بیروت در آشوب. هرچند ببرهای تامیل در حال شکل‌گیری ابتدایی هستند و در راه و حزب پلنگ سیاه به‌دنبال احیای حقوق سیاهان آمریکا در تقابل با کو کلاکس کلان‌ها و فاجعۀ سپتامبر سیاه در اردن و… اما هنوز آهنگ مهر بر جنگ مستولی است….

بیشتر بخوانید

گزارشی از اولین نمایشِ هم‌زمان فیلم‌‌های ایرانی در ونکوور

گزارشی از اولین نمایشِ هم‌زمان فیلم‌‌های ایرانی در ونکوور

سُلماز لک‌پور «من» برای اولین بار به‌صورت هم‌زمان، در ایران و کانادا، در سالن نمایش «BlueShore» دانشگاه کپیلانو در نورث ونکوور بر روی پردهٔ سینما رفت. برای تهیهٔ گزارش کوتاهی از چگونگی برگزاری این مراسم به محل نمایش فیلم می‌روم. با نزدیک‌شدن به پارکینگ به میزان ترافیک نیز افزوده می‌شود. در ابتدا فکر می‌کنم ازدحام ایجادشده به‌علت رفت‌وآمد دانشجویان دانشگاه است، هرچند وقتی وارد پارکینگ می‌شوم، جمعیت غالبِ ایرانی را از جمعیت اندک دانشجویان به‌راحتی…

بیشتر بخوانید

سیمرغ – میان آسمان و زمین

سیمرغ – میان آسمان و زمین

سُلماز لک‌پور هرساله در روز زن، هشتم ماه مارس دولت‌ها و مؤسسات در سراسر جهان برنامه‌هایی را به‌مناسبت بزرگداشت و قدردانی از زنان و دستاوردهای آن‌ها در زمینه‌های حقوقی، سیاسی، علمی، فرهنگی وهنری بر گزار می‌کنند. نمایشگاه سیمرغ – میان آسمان و زمین نیز امسال با هدف بزرگداشت زنان هنرمند ایرانی با همکاری خانم جَنِس کاتر (Janice Cotter) و خانم سالومه هنرمند در گالری آرتز سنتر(Arts Center) واقع درشهر پورت مودی و با  حضور جمعی…

بیشتر بخوانید
1 123 124 125 126