جوالدوز – کارشناسان فیس‌بوکی

جوالدوز – کارشناسان فیس‌بوکی

دوستان عزیز، جوالدوز هستم، دامت برکاته. تو شمارهٔ قبلی براتون گفتم که چی شد سر از بندرعباس در آوردیم. نکتهٔ جالب اینه که اون روزا و تو اوج درگیری‌های جنگ، یکی از امن‌ترین شهرهای منطقهٔ جنوب، بندرعباس بود. اما برای ما که از آب و هوای معتدل اصفهان و کوچه‌های چهارباغ و زاینده‌رود کوچ کرده بودیم، بندرعباس چیزی شبیه جهنم بود. خیلی طول کشید که با گرما و شرجی کنار بیایم، اما الان که در…

بیشتر بخوانید

رسیتال پیانو، پایانی موزیکال بر دوره‌های آموزشی استودیو آرت‌اسپات

رسیتال پیانو، پایانی موزیکال بر دوره‌های آموزشی استودیو آرت‌اسپات

سیما غفارزاده عصر شنبه ۱۸ ماه ژوئن رسیتال پیانوی هنرجویان استودیوی آرت‌اسپات، در کلیسای سنت‌لورنس واقع در شهر کوکئیتلم برگزار شد. استودیوی آرت‌اسپات چندسالی‌ست که توسط آقای رهام بهمنش در شهر پورت‌مودی تأسیس شده و در این مدت توانسته است حضوری موفق در جامعهٔ ایرانی مترو ونکوور داشته باشد. برای شرکت در این برنامه از خانه خارج می‌شوم. رسیدن‌ام به محل برنامه خود حکایتی‌ست که البته نقلش در این یادداشت جایی ندارد؛ فقط همین‌قدر بگویم…

بیشتر بخوانید

نگرشی دیگرگون

نگرشی دیگرگون

حمیدرضا یعقوبی – ونکوور از ابتدای زندگی، معلم فقط در کلاس درس ظاهر نمی‌شود، انسان‌های بسیاری در حد توانشان ایفاگر نقشی در زندگی‌مان می‌شوند. شاید رفتگر هر روزهٔ کوچه‌مان باشد و نقشی سترگ بازی کند و در مقابل استاد دانشگاهی با معلومات وافر و نقشی اندک. حداقل برای من تا انتهای نوجوانی چهار نفر نقش عمده داشتند: مرحومه بی‌بی، یکی از دایی‌هایم، معلم هنر اول راهنمایی که بعدها هنرپیشهٔ سینما شد و در نهایت مرحوم…

بیشتر بخوانید

سازشناسی موسیقی کلاسیک ایرانی (بخش دوم)

سازشناسی موسیقی کلاسیک ایرانی (بخش دوم)

بخش اول این مطلب را در اینجا بخوانید امیرحسین اسلامی میرآبادی* سازهای زهی زخمه‌ای (سه تار) در ادامهٔ مقالهٔ قبلی در شمارهٔ پنجم رسانهٔ همیاری، در این شماره نیز به توضیحی مختصر در مورد «سه‌تار» که جزو خانوادهٔ سازهای زهی زخمه‌ای است، خواهم پرداخت. سه‌تار این ساز در اجراهای موسیقی کلاسیک ایرانی بیشتر به صورت تک‌نوازی اجرا می‌شود. در واقع از آنجاکه حجم صدای این ساز زیاد نیست، بیشتر نوازندگان سه‌تار، ترجیح بر این دارند…

بیشتر بخوانید

جوالدوز – شرافت

جوالدوز – شرافت

دوستان عزیز، جوالدوز هستم، دامت برکاته. وقتی اومدم این مطلبو بنویسم، هر چه کردم طنزم نیومد. انقدر موضوع تراژدی بود که تصمیم گرفتم اونو خیلی خیلی جدی باهاتون در میون بذارم. سال ۱۳۶۴ بود که یه سری بادمجون دورقابچین این در و اون در زدن و بالاخره موفق شدن خانوادهٔ ما رو مجبور به مهاجرت دوباره بکنن. این‌بار ما رو جای دوری نفرستادن. شهر جدید بندرعباس بود. روزی که حکم جدید رو به پدر دادن،…

بیشتر بخوانید

قهرمان شکست

قهرمان شکست

مسعود لطفی – ایران راویِ رمانِ باغِ همسایهٔ خوسه دونوسو، در صبحی که شبِ پیشین‌اش را در عُق‌زدن‌ها و ویران‌شدن‌های زنش گذرانده، می‌گوید: «آیا در صبحی این‌چنین، شکست می‌تواند به این کمال باشد؟» خوسه دونوسو، نویسندهٔ شیلیایی، هزارتویی جنون‌آمیز و پُرپیچ‌وخم آفریده، هزارتویی که شکست، سرخوردگی، عشق، حسادت، خاطره، مرگ، نوستالژی، ادبیات، تغزل، مقاومت و مبارزه را در بر می‌گیرد. جوزف کمپل در کتاب معروفش قهرمانِ هزارچهره می‌نویسد: «قهرمان کسی است که به خواستِ خود…

بیشتر بخوانید

سنگ بر سنگ – ترجمهٔ شعری از Ankie Peypers

سنگ بر سنگ – ترجمهٔ شعری از Ankie Peypers

سنگ بر سنگ Ankie Peypers (1946 – 2008) – Netherlands برگردان: شهلا اسماعیل‌زاده – هلند وقتی آدم‌ها رد می‌شوند و می‌گویند: این برج را ببین، می‌خواهم از آن‌ها بپرسم می‌دانند که بر سر سنگ چه می‌آید تمام روز راست می‌ایستد سنگ بر سنگ و خود را تحمل می‌کند و در شهر گم می‌شود.

بیشتر بخوانید

آدمی – شعری از کافیه جلیلیان

آدمی – شعری از کافیه جلیلیان

کافیه جلیلیان – تورنتو جادوی خاموشی شب، سکوت، فراموشی پرنده اما، خانه را بر بلندترين درخت می‌کارد                  باران، غبار جنگل می‌شويد و دشت با شبنم و شقايق، رقصان شايد طلسمِ تنهايی آدمی را   در کوه خواب به بند کشيده باران، پرنده، جنگل تو را به نام می‌خوانند تا کلبهٔ اميد راهی نمانده است همراه شو رفيق، با من بيا بادا شهاب عشق را بار دگر بر دامن سپيده بنشانيم

بیشتر بخوانید

دنیای من و آدم کوچولوها – پزشکان آرایشگر

دنیای من و آدم کوچولوها – پزشکان آرایشگر

رژیا پرهام سه نفر از بچه‌های مهدکودکم مشغول بازی با لوازم پزشکی بودند، یکی از آن‌ها نگاهی به من انداخت و گفت: «رژیا، می‌خواهی مریض ما باشی؟» پیشنهاد بیمارِ سه خانم‌دکترِ فسقلی بودن عالی بود! بعد از اینکه فشار خون گرفتند، چسب زدند و به ضربان قلب گوش دادند. بعد هم رفتند اسباب‌بازی‌های روی میز کوچک آرایش را برداشتند و مشغول شانه‌کردن موها و آرایش صورتم شدند. با خنده گفتم: «چه بیمارستان باصفایی دارید! آرایشگرید…

بیشتر بخوانید

گفت‌وگو با مهدی م. کاشانی

گفت‌وگو با مهدی م. کاشانی

حدود دو ماه قبل فرصتی پیش آمد تا با مهدی کاشانی نویسندهٔ جوان ساکن تورنتو که تا دوسال پیش ساکن شهرمان ونکوور بود، به بهانهٔ رونمایی کتاب جدیدش «شکراب و داستان‌های دیگر» گفت‌وگویی داشته باشیم که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنم. همچنین توجه شما را به لینک‌های خرید نسخه‌های چاپی و الکترونیکی این کتاب از آمازون – در انتهای این گفت‌وگو– جلب می‌کنم. سیما غفارزاده آقای کاشانی، پیش از همه ممنونم که باوجود…

بیشتر بخوانید
1 119 120 121 122 123 127