تحقق رؤیای بهاره در «بهار بیکری»

مسعود سخایی‌پور، LJI Reporter – ونکوور

دوشنبه ۱۴ اوت ۲۰۲۳ در هیاهو و شلوغی داون‌تاون ونکوور، در تقاطع خیابان‌های رابسون و سیمور، کافه‌ای دنج، زیبا و آراسته افتتاح شد. نان و شیرینی و کافهٔ بهار (Bahar Bakery & Cafe)* در همین مدت کوتاه جایش را دل ونکوورنشینان و به‌خصوص ایرانیان ونکوور باز کرده است و روزی نیست که در شبکه‌های مجازی تصویری از نان و شیرینی‌های خوشمزه و خاطره‌انگیزِ «بهار بیکری» که «با عشق تهیه شده‌‌اند» از سوی یکی از مشتریانش در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته نشود.

اما «بهار بیکری» نه‌فقط کافه‌ای دنج و زیباست که همهٔ جزئیاتش با ظرافت، دقت و سلیقه‌‌ای بی‌نظیر کنار هم چیده شده، بلکه تجلی رؤیای فرشته‌ای است که بیدادگران حضورش را در میان زمینیان برنتابیدند و او را در کنار ۱۷۵ مسافر بی‌گناهِ پرواز پی‌اس۷۵۲ در آسمان تهران پرپر کردند.

آن فرشته، بهاره کرمی‌مقدم بود. دختری کوشا و پرتلاش که به‌گفتهٔ مادرش، بهشته رضاپور، در همهٔ مقاطع تحصیلی‌اش موفق بود. او بود که روزی از پدرش پرسید: «پدر جان، من اگه ازدواج کنم، بهم جهاز می‌دی؟» و پس از پاسخ مثبت پدرش به او گفت: «می‌شه پول جهاز رو بهم بدی برم آمریکا درس بخونم؟» و این‌گونه شد که با کمک مالی خانواده‌اش، خودش همهٔ کارهایش را پیگیری کرد و در دانشگاه NC State کارولینای شمالی در رشتهٔ محیط زیست کارشناسی ارشد خواند.

او پنج سال ویزای تحصیلی داشت. بعد از تمام‌شدن تحصیلاتش در شرکت بین‌المللی Black and Veatch شروع به کار کرد. ویزا در شرف تمام‌شدن بود که شرکت از طریق وکیل اقدام کرد، ولی چون دیر اقدام شده بود، جواب منفی شد، به‌همین خاطر برایش ویزای کانادا گرفتند و بهاره را به شعبهٔ تورنتو منتقل کردند.

دو سال و اندی در آن شرکت کار کرد. دلش می‌خواست کارش را عوض کند، ولی احساس دِین می‌کرد. در نهایت از طریق امتحان و مصاحبه‌های مختلف در منطقهٔ یورک در تورنتوی بزرگ (York Region) به‌عنوان متخصص محیط زیست در قسمت آب و فاضلاب، مشغول به کار شد. از کارش خیلی راضی بود و در آن موفق، همکارانش دوستش داشتند و می گفتند: «صبح با انرژی تمام وارد می‌شه و سلام می‌ده.»

به‌گفتهٔ مادرش، بهاره در خیریه‌ها بسیار فعال بود و کمک می‌کرد. هر دو هفته یک‌بار برای کمک به معلولان می‌رفت. در مسابقه‌های دو و رقص شرکت می‌کرد. والیبال و دوچرخه‌سواری و یوگا انجام می‌داد و سازهای مختلف می‌نواخت.

بهاره خطاطی، نقاشی، کاراته، کلاس موسیقی و والیبال رفته بود و شناگر ماهری هم بود. سال اول که به تورنتو رفت، بنا به سنّت شب ژانویه در دریاچهٔ اونتاریو شیرجه زد. بسیار کمال‌گرا بود‌. هر کاری را باید بدون نقص انجام می‌داد وگرنه موردِقبولش نبود.

یکی از آرزوهای دیرین بهاره به‌راه‌انداختن کسب‌وکاری برای مادرش بود. کسب‌وکاری که در آن بتواند دیگران را هم در چشیدن دست‌پخت عالی مادرش سهیم کند؛ یک قنادی یا چیزی مثل آن. جایی که بشود نه‌فقط اقوام، دوستانِ نزدیک و آشنایان، بلکه هرکسی را در چشیدن طعم باقلواهای بی‌نظیر مادرش (روایت «کرهٔ آب‌شده» نوشتهٔ بهشته رضاپور، مادر بهاره، را در اینجا بخوانید) و شیرینی‌ها و نان‌های خوشمزهٔ او سهیم کرد. افسوس که جنایت سرنگونی پرواز اوکراینی این فرصت را از او گرفت تا با دستان خودش این کار را بکند، ولی برادرش علی و همسر او یاسمن این رؤیای بهاره را محقق کردند و حالا آن دو در کنار بهشته رضاپور، مادر بهاره، در «بهار بیکری» که نامش را از او گرفته، طعم دل‌چسب انواع شیرینی‌ها و نان‌های ایرانی را به داون‌تاون ونکوور آورده‌اند.

اگر در داون‌تاون ونکوور زندگی می‌کنید یا گذارتان به آنجا می‌افتد، لذت حضور در این کافهٔ دنج و زیبا و مصاحبت میزبانان دوست‌داشتنی آن را از دست ندهید.

 Bahar Bakery & Cafe
579 Robson St, Vancouver, BC V6B 1A6
Instagram: @bahar_bakery_cafe


*Bahar Bakery & Cafe

579 Robson St, Vancouver, BC V6B 1A6
Instagram: @bahar_bakery_cafe

ارسال دیدگاه