بهسازی زبان فارسی، افزایش بار معنایی و وام‌گیری 

همراه با پیشنهاد جایگزین برای چند واژهٔ بیگانه

دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور

پس از اشتقاق و مرکب‌سازی، به‌ روش افزایش بار معنایی می‌رسیم. این روش واژه‌سازی در واقع نساختنِ واژه است، به این معنا که ما به‌جای ساختن یک واژهٔ جدید، بار معنایی کلمات را افزایش می‌دهیم، و این کاری است که در کتاب‌های لغت‌ می‌بینیم. شمار کلمات یک‌معنایی بسیار اندک است؛ یعنی اکثر الفاظ بیش از یک مفهوم دارند که در فرهنگ‌ها منعکس می‌شود. البته دستور زبان و کنارهمایی واژگانی نقشی اساسی را در تعیین معانی کلام ایفا می‌نمایند و آنگاه عبارات، ترکیبات، یا جملاتی به‌عنوان مثال، کاربرد معانی مختلف را نشان می‌دهند. به چند کلمه نگاه می‌کنیم که ابتدا وضع دستوری و سپس به‌ترتیب معناها، هم‌معناها یا به‌اصطلاح مترادف‌ها و بعد ترکیبات، و در مورد افعال، مشتقات آن را نیز معلوم می‌سازد. 

١- شعله، اسم، اشتعال، افروزش، تاب، گرما، بلندی آتش، الوگیری و آتش،… و سپس در حد امکان مثال می‌زند: آتش شعله‌ور شد، شعله کشید. زغال داغ یا گداخته شعله ندارد.

٢- داغ، صفت و اسم، گرم، سوزان، جای زخم، نشان، اندوه، غم،… آش داغ داریم. بر پیشانی‌اش داغ زده‌اند. الهی داغ نبینی! این خانواده داغدار است.

٣- دانستن، فعل، فهمیدن، دانابودن، اطلاع‌داشتن، شناختن، بلدبودن… می‌دانم که او در این شهر نیست. تو راه و چاه را خوب می‌دانی. دانستنی‌ها، اسم؛ دانش، اسم مصدر؛ دانشگاه، دانش‌آموز…

۴- معمولاً، قید، بر حَسَب معمول، به‌طور متداول. ایشان معمولاً در خانه نمی‌مانند.

۵- همیشه، قید، همواره، دائماً، پیوسته، در همهٔ اوقات… کم بخور، همیشه بخور. 

همچنین‌اند کلمات حروف ربط و حروف اضافه و دیگر کلمات زبان که با مترادف‌هایشان و با چند نمونه آورده می‌شوند. در همهٔ انواع واژه‌سازی زبان، معمولاً معانی تازه به‌دنبال مفاهیم قدیم ذکر می‌شوند و در «افزایش بار معنایی» نخست، معنای اول و سپس معانی بعدی به‌ترتیب آورده می‌شوند، مگر اینکه یکی از آن‌ها به‌دلیل تغییرات روز، جای معنای مشهورشده دیگری را بگیرد. انواع واژه‌سازی‌های زبان ازجمله مرکب‌سازی و اشتقاق به کنارهمایی کلمات، ترکیبات و اصطلاحات در بافت سخن توجه زیادی دارند. و بهترین فرهنگ‌ها آنهایی‌اند که سعی می‌کنند پیشرفت‌های علم و دانش روز را به‌سرعت در خود بگنجانند. لیکن سؤالی در اینجا مطرح می‌شود. چرا فرهنگ‌های ما مثال‌های خود را از گفتار و نوشتار گذشتگان جدید علم و ادب فارسی مانند جمال‌زاده و از قدیم همچون سعدی ذکر می‌کنند؟ و پاسخ این است: چون اینان به سخن فارسی توجه داشتند، مرتکب خطا یا انحرافی از دستور زبان یا از هنجار‌های آن نمی‌شدند. لیکن نشریاتی هستند که به‌خاطر سرعت کارشان و کسب پول بیشتر، بی‌دقتی نموده، حتی در نگارش، بسیاری از کلمات را به‌هم‌چسبیده رها می‌کنند. چند نمونه: وقتکار به‌جای وقت کار، ریشهها به‌جای ریشه‌ها، یا سبکساخته به‌جای سبُک ساخته؛ تا چه رسد به ساختار دستوری سالم و دارای اعتبار. خدا آبروی زبان ما را حفظ کند! 

وام‌گیری – وام‌گیری آسان‌ترین و کم‌زحمت‌ترین روند واژه‌سازی یا بهتر بگوییم، برای ایرانیان، «واژه‌واردکنی» بوده است. اینان بنا به‌دلایلی که در دنبال خواهیم گفت به‌سهولتِ تمام و بی‌حدو‌حصری کلمات و ترکیبات خارجی را به درون زبان خود راه داده‌اند و از این طریق بر واژگانشان وسعت بخشیده‌اند، و به‌نسبت بسیار بالاتری از هر نوع واژه‌سازی دیگر، از مفردات و ترکیبات زبان عربی وام گرفته، در فارسی گنجانده‌اند. و به‌قول برخی از ادیبان که نمی‌خواهند شأن همین فارسی مخلوط‌شده را پایین بیاورند، بر غنای آن افزوده‌اند. اما مگر می‌شود کسانی ایشان را ناگزیر کرده باشند تا فارسی را به‌نفع عربی کنار بگذارند، و حال آنکه ما برای همهٔ لغات خارجی معادل فارسی داشته‌ایم و داریم، و همه می‌دانیم که در اکثر موارد این وام‌گیری چیزی جز راحت‌طلبی و بی‌مبالاتی نبوده است. البته همهٔ زبان‌های زندهٔ دنیا واژه به وام می‌گیرند. انگلیسی از قدیم و جدید از زبان‌های ژرمن کهن، فرانسه، لاتین، یونانی و جز این‌ها لغات وارد کرده است. لیکن امروزه بیشتر از راه ترکیب و اشتقاق تأمین نیاز می‌نماید: وندها و ریشه‌ها را به‌کار می‌گیرد، تلفیق می‌کند و تلفظ و نگارش لغات را بر پایهٔ قواعد آوایی خود قرار می‌دهد. اما در روزگار کنونی وام‌گیری انگلیسی از فرانسه به‌شکل جدید صورت می‌پذیرد. املای کلمات و تلفظشان به‌طور نسبی حفظ می‌شود. کلمات barrage‏، émigré‏، memoir‏، entrepreneur‏، cachet‏، entrepôt‏ و… از این قبیل‌اند. فرقی نمی‌کند، زبان‌های اروپایی، آسیایی، آفریقایی و دیگر زبان‌ها نیز از انگلیسی وام می‌گیرند؛ تفاوت در مقدار، رقم، تلفظ، و نگارش است. عربی هم از فارسی قدیم و جدید وام گرفته و می‌گیرد، ولی کلمات را به‌اصطلاح معرّب می‌سازد، و گاه در باب‌های افعال صرف می‌نماید. مثال: هَندسه یا هِندسه از کلمهٔ «اندازه» گرفته شده است. جُناح، معرب «گناه» است. مسجد از «مزگت» گرفته شده است و آنگاه در فعل ثُلاثیِ مجرد سجود صرف شده است. زبان ترکی استانبولی هم وام گیری را در حد بالایی از عربی، فارسیِ قدیم و جدید، از فرانسه و انگلیسی امروزی گرفته و می‌گیرد؛ با این تفاوت که کلمات را با آهنگ و قواعد ویژهٔ خود تلفظ کرده، با خط امروزی‌اش که از لاتین گرفته شده است، می‌نگارد. برای مثال کلمهٔ محمد را محمت (Mehmet) و کلمهٔ دولتی را دِولتی (devlati) می‌گوید. با این الفبا توانسته است واکه‌های ö , ü و I و هم‌خوان‌های دیگرش را به‌راحتی بسازد. لیکن ما در فارسی تمام کلمات عربی را یکسان به نوشتار وارد نموده با تلفظ خاص خودمان می‌گوییم. صدا‌های «ص»، «ث» و «س» را در کلمات مصباح، ثمر و استفاده، یکسان «س» و همچنین همهٔ صداهای «ظ»، «ض»، «ذ» و «ز» را در کلمات لحاظ، عارض، مذاب، و مزبور، یکسان «ز» تلفظ می‌کنیم. مهم‌ترین دلایل این کار بهره‌گیری بیش‌ازاندازه از لغات عربی، تعلیمات دینی، تحصیلات حوزوی، استماع سخنان واعظ‌ها و سهولت یا خلاصی خود از شیوه‌های دیگر واژه‌سازی بوده و است. 

با تأسف بی‌نظمی ناخوشایندی بر گفتار و نوشتار ما حاکم شده است. امروزه اکثر مردم نه روزنامه می‌خوانند و نه به فارسی اهمیت می‌دهند. با این وجود، امیدواریم نوشتهٔ ما را در این رسانه بخوانند. حال جهت بهسازی کلام به چند مثال زیر توجه نمایید: 

نگوییم، از مهمانان عزیز خواهشمندیم رأس ساعت ٢ به مهمان‌سرا تشریف بیاورید. بگوییم، از مهمانان عزیز خواهشمندیم رأس ساعت ٢ به مهمان‌سرا تشریف بیاورند. در این جمله فعل آخر باید سوم‌شخص جمع باشد، زیرا به کلمهٔ مهمانان برمی‌گردد. 

ننویسیم، شما از کسانی هستید که عرض و عمق لحظات را بر طول عمرشان ترجیح می‌دهید. بگوییم، … بر طول عمرشان ترجیح می‌دهند. فعل آخر جمله به «کسانی» برمی‌گردد. در عربی هم همین‌گونه است: یا ایها الذین آمَنوا، یعنی، کسانی که ایمان آوردند. ننویسیم، آمِنوا، «که ایمان بیاورید» معنی می‌دهد. 

حال به فارسی‌شده‌ها توجه کنیم: 

به‌جای مبتلا بگوییم، دچار. به این بیماری دچار نشوی

به‌جای احتمالاً بگوییم، چه بسا. چه بسا امروز او را ببینی. 

به‌جای احتیاط بگوییم، پروا. این‌قدر بی‌پروا رانندگی نکن. 

به‌جای اَحیاناً بگوییم، شاید. شاید درِ باغ بسته باشد. 

به‌جای احضارکردن بگوییم، فراخواندن. مرا به درون فراخواندند. 

به‌جای استشهاد بگوییم، گواهی‌خواهی. از همهٔ حاضران گواهی‌خواهی می‌شود زیر نامه را امضا کنند. 

به‌جای استراتژی بگوییم، راهبرد، و به‌جای استراتژیک بگوییم، راهبردی. راهبرد شما در این امر چیست؟

به‌جای اخذ بگوییم، دریافت. پس از دریافت مبلغ بیا اینجا. 

به‌جای آباژور بگوییم، نورتاب. یک نورتاب برای دخترم خریدم. 

به‌جای آخرالامر بگوییم، سرانجام. جنگیدند و سرانجام پیروز شدند. 

به‌جای عقاید بگوییم، باورها. گروهی با باورهای گوناگون گرد آمده بودند. 

به‌جای بالاخص بگوییم، به‌ویژه. از همهٔ افراد حاضر، به‌ویژه نوازندگان، دعوت می‌شود زودتر بیایند. 

به‌جای باقیمانده بگوییم، مانده، چون کلمهٔ باقی همان مانده و افزون است. پس از خرید کالاها مانده را به من بازگردان. 

به‌جای شفاف بگوییم، فرانما یا پشت‌نما. شیشهٔ این پنجره تگری است و پشت‌نما نیست. 

به‌جای اخطار بگوییم، هشدار. به ما هشدار دادند آنجا توقف نکنیم. 

خوانندگان عزیز اگر نظر یا سؤالی دارند، لطفاً به آدرس m.rakhshanfar1@yahoo.com ایمیل بفرستند.

ارسال دیدگاه