روایت درگذشت زنده‌یاد امیر صدقی از زبان مادرش

برگرفته از وبسایت کارزار In Their Name

برگردان: مسعود سخایی‌پور، LJI Reporter – ونکوور

پسر ۲۶ سالهٔ من، امیر صدقی، در تاریخ ۴ مهٔ ۲۰۱۹ در سقوط هواپیما نزدیک اسمیترِ بریتیش کلمبیا کشته شد.

امیر به‌عنوان تحلیلگر داده و متخصص ظرفیت ترابری (payload specialist) برای Precision Vectors، شرکتی که تصاویر هوایی دقیق تهیه می‌کند، کار می‌کرد. در روز سانحه، او برای کار در قراردادی با سازمان خدمات [مهار] آتش‌سوزی‌های جنگل در بی‌سی (BC WildFire Service) فراخوانده شد. این عملیات پرواز قرار بود روی جنگل‌های شمال بی‌سی اسکن مادون‌ِقرمز انجام دهد تا برخی از آتش‌سوزی‌های زیرزمینی را کشف کنند. این فناوری در نوع خودش اولین بود. 

او سوار یک هواپیمای Cessna 182E از شرکت Lake District Air Services Ltd بود که به‌همراه سه نفر دیگر، ازجمله رئیسش و مدیر شرکت، لورن بورگال، از دریاچهٔ برنز (Burns Lake) به پرواز درآمد. طبق گزارش هیئت ایمنی ترابری کانادا ‎(Transport safety Board of Canada (TSB))‎ که در این‌باره تحقیقات به‌عمل آورده است، سه ساعت پس از شروع پرواز و قبل از اینکه کلاً ارتباط قطع شود، خلبان سیگنال اضطراری ارسال کرد. لاشهٔ هواپیما در ۵۰ مایلی شمال اسمیتر پیدا شد. امیر، لورن و خلبان هواپیما همگی در آن روز تراژیک سقوط هواپیما کشته شدند. 

هواپیمای Cessna 182E از شرکت Lake District Air Services Ltd که امیر صدقی و دو سرنشین دیگر آن بر اثر سقوط کشته شدند
هواپیمای Cessna 182E از شرکت Lake District Air Services Ltd که امیر صدقی و دو سرنشین دیگر آن بر اثر سقوط کشته شدند

موتور آن مدل خاص هواپیما با قطعات یدکی تعویض شده بود، و هیئت ایمنی ترابری کانادا مشخص کرد که بر اساس «دما و رطوبت در منطقه‌ای که پرواز انجام شد، به یخ‌زدن کاربراتور کمک کرده بود»، که به‌احتمال زیاد موجب ایجاد اشکال در موتور شده بود. لاشهٔ هواپیما با کاربراتور سیستم گرمایشی که در وضعیت سرد/خاموش بود، پیدا شد. آن‌ها اظهار داشتند «برای هواپیماهای مجهز به کاربراتور، اگر به سیستم نمایشگر دمای کاربراتور مجهز نباشند، این خطر که خلبان از شرایطی که موجب تجمع یخ روی کاربراتور بشود، آگاهی نیابد، بالا می‌رود، و متعاقباً به‌موقع واکنش چاره‌ساز مناسبی نشان نمی‌دهد.» 

هیئت ایمنی ترابری کانادا در ادامهٔ گزارش مشخص می‌کند که «به‌دنبال اولین مشکلات موتور، خلبان قصد کرد که در باند فرود اضطراری Silver Hilton Steelhead Lodge فرود آید، هرچند هواپیما از باند دور شد و خلبان گزارش داد که او در غرب آن فرود خواهد آمد، در حالی‌که درواقع هواپیما در شرق باند سقوط کرد. باند فرود اضطراری در بانک اطلاعاتی (database) جی‌پی‌اس هواپیما نبود، و در نتیجه، احتمالاً خلبان قادر نبوده آن را در زمان کافی برای انجام فرودی ایمن و قبل از ازکارافتادن موتور، ردیابی کند.» 

طبق گزارش هیئت ایمنی ترابری کانادا، عوامل مختلفی مشخص شده‌اند که می‌توانستند از این سانحه و این تراژدی وحشتناک جلوگیری کنند. برخی از این عوامل می‌توانسته شامل سیستم‌های بازخورد کافی برای جلوگیری از یخ‌زدن کاربراتور و متعاقبش ازکارافتادن موتور، و همچنین اطمینان از اینکه همهٔ باندهای فرود اضطراری در بانک اطلاعاتی جی‌پی‌اس هواپیما موجود بوده، باشد. در جایی که ثانیه‌ها مهم‌اند، داده‌های حیاتی‌ای که خلبان نیاز داشته تا تصمیم درست بگیرد، بلافاصله در اختیارش نبوده تا احتمالاً مانع ازکارافتادن موتور شود، یا دستِ‌کم فرودی ایمن در باند فرود اضطراری نزدیک به هواپیما، داشته باشد. 

به‌عنوان یک مادر، من همیشه دربارهٔ طبیعت کار امیر، کارکردن در مناطق دورافتادهٔ بریتیش کلمبیا، نگران بودم و من فقط می‌خواستم که او سلامت باشد. مرگ او بدترین کابوس هر مادر بود. ما جای خالی او را هر روز احساس می‌کنیم. او مرد جوانی بود با مهارت‌های بسیار؛ او در هنر موسیقی دست داشت، اهل کسب‌وکار بود، به پنج زبان صحبت می‌کرد، و به حفظ طبیعت و حیات وحش علاقه‌مند بود. همین علاقه،‌ سه سال قبل او را به کار در شرکت Precision Vectors هدایت کرد، و نگرانی‌های من هم نمی‌توانست او را متقاعد کند که این کار را نکند. 

پس از مرگ او بود که شوک دیگری به ما وارد شد وقتی فهمیدیم که پسر من هیچ «ارزش»ی تحت قانون مرگ به‌دلیل قصورِ بریتیش کلمبیا ندارد. ما به وکیلانی مراجعه کردیم و آن‌ها به ما گفتند که WorkSafeBC به خانوادهٔ ما برای این فقدان غم‌انگیز غرامتی پرداخت نخواهد کرد، چرا که طبق قانون جبران خسارت خانوادهٔ بی‌سی (BC’s Family Compensation Act)، امیر واجد شرایط معیارهای تبعیض‌آمیز نبود تا تحت قانون «ارزش» داشته باشد. 

زنده‌یاد امیر صدقی
زنده‌یاد امیر صدقی

در بی‌سی، متوفی باید درآمد و وابسته (تحت تکفل) داشته باشد تا خانواده‌اش به دادخواهی و غرامت کافی دسترسی داشته باشند. امیر می‌بایست همسر و/یا فرزندی می‌داشت تا ما می‌توانستیم علیه آن‌ها که خاطی بودند، شکایت قانونی بکنیم. آن‌ها همچنین نکتهٔ‌ مهم آزاردهندهٔ دیگری را به ما گفتند؛ اینکه تحت قانون جبران خسارت کارکنان (Workers Compensation Act) خانواده‌ها را از شکایت علیه خاطیان بازمی‌دارد اگر که عزیز ازدست‌رفتهٔ آن‌ها حین انجام وظیفه کشته شده باشد. چه اندازه ناباورانه چنین قانونی می‌تواند مضحک باشد؟! 

WorkSafeBC فقط تمایل دارد بخشی از هزینه‌های تدفین را تقبل کند، آن هم در قبال داشتن امضای ما برای گرفتن حق شکایت از خاطی. چنین چیزی برای ما قابل‌قبول نیست. ما از آنچه که دربارهٔ روند پاسخگویی/مسئولیت و غرامت در بی‌سی یاد گرفته‌ایم، بی‌نهایت ناامید شده‌ایم. 

شاید اگر کشتن تا این اندازه ارزان نبود، معیارهای بیشتری برای جلوگیری از حوادث و تراژدی‌هایی مانند آنچه برای امیر اتفاق افتاد، برقرار می‌شد.

ما ۲۰ سال پیش به بریتیش کلمبیا مهاجرت کردیم تا استاندارد زندگی بالاتر و سیستم قضاوت عادلانه‌تری داشته باشیم. ما یک خانواده‌ایم و به‌عنوان خانواده، ما زندگی یکدیگر را ارج می‌نهیم و وقتی یکی از ما آسیب می‌بیند، در کنار هم می‌ایستیم. ما نمی‌توانیم باور کنیم که این استان همچنان بر قانون مرگ به‌دلیل قصوری تکیه دارد که از سال ۱۸۴۶ هیچ اصلاح معنادار و مهمی که پایه‌ای برای ارزش‌گذاری برابر برای زندگی‌های ازدست‌رفته باشد، روی آن انجام نشده است. 

ظاهراً، همهٔ استان‌های دیگر در کانادا، از جمله قلمرو یوکان، این قوانین را مدرنیزه کرده‌اند، و دولت بی‌سی با اجتناب از این امر، همچنان مردم را سرخورده می‌کند. 

به‌عنوان یک خانواده، ما تلاش داریم که پشتیبان یکدیگر باشیم و فعال باقی بمانیم. ما بنیادی را به‌نام امیر پایه گذاشته‌ایم با عنوان بنیاد امیر صدقی. ما سعی می‌کنیم تا میراث زیبای امیر را با کمک به آن‌هایی که علائق و ارزش‌هایی مشابه با امیر دارند، زنده نگاه داریم؛ محیط زیست، طبیعت، موسیقی، زبان، و رشد فردی. امیر هنرمندی بااستعداد بود، همهٔ انسان‌ها را فارغ از باورها، نژاد، سن و پیشینهٔ آنان دوست داشت و به آن‌ها اهمیت می‌داد، و حامی بزرگ حقوق حیوانات و ارزش‌های زیست‌محیطی بود. 

گرچه زندگی امیر تحت قانون بی‌سی ارزش‌گذاری نشد و مورد احترام قرار نگرفت، ما همچنان به فعالیت با دیگر خانواده‌های متأثر [از این قانون] و انجمن اصلاح قانون مرگ به‌دلیل قصور در بی‌سی، ادامه خواهیم داد تا اطمینان یابیم که دولت بریتیش کلمبیا این قانون اشتباه و نخ‌نما را تغییر دهد طوری‌که روزی بیاید که دیگر خانواده‌ای در استان ما مجبور نشود عواقب سنگین آن را تجربه کند، چنان که ما تجربه کرده‌ایم.

ارسال دیدگاه