گفت‌وگوی نوروزی رسانهٔ همیاری و بی‌سی سرو با جان هورگان، نخست‌وزیر استان بریتیش کلمبیا

سیما غفارزاده – ونکوور

در آستانهٔ نوروز ۱۴۰۱ همراه با دوستانمان در بی‌سی سرو، تابلو اعلانات فارسی‌زبانان بریتیش‌ کلمبیا، بر آن شدیم با تعدادی از سیاستمداران سطوح شهری و استانی در بریتیش کلمبیا گفت‌وگوهایی را ترتیب بدهیم تا هم دربارهٔ عملکردشان در سال گذشتهٔ خورشیدی به خوانندگانمان اطلاعاتی بدهند و هم از آن‌ها دربارهٔ برخی مسائل مورد علاقهٔ جامعهٔ ایرانی بریتیش کلمبیا بپرسیم که توجه شما را به این گفت‌وگوها جلب می‌کنیم. لازم به یادآوری است سه گفت‌وگو با شهرداران نورث شور در شمارهٔ گذشته (با همکاری رسانه‌های محلی انگلیسی‌زبان) منتشر شد و چهار گفت‌وگوی دیگر که اخیراً انجام شده‌ است، در این شماره منتشر می‌شود.

* * * * *

نخست‌وزیر هورگان، سپاس از اینکه وقتی از برنامهٔ کاری پرمشغله‌تان را به این گفت‌وگو، که از سری گفت‌وگوهای مشترک ما، رسانهٔ‌ همیاری، با بی‌سی سرو در پایان سال خورشیدی است، اختصاص دادید. قبل از هر چیز، تبریک می‌گویم برای درمان موفقیت‌آمیزتان و در ابتدا سپاسگزار می‌شویم اگر از مهم‌ترین دستاوردهای دولت بی‌سی ان‌دی‌پی در سال گذشته – یعنی از مارس ۲۰۲۱ تاکنون – برایمان بگویید.

حتماً، اول از همه، افتخاری است برای من که امروز اینجا با شما باشم. به خوانندگان شما و به شما و خانواده‌تان می‌گویم «نوروزتان پیروز». این همیشه فرصتی عالی است برای جشن آغاز سالی نو، پاک‌سازی و آغازی دوباره. بریتیش کلمبیا طی چند سال گذشته بسیاری چیزها را از سر گذرانده است. شما از من دربارهٔ سال تقویمی گذشته، ۱۲ ماه گذشته، پرسیدید، ولی ما دربارهٔ همه‌گیری جهانی فکر می‌کنیم، دربارهٔ فصول متوالی آتش‌سوزی، دربارهٔ سیل وحشتناکی که زیرساخت‌های ما را از بین برد، چه در طول بزرگراه کوکُهالا یا بزرگراه شمارهٔ ۱ در محدودهٔ ابتسفورد، تراژدی‌هایی غیرعادی برای ما اتفاق افتاد، کل شهر لیتِن از بین رفت، تنها دو نفر کشته شدند ولی کل شهر باید دوباره ساخته شود. سال بسیار پرچالشی برای بریتیش کلمبیایی‌ها بوده، اما علی‌رغم این می‌توانم بگویم که بزرگ‌ترین دستاورد ما به‌لحاظ انسانی این بوده است که طی این چالش‌ها کنار هم ایستاده‌ایم. کووید-۱۹ چالش بسیار بزرگی بوده است برای خانواده‌ها، خصوصاً آن‌ها که سالمندانشان در خانه‌های سالمندان بوده‌اند، به‌خاطر مشکلاتی که برای دیدار آن‌ها داشته‌اند. 

علی‌رغم همهٔ این موانع و مشکلات، بریتیش کلمبیایی‌ها در زمان وقوع این تراژدی‌ها روی کمک به یکدیگر متمرکز باقی ماندند، مانند سیل در فرِیزِر ولی و آتش‌سوزی در شمال [استان]، و من فکر می‌کنم این آزمایشی واقعی بود برای همهٔ ما نه تنها فقط دولت بلکه همهٔ ما بریتیش کلمبیایی‌ها در چنین دورهٔ زمانی غیرمعمول و بی‌سابقه‌ای [دست‌کم] در طول زندگی‌ من. ما همه در کنار هم ایستادیم، و مردم بسته به شرایطشان شاد یا غمگین بودند، ولی در آخر همه این را درک کردند که بهترین راه برای ادامه همین همبستگی بود و این چیزی است که من بیشترین افتخار را به آن می‌کنم.

گفت‌وگوی نوروزی رسانهٔ همیاری و بی‌سی سرو با جان هورگان، نخست‌وزیر استان بریتیش کلمبیا

بسیار عالی، متشکرم. در سال جاری میلادی کل کانادا با تحصن هزاران تن از کامیون‌داران در اعتراضاتی با عنوان «کاروان آزادی» به سیاست‌های دولت‌های فدرال دربارهٔ محدویت‌های مربوط به همه‌گیری، مواجه بود و البته دامنهٔ این اعتراضات به دولت‌های استانی هم کشیده شد. سازمان‌دهندگان این اعتراضات اعلام کردند که از ۱۴ مارس ۲۰۲۲ کامیونداران از سراسر کانادا به ویکتوریا خواهند آمد و برای ماه‌ها در آنجا خواهند ماند. هرچند بعد تاریخ رسیدن آن‌ها به آخر هفته (۱۹ و ۲۰ مارس) و شهر محل تجمعشان به ونکوور تغییر یافت. شما در انتقاد از آن‌ها به این موضوع اشاره کردید که ۹۴ درصد مردم بالغ بی‌سی واکسن زده‌اند. آیا فکر می‌کنید همهٔ منتقدان به محدودیت‌های همه‌گیری کووید-۱۹، از افراد واکسن‌نزده‌اند؟ آیا برنامه‌ای برای ملاقات با آن‌ها و شنیدن اعتراضاتشان دارید؟

نه، من برنامه‌ای برای ملاقات با ‌آن‌ها ندارم، مگر آنکه آن‌ها واقعاً حرفی برای گفتن داشته باشند. در نظر من، همین‌طور که معترضان را تماشا می‌کردم، به‌طور مثال آن‌هایی که در اتاوا تجمع کرده بودند، اعتراضاتشان واقعاً در ارتباط با محدودیت‌ها نبود، حتی واقعاً در ارتباط با کامیون‌داران هم نبود، ۹۰٪ کامیون‌دارانی که از مرزهای بین‌المللی عبور می‌کنند تا موجودی فروشگا‌ه‌ها را تأمین کنند، تا غذای کافی در فروشگاه‌های مواد غذایی باشد، هر روز دارند کار می‌کنند. این‌ها کامیون‌دارانی‌اند که من می‌شناسم، این‌ها مشغول کارشان‌اند و هزاران کیلومتر رانندگی می‌کنند تا کالاهای مورد نیاز مردم را به بریتیش کلمبیا برسانند. ولی آنچه من دیدم، تعدادی کامیون پارک‌شده در کنار خیابان در اتاوا بود، تعداد زیادی را دیدم که درمورد نخست‌وزیر کلمات زشتی به‌کار می‌بردند، و از نظر من، این بیشتر موضوعی سیاسی بود تا اعتراض [به محدودیت‌ها]. 

من متعلق به حزب سیاسی‌ای هستم که بر اساس اعتراضات بنا نهاده شد؛ ان‌دی‌پی از خیزشی که در دشت‌های (Prairies) کانادا در دههٔ ۱۹۳۰ برای حمایت از مزرعه‌داران و کارگران به‌قوع پیوست، می‌آید. من تا جایی به‌یاد دارم، همیشه در اعتراضات شرکت داشته‌ام، ولی در آخر اعتراضات، شما به خانه‌تان می‌روید. شما می‌توانید با کسی توافق و سازگاری نداشته باشید، بی‌آنکه فرد ناسازگاری باشید. آنچه من در این حرکت دیده‌ام، بیشتر مسئلهٔ سیاسی هدایت‌شده‌ای با موضع ضدِدولتی بوده است تا دربارهٔ ارزش واکسن یا ازخودگذشتگی‌ای که کسب‌وکارها و کارگران طی دو سال گذشته از خود نشان داده‌اند. ما تلاش کردیم کسب‌وکارها را در اینجا باز نگه داریم، آنچه که بی‌سی را با دیگر بخش‌های کشور متمایز می‌کند، که البته برخی ممکن است با آن مخالف باشند، این است که ما به‌جای بستن کسب‌وکارها، چه صنایع بزرگ در شمال، چه رستوران‌ها، ما با آن‌ها کار کردیم تا بتوانند کسب‌وکارشان را بچرخانند و پولی دربیاورند. همان‌طور که می‌دانید، بازار مسکن ما در حال انفجار است. قیمت خانه چالش بسیار بزرگی است، اما املاک بسیاری در بازار هست که مردم دارند می‌خرند و خوب می‌شد اگر تعداد بیشتری می‌توانست وارد بازار شود و قیمت‌ها را پایین بیاورد. ولی اقتصاد ما بسیار داغ است؛ ما کمترین نرخ بیکاری را در کشور داریم. ما امروز تعداد افراد مشغول به‌کار بیشتری نسبت به قبل از شروع همه‌گیری داریم. در این مقطع زمانی، ما به عموم مردم اعلام کرده‌ایم که محدودیت‌ها را داریم سبک‌تر می‌کنیم، محدودیت ماسک‌زدن در اماکن عمومی برداشته شده، نه به‌دلیل اعتراضات بلکه چون دکتر هنری به ما گفته است که علم چنین چیزی را ایجاب می‌کند، برای اینکه تعداد افراد بسیار زیادی در بی‌سی واکسینه شده‌اند، برای اینکه سویهٔ اُمیکرون به نسبت دیگر سویه‌ها کمتر کُشنده است، البته همچنان مرگ‌ومیر در میان مردم هست و مردم همچنان بیمار می‌شوند، این را نباید از نظر دور داشت، اما شواهدی مبنی بر اینکه بیمارستان‌های ما قرار نیست بیش از ظرفیتشان کار کنند، آشکار است. ما الان افراد کمتر و کمتری در بیمارستان داریم و افراد کمتری در بخش مراقبت‌های ویژه داریم، و برای همین است که ما محدودیت‌هایی را مقرر می‌کنیم، نه برای آنکه آزادی افراد را محدود کنیم، بلکه برای اینکه مردم را سالم و ایمن نگه داریم، خصوصاً جمعیت آسیب‌پذیرمان را، سالمندانمان را و افرادی که سیستم ایمنی شکننده‌ای دارند. بنابراین وقتی من کامیون‌داران را می‌بینم، آن‌طور که آن‌ها خود را کامیون‌دار می‌نامند چون واقعاً نیستند، که فقط می‌خواهند بگویند از دولت متنفرند، شما می‌توانید بدون پارک‌کردن در حیاط جلویی خانهٔ کسی این کار را بکنید، شما می‌توانید بدون به‌صدا درآوردن بوقتان در تمام روز این کار را بکنید، اگر با دولت توافق ندارید، مشکلی نیست، در کشوری آزاد شما می‌توانید بیایید و مسئلهٔ خود را مطرح کنید، ولی آخر کار به خانه‌تان بروید. این کاری است که من کردم و کاری است که اغلب معترضان می‌کنند. آن‌هایی که می‌خواهند اطراق کنند و جایی را اشغال کنند،‌ درواقع کسانی‌اند که آزادی ما را ازمان می‌گیرند، آزادی مردم را از آن‌ها می‌گیرند، و این جایی است که من خط می‌کشم، و فکر می‌کنم این جایی است که اغلب بریتیش کلمبیایی‌ها خط می‌کشند. شما می‌خواهید اعتراض کنید، مشکلی نیست، اما حق ندارید مرا از اینکه بتوانم در شهرم به‌راحتی حرکت کنم، باز دارید. این چیزی است که ویکتوریایی‌ها می‌گویند. این چیزی است که مردم می‌گویند، نه فقط دربارهٔ کامیون‌داران بلکه دیگر معترضان، چه موضوع تغییرات اقلیمی باشد یا هر چیز دیگری، وقتی شما آزادی حرکت را از مردم می‌گیرید، شما دیگر معترض نیستید، شما ناقض حقوق دیگران‌اید. شما می‌خواهید سر دولت داد بزنید، بفرمایید، من مشکلی با آن ندارم، اما وقتی دادزدنتان تمام شد، به خانه بروید و اجازه بدهید مردم به زندگی‌شان برسند. 

ممنون. اما بخشی از سؤال من این بود که آیا شما معتقدید این کامیون‌داران همه از افراد واکسن‌نزده تشکیل شده‌اند؟ چون من در یکی از شبکه‌های مجازی ویدیویی دیدم و حرف‌های یکی از آن‌ها را شنیدم که می‌گفت او خود واکسن هم زده است و ضدِواکسن هم نیست، اما این واقعیت که آن‌ها وقت زیادی را در صف برای گذر از مرز صرف می‌کنند، و این زمان تلف‌شده هیچ‌جا به‌حساب نمی‌آید و به‌عبارتی پرداخت نمی‌شود. نظر شما در این‌باره چیست؟ 

درست است، این‌ها دغدغه‌های موجهی است و مسائلی است که دولت فدرال را تحت تأثیر قرار می‌دهد. دولت فدرال است که مرزهای ما را تحت کنترل دارد. در بریتیش کلمبیا ما توان اینکه مردم را در حرکت بین بی‌سی و یوکان و بی سی و آلبرتا متوقف و بازرسی کنیم، نداریم، و این دولت فدرال است که مرزهای بین‌المللی ما را تحت کنترل دارد، چه هوایی و چه زمینی. بنابراین اگر مردم با دولت مخالفتی دارند، به اتاوا نامه بنویسند و مسئلهٔ خود را مطرح کنند. و بار دیگر، آن محدودیت‌ها دارد سبک‌تر می‌شود چون شواهد و علم نشان می‌دهد که برداشتن محدودیت‌ها خطری ندارد، بنابراین اگر افرادی دغدغه‌های درست و برحقی دارند، من خوشحال می‌شود که به حرف آن‌ها گوش دهم. اما اگر آن‌ها می‌خواهند بگویند که نتیجهٔ آخرین انتخابات را دوست ندارند، تنها چاره‌شان این است که تا انتخابات بعدی صبر کنند و این کاری است که همه می‌کنند، من و دیگران هم برای مدت‌زمانی طولانی این کار را در کانادا کرده‌ایم، و به‌خوبی هم جواب داده است. اگر شما شکایت برحقی دارید، اگر شما رانندهٔ کامیونی هستید که برای انجام کارتان و نان‌آوری برای خانواده‌تان مشکل دارید، با کمال میل من حاضرم که به حرف‌های شما گوش بدهم، ولی اگر شما فقط می‌خواهید همین‌جور توی شهر بچرخید و مزاحم مردم بشوید چون از دولت خوشتان نمی‌آید، من علاقه‌ای به موضوع ندارم. شما بهتر است فعالیت دیگری برای خودتان پیدا کنید؛ چیزی که مفید باشد؛ شما به‌نظر می‌رسد انرژی بسیاری دارید، پس آن را صرف فعالیتی سازنده بکنید. 

گفت‌وگوی نوروزی رسانهٔ همیاری و بی‌سی سرو با جان هورگان، نخست‌وزیر استان بریتیش کلمبیا

خیلی ممنون. صحبت واکسن و محدودیت‌ها شد؛ برخی از مقررات بهداشتی موجب سردرگمی مردم می‌شود، تا جایی که باعث می‌شود عده‌ای به محدودیت‌های همه‌گیری بی‌اعتماد شوند. به‌عنوان مثال، پیش از رفع برخی محدودیت‌ها، مردم باید هنگام ورود به رستوران‌ها ماسک می‌زدند و بعد از نشستن سر میزهای غذا می‌توانستند آن را بردارند. یا الان که دولت استان بخشی از محدودیت‌ها از جمله ماسک‌زدن در اماکن عمومی سرپوشیده را برداشته است، ولی دولت فدرال هنوز چنین محدودیت‌هایی را برنداشته و به‌عنوان مثال برای حضور در دفاتر دولت فدرال در بی‌سی، مانند دفتر خدمات دولتی (Service Canada)، افراد باید کماکان ماسک بزنند. اگر از دید مقامات بهداشت استان خطر بیماری به‌حدی کاهش یافته که می‌توان در فضاهای سرپوشیده ماسک نزد، چرا باید در دفاتر دولت فدرال در بی‌سی ماسک بزنند؟ یا موارد دیگری نظیر آن، دیدگاه شما در این زمینه چیست؟

بله، من فکر می‌کنم مردم خسته شده‌اند، همه ما خسته‌ شده‌ایم. طی ۲۴ ماه گذشته، ما همه شرایط بسیار سخت و ناخوشایندی را از سرگذرانده‌ایم و بنابراین، من کاملاً درک می‌کنم که مردم از این بالا و پایین‌ها و ماسک زدن و نزدن‌ها خسته شده‌اند، من کاملاً این کلافگی را درک می‌کنم، اما انگیزه از همان ابتدا دنبال‌کردن توصیه‌های دکتر هنری، به‌عنوان یک پزشک، یک اپیدمیولوژیست، به‌عنوان یکی از مشهورترین متخصصان در دنیا که خوشبخت‌ایم ایشان را به‌عنوان پزشک بی‌سی داریم، بوده و نیز توصیه‌های وزیر بهداشت تا مطمئن شویم بیمارستان‌هایمان بیش از ظرفیت نشوند، چون وقتی آنچه را که در بخش‌هایی از آمریکا و اروپا اتفاق می‌افتاد، نظاره می‌کردیم، بزرگ‌ترین نگرانی پیش از هرگونه چشم‌انداز برنامهٔ واکسیناسیون این بود که مردم بسیار بیمار می‌شدند و در تعداد بالا جانشان را از دست می‌دادند، و این یعنی مراجعهٔ افراد به بیمارستان و بستری‌شدن و گاه رسیدن به مرحلهٔ مراقبت‌های ویژه، بنابراین هدف ما این بود که بیمارستان‌هایمان کارآ باقی بمانند و ما بتوانیم جراحی‌های مورد نیاز مردم را انجام دهیم و مراقبت‌ها لازم را به‌عمل آوریم. و البته ما راه درازی طی کرده‌ایم و خیلی چیزها آموخته‌ایم. از نظر من، دکتر هنری بسیار خوب عمل کرده است. من این شانس را دارم که هفته‌ای سه چهار بار ایشان را ملاقات می‌کنم و اطلاعات لازم را از جمله اینکه وضعیت این بیماری در حال حاضر چیست و چه مناطقی تعداد موارد بیشتری داریم و… ، دریافت می‌کنم، البته این اطلاعات محرمانه نیست و ما آخر هر هفته آن را منتشر می‌کنیم و اگر کسی بخواهد می‌تواند آن‌ها را دنبال کند و بالا و پایین شدن‌ها در تعداد موارد ابتلا و بستری‌شدن را ببیند. ولی حالا پس از دو سال که در این وضعیت‌ بوده‌ایم، ما داریم محدودیت‌ها را برمی‌داریم چون تعداد زیادی از مردم واکسینه شده‌اند و درست است که مردم همچنان بیمار می‌شوند اما نه به‌حدی که در ابتدا بود و من فکر می‌کنم این روند طبیعی همه‌گیری است. اینکه مردم فکر می‌کنند دولت استانی چیزی می‌گوید و دولت فدرال چیزی دیگر، آیا کلافه‌کننده است؟ بله البته. من با رئیس فرودگاه بین‌المللی ونکوور که مستأصل است و می‌خواهد مردم دوباره سفر کنند، صحبت کردم. با بسیاری از مردم صحبت کرده‌ام که بی‌صبرانه منتظرند دوباره بتوانند سفر کنند بدون آنکه نگران صف‌های طولانی باشند و اینکه چه تستی لازم دارند و آیا دوز واکسنشان کافی است و… من درک می‌کنم که این‌ها همه کلافه‌کننده است، و ما باید مطمئن شویم که اطلاعات کافی در اختیار عموم مردم می‌گذاریم تا انتخاب درستی بکنند، چه بخواهند برای شام به رستورانی بروند، یا به مسابقهٔ هاکی بروند یا یک هفته‌ای برای فرار از باران به مکزیک سفر کنند. درک می‌کنم که سخت است، ولی همین‌طور که زمان می‌گذرد، محدودیت‌ها کمتر و کمتر خواهد شد، و ما ممکن است برای روند سبک‌ترکردن محدودیت‌ها مورد انتقاد قرار گیریم؛ دسته‌ای بگویند خیلی سریع است و دیگرانی بگویند خیلی کُند است، ولی من فکر می‌کنم در نظر اغلب مردم روندی درست بوده است. مردم ابزار لازم برای حفاظت از خودشان را دارند؛ آن‌ها واکسینه شده‌اند، می‌توانند ماسک بزنند اگر که بخواهند، می‌توانند از جاهای پرجمعیت اجتناب کنند و انتخاب با آن‌هاست. من تا حدود زیادی خیالم آسوده است که ما این را پشت سر خواهیم گذاشت و همچنان که به تابستان نزدیک می‌شویم، مردم راحت‌تر خواهند بود، ولی بعد که به پاییز و فصل بیماری‌های تنفسی و ریوی نزدیک می‌شویم، دوباره این وظیفهٔ ماست که مراقب باشیم چون ممکن است با جهش‌های جدیدتری مواجه شویم. اما فعلاً فکر می‌کنم مردم باید آسان‌تر بگیرند چون عملاً اغلب افراد دوروبرشان واکسینه‌اند و تصور می‌کنم الان در جای خوبی ایستاده‌ایم. اما بی‌تردید موافق‌ام و تصدیق می‌کنم که مردم کلافه و خسته شده‌اند، و می‌خواهند که این دوره را پشت سر بگذارند و به زندگی‌شان ادامه بدهند.

متشکرم. در نوامبر سال ۲۰۲۰، در حکم انتصاب شما به آقای دیکس، وزیر بهداشت، به‌عنوان بخشی از انتظارات شما از ایشان برای بهبود برخی موارد آمده است:

«پیاده‌سازی استراتژی جامع منابع انسانی در بخش مراقبت‌های بهداشتی، گسترش آموزش در همهٔ شاخه‌های مراقبت‌های بهداشتی و بهبود روند ارزیابی مدارک تحصیلی و صدور مجوز در استان، به‌طوری‌که افراد تحصیلکرده در دیگر کشورها بتوانند سریع‌تر و آسان‌تر مهارت‌ها و دانش خود را اینجا در بی‌سی ارائه دهند.» 

این خبر بسیار دلگرم‌کننده بود و موجب خوشحالی متخصصان جامعهٔ‌ ما شد. 

از طرف دیگر، تأخیرهای زیاد در پذیرش بیماران یکی از معضلات موجود در استان ماست. بسیاری از مردم از کمبود متخصص ناراضی‌اند و این در حالی است که بسیاری از پزشکان تحصیل‌کرده در خارج از کانادا به‌دلیل شرایط بسیار دشوار تأیید مدارک تحصیلی‌شان از کار در حرفه‌ای که سال‌ها در آن مشغول به‌کار بوده‌اند، محروم شده‌اند و برای گذران زندگی‌شان به کار در حرفه‌های غیرمرتبط روی آورده‌اند. به‌نظر شما چرا با وجود اینکه طی چند سال گذشته بارها دربارهٔ این مسئله بحث شده، و خصوصاً با توجه به آنچه در حکم انتصاب وزیر بهداشت آمده، هنوز این مشکل حل نشده است؟ تا جایی که ما اطلاع داریم، هنوز پیشرفتی در این زمینه حاصل نشده است. آیا برنامه‌ای در دستور کار قرار دارد که موجب تسریع روند این موضوع شود؟

بله قطعاً، و ما این موضوع را طی پنج سال گذشته دنبال کرده‌ایم، نه فقط از نوامبر ۲۰۲۰، و نه تنها در بخش پزشکی، بلکه برای رشته‌های مهندسی، زمین‌شناسی، بیولوژیست‌ها و هرگونه مدرک تحصیلی اخذشده در خارج که در بی‌سی نیاز به ارزیابی و تأیید دارند. در کانادا، این روند به‌طور گسترده به نهادهای نظارتی‌ای مربوط می‌شود که استانی‌اند، هرچند این‌ها خود توسط نهادهای دیگری مانند کالج پزشکان و جراحان، در رابطه با رشته‌های پزشکی، یا معلمان و دیگر رشته‌ها که هر یک نهاد خاص خود را دارند، مورد بررسی و نظارت قرار می‌گیرند. ما با همهٔ این نهادها کار کرده‌ و می‌کنیم و تلاش داریم تا این روند را سرعت ببخشیم، تا مطمئن شویم که متخصصان تحصیل‌کرده در خارج بتوانند در بی‌سی به کار مورد علاقه‌شان و آنچه که برایش آموزش دیده‌اند، مشغول شوند. ما پیشرفت‌هایی در این زمینه کرده‌ایم، هرچند که ممکن است در ظاهر این‌طور به‌نظر نیاید، خصوصاً در زمینه‌های مراقبت‌های پزشکی، و یکی دو مورد دیگر هم هست که به آن‌ها اشاره خواهم کرد ولی پیش از آن، می‌خواهم به شما و خوانندگانتان تأکید کنم که ما کاملاً به کاهش موانع در این زمینه تا جایی که در توان داریم، متعهدیم، اما به آن آسانی که همهٔ ما می‌خواهیم باشد، نیست وگرنه یک‌سال و نیم قبل انجام شده بود. 

آدریان دیکس، وزیر بهداشت، با انواع مشکلات گرفتار بوده است، البته منظورم این نیست که ایشان نمی‌تواند چندین کار را هم‌زمان انجام بدهد، او یکی از تواناترین افرادی است که من در عمرم دیده‌ام، بنابراین اعتماد کامل به ایشان و تعهداتش نسبت به این مسئله دارم، اما به آن سرعتی که من می‌خواهم یا حتی به آن سرعتی که خود ایشان می‌خواهد، جلو نمی‌رود. [می‌دانم] این کمکی به آن‌هایی که به‌دنبال تأیید مدرک‌اند، نمی‌کند؛ آن‌هایی که در زمینه‌هایی پایین‌تر از میزان تخصصشان مشغول به‌کارند یا در زمینه‌هایی کار می‌کنند که ترجیح می‌دهند آن‌ را ترک کنند. قسمتی از حکم انتصاب که شما برای من خواندید، دربارهٔ استراتژی منابع انسانی صحبت می‌کند، و این تنها چالش‌های ما در ارتباط با کسانی که الان در بی‌سی هستند و مشکل تأیید مدرک دارند، نیست. ما به‌طور مستمر نیاز داریم که افراد بیشتری را آموزش دهیم؛ مربیان آموزش سال‌های اول کودکی برای برطرف‌کردن نیازهای مهدکودک‌ها، معلمان بیشتر، در جایی که پنج سال پیش نیاز نداشتیم، و تقریباً در هر زمینه‌ای به نیروهای بیشتری نیاز داریم. من در این زمینه با دولت فدرال کار می‌کنم و درخواست کرده‌ام که اتاوا بودجهٔ مراقبت‌های پزشکی و بهداشتی را افزایش دهد، چیزی که Canada health transfer خوانده می‌شود. الان ۲۰ سال است که همهٔ استان‌ها در این رابطه شکایت دارند؛ این پدیدهٔ جدیدی نیست و به جاستین ترودو مربوط نمی‌شود، به دورهٔ استفان هاپر برمی‌گردد، به پاول مارتین، به برایان مالرونی، به گذشته‌ای دور برمی‌گردد و زمانی که دولت فدرال بودجهٔ مراقبت‌های پزشکی و بهداشتی را مرتب کاهش داده است، در حالی‌که تقاضا برای خدمات پزشکی همین‌طور بالا رفته است، که درباره‌اش صحبت کردیم. از نظر من، اینجا بحث این نیست که چه سطحی از دولت باید سطح دیگر را تأمین کند، بحث این است که کانادایی‌ها به‌عنوان شهروند چه می‌خواهند و در کانادا آنچه ما را از آمریکا متمایز می‌کند، سیستم پزشکی عمومی آن است که برخی از بهترین متخصصان دنیا را دارد که در آن مشغول به‌کارند،‌ ولی ما نیاز داریم که آن را افزایش دهیم، چه با آموزش افراد بیشتر در مؤسسات آموزش عالی، چه تأیید مدارک آن‌هایی که در خارج تحصیل کرده‌اند، ما به نیروی بیشتری نیاز داریم؛ این بزرگ‌ترین چالش ما در همهٔ بخش‌ها است. چنانچه می‌بینیم نرخ بیکاری رو به کاهش و به زیر پنج درصد رسیده است، و ما شاهد افزایش تقاضا برای استخدام در همهٔ بخش‌ها هستیم؛ از باریستا (قهوه‌چی) در کافی‌شاپ گرفته، تا سرآشپز در رستوران، پزشک در بیمارستان،… این بزرگ‌ترین چالش ما است و از نظر من بهترین راه برای برخورد با آن از طریق مهاجرت است. اما با برگشت به ریشهٔ سؤال شما، اگر ما از مردم در سراسر دنیا دعوت می‌کنیم که به اینجا بیایند و این جاهای خالی را پر کنند، باید مدارک آن‌ها را تأیید کنیم. و این کار کانادا و بریتیش کلمبیاست و نیز نهادهایی که پیش از این درباره‌اش صحبت کردیم. ما باید مانع‌تراشی بر سر راه مردم را متوقف کنیم و شروع به ساده‌سازی این روند بکنیم و این چیزی است که ما طی سال‌های گذشته روی آن کار کرده‌ایم.

ممنون. به‌‌دنبال حملهٔ روسیه به اوکراین ما شاهد اقدامات خوبی از سوی دولت شما برای حمایت از اوکراینی‌های ساکن بی‌سی و همچنین تحریم حامیان دولت روسیه در استان بوده‌ایم. هرچند این اقدامات بسیار خوب و دلگرم‌کننده بوده است، ولی این سؤال را در بین مهاجران افغان ساکن بی‌سی و همزبانان ایرانی‌شان برانگیخته است که چطور این حمایت‌ها در زمان تسلط طالبان بر افغانستان در تابستان گذشته و در جایی که کانادا به‌طور مستقیم در آن کشور حضور داشت، انجام نگرفت؟ جان بسیاری از افرادی که به کانادا در آن کشور کمک کرده بودند در خطر قرار گرفت و گرچه کمک مالی محدودی در نوامبر گذشته به آن‌ها تعلق گرفت، هیچ حمایت عملی‌ای از مهاجران، دانشجویان و دیگر افغان‌هایی که با ویزای موقت در استان ساکن بودند، انجام نگرفت، خصوصاً در مقایسه با کمک‌ها و حمایت‌های مشابهی که از اوکراینی‌ها شد. فکر می‌کنید دلیل این موضوع چیست؟

سؤال بسیار خوبی است. از زمان حمله به اوکراین و آشکارشدن جنایاتی که در آنجا دارد اتفاق می‌افتد، یکی از کارهایی که من دنبال کرده‌ام این بوده که با سازمان‌ها اسکان [پناه‌جویان] ملاقات کرده‌ام. این‌ها سازمان‌های غیرانتفاعی‌ای هستند که تمام ساعات کاری‌شان داوطلبانه صرف این می‌شود که کمک کنند تا مردم به اینجا بیایند. و سؤال من از این سازمان‌ها این بود که ما چه کمکی می‌توانیم به شما بکنیم، و البته که این‌ها همه بسیار خسته‌اند. این‌ها کسانی‌اند که هر روز دارند با سازمان‌های مختلف کار می‌کنند تا به افرادی که چه از طریق پناهندگی و چه از طریق مهاجرت می‌خواهند به اینجا بیایند، کمک می‌کنند. من به یکی از آن‌ها گفتم ما هنوز در حال بررسی پرونده‌های پناه‌جویان سوری هستیم، لیست بلندبالایی از پناه‌جویان افغان هست و حالا به همهٔ این‌ها اوکراینی‌ها هم اضافه شده‌اند، تازه اگر نخواهیم دربارهٔ جنگ داخلی اتیوپی و جنایاتی که به مردم اریتره روا داشته می‌شود، حرفی بزنیم. بنابراین چنین نیست که دنیا فقط به یک مشکل محدود شده باشد و آن مشکل اوکراین باشد. کانادایی‌ها و بریتیش کلمبیایی‌ها همیشه قلب‌هایشان را به آن‌هایی که در سختی بوده‌اند، باز کرده‌اند؛ این یکی ازویژگی‌های است که ما با آن تعریف می‌شویم. ما یک جامعهٔ بومی هستیم و بعد دیاسپورایی از سراسر جهان. من خودم پسر یک مهاجر ایرلندی‌ام. ما مهاجرانی از سرتاسر دنیا داریم و این نقطهٔ قوت ماست و وقتی ما جمعیت آواره‌ای را می‌بینیم، با خودمان فکر می‌کنیم چگونه می‌توانیم کمک کنیم. اما در یک نقطه‌ای، داوطلبان کاملاً خسته می‌شوند. ما به مسکن بیشتری نیاز داریم، به خدمات بیشتری نیاز داریم برای مردمی که الان اینجا هستند و ما قطعاً به این خدمات برای مردم جدیدی نیز که قرار است به اینجا بیایند نیاز داریم؛ برای سوری‌ها، افغان‌ها، و اوکراینی‌ها. این چالشی است که ما با آن مواجه‌ایم. حالا چرا واکنش متفاوتی به اوکراینی‌ها نشان داده شده است؟ به‌نظرم بیشتر به این دلیل است که روسیه خیلی بی‌شرمانه به این شکل دارد عمل می‌کند، گردان‌های زرهی‌اش را بسیج کرده و به کشوری تجاوز کرده است؛ چیزی که ما برای چند نسل ندیده‌ایم. و گرچه روس‌ها مشکل را با طالبان شروع کردند، و بعد آن‌ها میراث دموکراسی غربی شدند، این معضل به مشق فرسایندهٔ ۲۰، ۳۰ یا ۴۰ ساله‌ای تبدیل شد، مشابه چالش‌هایی که در سوریه هست، اما در اوکراین، چنانچه در اخبار شب پخش شد، گردان‌های تانکی را دیدیم که دیکتاتوری بی‌رحم آن‌ها را به‌سوی کشوری همسایه هدایت می‌کند، و ما از طریق ناتو تعهداتی داریم و وقتی که اروپا مورد تهدید واقع می‌شود، به‌عنوان یک کشور باید واکنش نشان بدهیم. بنابراین، این ریشهٔ آن تفاوت عملکرد است. اما اساس سؤال شما کاملاً درست است؛ چرا نباید همان میزان از واکنش برای مسلمانان یا یهودیان یا دیگران با پیشینه‌های گوناگون دیگر از سراسر دنیا، باشد؟ سؤال بسیار خوبی است. اما من فکر می‌کنم پاسخ مستقیم به آن این است که وقتی دیگر کشورهای عضو ناتو مورد تهدید قرار می‌گیرند – هرچند که اوکراین عضو ناتو نیست، ولی درست کنار چندین کشور عضو ناتو از جمله لهستان و دیگر کشورها واقع شده – کانادا به‌عنوان شریک ناتو تعهد دارد واکنش نشان دهد. اما سؤال شما کاملاً درست و بجا است و من روی آن هیچ بحثی ندارم، حتی برای ثانیه‌ای آن را رد نمی‌کنم. شما کاملاً درست می‌گویید، چرا باید واکنش متفاوتی باشد، و ما می‌توانیم تمام روز را دربارهٔ آن صحبت کنیم، اما جوامع دیگری هم هستند که به‌همان اندازه به کمک نیاز دارند و ما درباره‌شان صحبت نکردیم. قلب ما تا جایی که امکان دارد بزرگ است، اما توان و ظرفیت ما در حال حاضر به‌شدت با چالش مواجه است.

گفت‌وگوی نوروزی رسانهٔ همیاری و بی‌سی سرو با جان هورگان، نخست‌وزیر استان بریتیش کلمبیا

به بازار مسکن بپردازیم! بازار مسکن در بی‌سی واقعاً از کنترل خارج شده است. بسیاری از مردم دیگر حتی رؤیای خانه‌دارشدن هم ندارند. برخی منتقدان می‌گویند دولت شما تمایلی به سامان‌دادن به این بازار ندارد چون به‌دلیل قیمت سرسام‌آور مسکن، طی یکی دو سال گذشته، مالیات فروش خانه‌ها منبع درآمد خوبی برای دولت بوده است. نظر شما دربارهٔ این انتقادات چیست؟ فکر می‌کنید چرا با وجود همهٔ اقدامات دولت شما، وضع بازار مسکن این‌طور شده است و واقعاً فکر می‌کنید آیا روزی برسد که مردم بتوانند در این استان بدون دغدغه صاحب خانه شوند؟

این همیشه موضوع پرچالشی بوده است. به‌یاد دارم وقتی من و همسرم در دههٔ ۱۹۸۰ اولین خانه‌مان را خریدیم، مجبور شدیم خودمان را بچلانیم تا پیش‌پرداخت خانه را جور کنیم، و حالا داستان چندان متفاوت نیست، قطعاً پیش‌پرداخت‌ها رقم بزرگ‌تری است، اما فکر می‌کنم خانواده‌های جوان و افرادی که تلاش می‌کنند وارد بازار مسکن بشوند، همیشه با چالش مواجه بوده‌اند، خصوصاً امروزه که بسیار بحرانی است، علی‌رغم همهٔ تلاش‌هایی که ما با اعمالِ مالیات (Speculation and vacancy tax) برای کاهش احتکار کرده‌ایم. گرچه آن‌هایی که چند خانه دارند، از این [مالیات] خوششان نمی‌آید، اما همه چندین خانه ندارند و از این بابت هم مشکلی ندارند. ما نباید اجازه دهیم که محتکران خانه‌های بازار مسکن ما را به‌عنوان بازار متاع خود استفاده کنند. خانه‌ها قرار است برای مردم باشد، برای آنکه در آن زندگی کنند و بچه‌هایشان را بزرگ کنند و ریشه بدوانند. بنابراین ما قدم‌های لازم را برای کاهش احتکار برداشته‌ایم و فکر می‌کنم مؤثر هم بوده است. آخرین باری که داده‌ها را دیدم، تقریباً ۱۸٬۰۰۰ کاندومینیوم خالی بودند، ولی الان همه در بازار خانه‌های استیجاری‌اند که به ما کمک می‌کند فشار در زمینهٔ مسکن کمتر شود. اما در ۱۲ ماه گذشته، جمعیت بیشتری به بریتیش کلمبیا آمده است نسبت به ۳۰ سال گذشته و آن‌هم در میانهٔ همه‌گیری؛ مهاجرانی از خارج از کانادا و حتی دیگر نقاط کانادا. آن‌ها به اینجا می‌آیند چون می‌خواهند در اینجا زندگی کنند و من و شما با این موافق‌ایم؛ اینجا مکان بسیار مطلوبی برای زندگی است. و ما نمی‌توانیم به مردم بگوییم به اینجا نیایند، ما نیاز داریم که به اینجا بیایند و مهارت‌های خودشان را بیاورند، در صورتی‌‌که ما مدارکشان را تأیید کنیم [با لبخند]، تا آن‌ها بتوانند بخشی از اقتصاد ما باشند، بنابراین ما می‌خواهیم که جمعیت بیشتری به اینجا بیاید،‌ اما هر کسی که می‌آید، نیاز به جایی برای زندگی دارد در صحبتی که من هفتهٔ پیش با نهادهای اسکان داشتم؛ دغدغهٔ اول، دوم و سوم آن‌ها مسکن بود. بنابراین ما برای یافتن خانه‌های مقرون‌به‌صرفه در کلان‌شهرهای اصلی مشکل داریم، و اولین کار ساخت و عرضهٔ خانه‌های بیشتر است که موجب پایین‌آمدن قیمت خواهد شد. صحبت کردیم که چه اندازه الان بازار داغ است، خانه‌ای برای فروش گذاشته می‌شود و بلافاصله چندین پیشنهاد می‌گیرد و گاه حتی بدون اینکه خانه را ببینند،‌ و این قیمت را بالا می‌برد. اگر شما فروشنده‌اید، این خبری عالی است، اما اگر خریدارید، این خبری تأسف‌بار است، و همان‌طور که می‌دانید، با آگاهی از طبیعت این بازار، اگر شما در این بازار هستید (ملکی دارید)، دوست دارید که قیمت بالا برود، اما وقتی که نیستید، دوست دارید که قیمت‌ پایین برود و این چالشی است که دولت با آن مواجه است. هستند کسانی که می‌گویند اندوختهٔ من را به باد ندهید، خانهٔ من، برنامه‌ریزی برای بازنشستگی من است، یعنی آن‌ها نمی‌خواهند ببیند ارزش ملکشان پایین بیاید، در عین حال آن‌ها می‌خواهند مطمئن شوند که بچه‌هایشان توان آن را داشته باشند که در همان محله زندگی کنند، بنابراین آن‌ها از ما می‌خواهند که موازنه‌ای میان افت قیمت و اینکه به بازار اجازه دهیم جای درست خود را بیابد، پیدا کنیم، در جایی که قیمت و ارزش بر اساس تعداد خانه‌های موجود در بازار بالا می‌رود و این کار بسیار دشواری است. آنچه ما بر آن تمرکز کرده‌ایم، این است که به‌جای سروکله‌زدن با بازار خرید خانه، روی ارائهٔ خانه‌های دولتی غیرانتفاعی بیشتر و توجه به بحران بی‌خانمانی بوده است. شما به‌یاد دارید که ما در شهرهای اصلی‌مان کمپ‌هایی داشتیم؛ افرادی که در پارک‌ها زندگی می‌کردند. حالا ما برای این صدها و صدها نفر مسکن فراهم کرده‌ایم. البته هنوز تعداد بسیار کمی از این افراد بی‌خانمان در خیابان‌ها زندگی می‌کنند، چون به‌هر دلیلی با توجه به مشکلات سلامت روانشان در اماکن شلوغ و سربسته راحت نیستند و ترجیح می‌دهند این‌گونه زندگی کنند. این‌ها گروه کوچکی هستند و به‌هرحال، بخشی از مشکلاتی‌اند که دولت در زمان ساخت مسکن با آن مواجه است. بنابراین، ما اسکان این‌گونه افراد را داریم، آن‌هایی را که به‌دنبال خانهٔ اجاره‌ای‌اند داریم، مسکن برای سالمندان را داریم و بازار باز مسکن را هم داریم. از نظر من، درگیرشدن با بازار مسکن همیشه چالش بزرگی برای دولت‌ها است، برای اینکه شما باید آن موازنهٔ‌ لازم را پیدا کنید؛ چون نه می‌خواهید ارزش خانه‌ها افت کند و نه می‌خواهید قیمت‌ها آن‌طور بی‌پروا بالا برود. برای همین است که ما مالیات احتکار را معرفی کردیم که برای دوره‌ای قیمت‌ها را فرونشاند، ولی حالا قیمت‌ها روبه‌رشد است حتی بیش از زمانی که ما شروع به کار کردیم. بنابراین، ما انواع سازوکارها را در نظر می‌گیریم. مالیات نقل و انتقال خانه، جزئی از قیمت خانه است، مانند مالیاتی که شما برای یک لیتر بنزین پرداخت می‌کنید؛ همیشه بوده است و عاملی نیست که قیمت را بالا ببرد. مانند قیمت بنزین، اگر ما بنزین کافی نداشته باشیم، ارزشش بالا می‌رود، اگر مسکن کافی نداشته باشیم، ارزشش خانه‌ها بالا می‌رود. ما نیاز داریم خانه‌های بیشتر بسازیم. ما داریم با شهرداری‌ها کار می‌کنیم و تلاش داریم که مجوزهای ساخت سریع‌تر صادر شوند تا سازندگان بتوانند به کارشان که ساخت خانه است برسند؛ چه مجتمع‌های مسکونی باشد، چه خانه‌های تک‌خانوار، ما باید موانع را از سر راه آن‌ها برداریم. و ما باید تمام تلاش خود را بکنیم که قیمت‌ها را پایین نگه داریم و ما به این مسئله متعهدیم. 

بیش از دو سال از «تراژدی ملی» سرنگونی هواپیمایی اوکراینی می‌گذرد… با درنظرگرفتن اینکه تعدادی از قربانیان این پرواز ساکن استان بی‌سی بودند، و این واقعیت که استان جمعیت ایرانی قابل‌توجهی دارد، و نیز این مسئله که خانوادهٔ قربانیان و جامعهٔ ایرانی مایل‌اند بنای یادبودی برای ادای احترام به قربانیان پرواز ۷۵۲ احداث کنند، آیا شما از ساخت بنای یادبودی در پایتخت استان یا دست‌کم از نصب لوح یادبودی در مجلس استان، مانند یاد بریتیش کلمبیایی‌های دیگری که ارج نهاده شده است، حمایت می‌کنید؟

ما اخیراً به روز ملی یادبود قربانیان سوانح هوایی ادای احترام کردیم و یاد قربانیان پرواز ۷۵۲ را گرامی داشتیم. ما این عمل وحشتناک را محکوم می‌کنیم و خواهان عدالت برای قربانیان و خانواده‌هایشان هستیم.

در حالی‌که ما درخواستی رسمی برای یادمان این تراژدی به این شکل دریافت نکرده‌ایم، از فرصت مشارکت با سازمان‌دهندگان جامعه [ایرانی] استقبال می‌کنیم تا اطمینان یابیم به‌ شیوهٔ فکرشده‌ای به این قربانیان ادای احترام بشود.

چند تن از قربانیان از بریتیش کلمبیا بودند و مشارکت‌های مثبت آن‌ها میراث ماندگاری خواهد بود. من در جشن نوروز به تعدادی از خانواده‌های قربانیان ملحق شدم، و حتی در این مناسبت شاد، خوشی ما با سوگواری کسانی که دیگر با ما نیستند، درهم آمیخت. من به درد آن‌ها آگاه‌ام. ما در کنار هم، آن‌هایی را که در آن روز غم‌انگیز از دست رفتند، فراموش نخواهیم کرد.

بسیار عالی. خیلی ممنون. و آخرین سؤال ما، آقای نخست‌وزیر؛ در این بهار، این نوروز، شما چشم‌انتظار چه چیزی هستید؟

من چشم‌انتظار آغازی نو هستم. وقتی به اولین نوروزم چند سال پیش فکر می‌کنم، در سالن فراکسیون پارلمانی‌مان هفت‌سین چیده بودیم و اولین بار پس از تشکیل دولت ما بود که چنین اتفاقی می‌افتاد. حالا ما در مجلس جشن می‌گیریم تا نوروز را به‌رسمیت بشناسیم. ما سفرهٔ هفت‌سین را در تالار افتخارات می‌چینیم تا نشان از آغازی نو داشته باشد و همهٔ آنچه که نوروز وعده می‌دهد؛ اینکه گذشته را پشت سر خود بگذاریم و ناشناختگی و عدم قطعیت آینده‌ای سرزنده و عالی را جشن بگیریم. بنابراین، من چشم‌انتظار این هستم که کووید را در حد توانمان پشت سر بگذاریم. چشم‌انتظار این هستم که با چالش‌های ارزیابی و تأیید مدارک تحصیلی برخورد کنیم، هزینه‌های مسکن را پایین نگه داریم، و اطمینان یابیم معترضانی که دایره‌وار رانندگی می‌کنند و بوق‌هایشان را به‌صدا درمی‌آورند، کار مفیدتری پیدا کنند که وقتشان را با آن پر کنند. این‌ها امیدهای من برای بهار و سال نو پیش‌رو است. 

خیلی ممنون، از وقتی که به ما دادید سپاسگزاریم.

خیلی خوشحال شدم با شما صحبت کردم. ممنون از سؤالاتتان.

ویدیوی این گفت‌وگو را در اینجا ببینید:

 

ارسال دیدگاه