چند شعر از صالح بیچار، شاعر و ترانه‌سرای مطرح کردستان عراق

چند شعر از صالح بیچار (ساڵح بێچار)، شاعر و ترانه‌سرای مطرح کردستان عراق

برگردان: خالد بایزیدی (دلیر) – ونکوور

صالح بیچار (ساڵح بێچار) شاعر و ترانه‌سرای مطرح کردستان عراق، ساکن سلیمانیه، جزو شاعران بنام و مطرح کردستان است که صدایش در تمام محافل کردستان پیچیده است. او شاعری ملی و مضمون‌گرا، متعهد، مردمی و دوست‌داشتنی است. اخیراً دیوان شعری از این شاعر زیبا‌نویس و ژرف‌اندیش در حجم ۵۲۲ صفحه به‌چاپ رسیده است. از این دیوان چند شعر را برگزیده و انتخاب کرده‌ام که آن‌ها را به خوانندگان فرهیختهٔ فارسی‌زبان تقدیم می‌کنم.

 

۱ 

با چشمانت به من گفتی

اکنون زبان قادر نیست

به همه‌چیز

اعتراف کند

 

۲

انار اشکِ

عاشقی دلشکسته… 

شاید که پاییز باشد

 

۳

شمع در شبی تاریک

آب می‌شود

من نیز

در شب دوریِ تو

شعله برمی‌کشم

 

۴

دو گل نرگس

از بهار

جا مانده‌اند:

چشم‌های تو

 

۵

تنها با پنج حرف

خالق چندین 

شعر و داستان و رمان است… 

باران!

 

۶

گور دسته‌جمعی

آرزوهای مردی

و تابوت رؤیاهای توست… 

جسمت

 

۷

با طعم سیبی

از بهشت بیرون‌ام کردی

تا که خود

بهشتم باشی

 

۸

با رخ زرد

به سوگ گل‌ها نشست

پايیزِ خجالتی

۹

من و تو

هرگز به هم نمی‌رسیم

مادام که آن «و» 

در میانمان باشد… 

۱۰

تا که کیف دستی‌ات را

باز می‌کنی

بوی بوسه و صدای عطر

به اوج و به انتهای خیابان می‌رسد

۱۱

من شب‌ها

با تنهایی خود می‌نشینم

می‌گویم: … مبادا،

احساس تنهایی کند

۱۲

رنگین‌کمان

بر بلندای شهر ظاهر می‌شود

وقتی که من یادت می‌کنم

۱۳

باران پنج حرف است

اما، به تعداد انسان‌ها

داستان دارد

۱۴

همه از زنجیرِ کینه 

به دل داریم

چرا که حلقه‌های آن

از ما متحدترند

۱۵

چشم‌هایت می‌گویند:

شرط نیست… 

سببِ مستی

همیشه شراب باشد

۱۶

امشب ماه

بی‌اختیار در چشم ستارگان

لخت وعریان 

در برکه‌ای شنا می‌کرد

۱۷

هر کس!

به دردی معتاد است

من نیز… 

به عشق تو

۱۸

«نوشته‌ای بر روی برگ مومی»

نه، نوشیدن شراب

تحقیرکردنِ انگور است

۱۹

هوا عطرآگین است

شاید تو

فراموش‌ات شده

پنجره‌ات را ببندی

۲۰

بمبِ خوشه‌ای است

ریزش دانهٔ گیلاس

برای مورچه‌ها

ارسال دیدگاه