به تاریخ وفادار بمانیم 

توضیح رسانهٔ همیاری:

در شمارهٔ ۱۱۸ رسانهٔ همیاری مورخ ۱۶ اکتبر ۲۰۲، مطلبی با عنوان « تنیده صدای تو در تار و پودم» برای یادبود زنده‌یاد محمدرضا شجریان، استاد فقید آواز ایران، نوشتهٔ آقای امیر اسلامی، عضو پیشین هیئت علمی دانشکدهٔ موسیقی دانشگاه هنر تهران، منتشر شد. پس از انتشار این مطلب، نقدی بر آن به دستمان رسید که توجه شما را به آن جلب می‌کنیم. 

به تاریخ وفادار بمانیم 

بازخوانی چند دهه حضور درخشان زنده‌یاد محمدرضا شجریان در پهنهٔ موسیقی و کنش اجتماعی ایران‌زمین

محمد فضلعلی، طراح، تهیه‌کننده و برگزارکنندهٔ کنسرت‌های «همه ایرانم» و «ناگهان رستخیز» با ارکستر سمفونیک اپرای ونکوور و گروه کُر باخ ونکوور 

در شمارهٔ گذشتهٔ رسانهٔ همیاری مطلبی نوشتهٔ امیر اسلامی در بزرگداشت زنده‌یاد محمدرضا شجریان با عنوان «تنیده صدای تو در تار و پودم» منتشر شده بود. مقاله تحلیلی نبود و نویسنده به‌صورت وقایع‌نگاری و سال‌شمار به دوره‌های مختلف زندگی محمدرضا شجریان اشاره کرده بود. استفاده از چنین ساختار نوشتاری‌ای، لازمه‌اش وفاداری به تاریخ و آنچه در واقع رخ داده و ذکر زمان دقیق هر رخدادی می‌باشد.

مقاله‌ای که تمرکزش بر زندگی‌نامه‌نویسی و وقایع‌نگاری است بایستی مستند باشد، استنباط‌های شخصی نبایستی جایگزین واقعیت‌های تاریخی شوند، در بخش‌هایی از مقالهٔ «تنیده صدای تو در تار و پودم» چندین اشتباه تاریخی و مفهومی وجود دارد که اطلاعات نادرستی را به خواننده ارائه کرده است. در این مقاله کوشیده‌ام نادرستی‌های آن مطلب را که در تناقض با واقعیت‌های تاریخی است با ذکر منابع در پانویس بیان کنم. به این بهانه اما تلاش کرده‌ام تا مقاله یک متن پژوهشی و مستند برای دوره‌هایی از زندگی زنده‌یاد استاد محمدرضا شجریان باشد. 

 ‌ورود به رادیو تهران و برنامهٔ گل‌ها

محمدرضا، جوان ۲۶ ساله، قاری قرآنِ ساکن مشهد، به سودای خوانندگی در سال ۱۳۴۵ در آزمون شورای موسیقی رادیو تهران شرکت کرد، اما جدی گرفته نشده و در آزمون شورای موسیقی رد شد. در همان روز مردودی، به دفتر زنده‌یاد داوود پیرنیا، مدیر برنامهٔ گل‌ها، راه پیدا کرد. پیرنیا پس از شنیدن صدایش، برخلاف نظریهٔ شورای موسیقی رادیو، قرار اجرایی را با وی گذاشته و مدتی بعد اولین برنامهٔ محمدرضا، جوان ۲۶ ساله مشهدی، با نام مستعار «سیاوش» در برگ سبز شمارهٔ ۲۱۶ با سنتور رضا ورزنده از رادیو پخش می‌شود (۱). بدین ترتیب خواننده‌ای متولد شد که به‌زودی همنشین بزرگان موسیقی شده و در سال‌های بعد، خود یکی از بزرگان موسیقی ایران‌زمین شد. 

دورهٔ درخشان ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶ و همکاری با بزرگان موسیقی 

آثار بسیار شاخص و درخشان محمدرضا شجریان در نیمهٔ دوم دههٔ چهل و دهه‌های ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ اجرا شده‌اند. بین سال‌های ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶، وی با اساتید و بزرگان موسیقی و نوازندگان برجسته همکاری داشت. شرکت در برنامه‌های مختلف رادیویی و تلویزیونی ( بالغ بر ۲۱۰ برنامه) از جمله گل‌های رنگارنگ، گل‌های تازه، یک شاخه گل، برگ سبز، گلچین هفته، برنامهٔ موسیقی ایرانی و شرکت در برنامه‌های جشن هنر شیراز، جشن هنر طوس و همچنین همکاری‌اش با فرامرز پایور و محمدرضا لطفی، نتیجه‌اش، آفرینش آثاری ماندگار و فراموش‌نشدنی است که از وی به یادگار مانده است. خواندن روی شعر نو نیز تجربهٔ دلپذیر و موفقی بود که در آن دوران انجام شد. «داروگ» سرودهٔ نیما یوشیج با آهنگ محمدرضا لطفی و «پر کن پیاله را» سرودهٔ فریدون مشیری با آهنگ فریدون شهبازیان دو کار شنیدنی در این زمینه می‌باشند. (۲)، (۳)، (۴)، (۵)، (۶)، (۷)، (۸)، (۹)، (۱۰)، (۱۱)، (۱۲) در مقالهٔ مورد بحث، اما اشارهٔ ویژه‌ای به این بخش درخشان از زندگی حرفه‌ای محمدرضا شجریان نشده است!

آشنایی و همکاری محمدرضا شجریان با فرامرز پایور

آشنایی محمدرضا شجریان با فرامرز پایور آن‌چنان که امیر اسلامی در مقالهٔ «تنیده…» نوشته، در بدو ورودش به تهران در سال ۱۳۴۶ و هم‌زمان با آموزش‌ دیدنش نزد احمد عبادی و اسماعیل مهرتاش نبوده است! آشنایی شجریان با پایور و آموزش دیدنش نزد وی در سال ۱۳۵۰ رخ می‌دهد و در ادامه و در سال‌های بعد به همکاری مشترک و برگزاری کنسرت‌های مختلف منتهی می‌شود. عمده آثاری که محمدرضا شجریان با فرامرز پایور اجرا کرده، از کیفیت بالایی برخوردارند. در دورهٔ همکاری این دو تن با یکدیگر، صدای شجریان در اوج قرار داشت و کیفیت حنجره‌ٔ او تحسین هر شنونده‌ای را برمی‌انگیخت. محمدرضا شجریان با گروه پایور (گروه سازهای ملی) در جشن هنر طوس در سال ۱۳۵۶ کنسرت زنده نیز برگزار کرده بود. (۱۳)، (۱۴)، (۱۵) در ادامهٔ مقاله، باز به همکاری آن دو پس از انقلاب اشاره خواهم کرد. 

مؤسسهٔ دل‌آواز

محمدرضا شجریان، شرکت دل‌آواز را برای نشر آثارش در سال ۱۳۵۶ تأسیس کرد. در مقالهٔ «تنیده…» به اشتباه، سال ۱۳۵۷ عنوان شده است. (۱۶)

 ‌پس از انقلاب، سال ۱۳۵۸ به بعد ‌ ‌

اما بحث‌انگیزترین قسمت آن مقاله مربوط به دوران انقلاب و سال‌های پس از آن می‌باشد. نویسندهٔ مقاله نوشته است: «پس از پیروزی انقلاب، اهالی موسیقی خانه‌نشین می‌شوند، موسیقی در ایران و رادیو و تلویزیون منع و حرام می‌گردد. کنسرت‌ها تعطیل می‌شوند. بسیاری از اهالی موسیقی ایران را ترک می‌کنند. اما شجریان همچنان با عشق به وطن در تهران می‌ماند و به کورسویی دل می‌بندد.» اما در ادامه در تناقض با آنچه نوشته، به همکاری محمدرضا شجریان با رادیوی همان حکومتی که به‌گفتهٔ وی، موسیقی را ممنوع و حرام کرده، در آموزش هنرجویانش برای آماده‌سازی برنامه‌های مذهبی و همچنین اجرای بداهه و بدون تمرین دعای ربنا و… اشاره می‌کند که در رمضان سال ۱۳۵۸ از همان رادیو و تلویزیون حکومتی پخش می‌شود! در ادامه نویسنده، انتشار اولین آلبوم موسیقی بعد از انقلاب محمدرضا شجریان را در سال ۱۳۶۴ و اولین کنسرت عمومی وی در ایران بعد از انقلاب را در سال ۱۳۷۰ عنوان می‌کند! مواردی که همگی نادرست می‌باشند که در ادامه دربارهٔ آن‌ها خواهم نوشت. 

زمان تولید و انتشار آلبوم‌های چاووش

نویسندهٔ مقالهٔ «تنیده صدای تو در تار و پودم» در تقسیم‌بندی زمانی فعالیت‌های محمدرضا شجریان، سال ۱۳۵۷ و تحرکات سیاسی آن را زمان تولید و انتشار آلبوم‌های ۱۰ گانهٔ چاووش (و به‌عبارت درست‌تر دوازده‌گانهٔ چاووش) عنوان می‌کند که چنین نبوده است. کانون چاووش در سال ۱۳۵۷ پس از استعفای هوشنگ ابتهاج و اعضای گروه‌های شیدا و عارف از رادیو و تلویزیون شکل می‌گیرد. اما تولید و انتشار بسیاری از آلبوم‌های چاووش پس از انقلاب صورت گرفته است. یعنی درست در دوره‌ای که نویسندهٔ آن مقاله بر ممنوعیت موسیقی و عدم فعالیت محمدرضا شجریان تأکید کرده است! 

زنده‌یاد شجریان در تولید آلبوم‌های چاووش زیر مشارکت داشت:

– چاووش ۱ با نام «به یاد عارف» که در سال ۱۳۵۶ اجرا و در سال ۱۳۵۷ منتشر شده بود. 

– چاووش ۲: در این آلبوم، محمدرضا شجریان قطعهٔ شب‌نورد (‌برادر بی‌قراره‌) را خوانده که در سال ۱۳۵۷ منتشر شده بود. شب‌نورد اولین ترانه یا سرودی بود که پس از پیروزی انقلاب ایران از تلویزیون پخش شد. 

– چاووش ۶ «سپیده» (ایران ای سرای امید)، هم اجرا و هم انتشار هر دو پس از انقلاب و در سال ۱۳۵۸ بوده است!

– چاووش ۷ «رزم مشترک (همراه شو عزیز)»، اجرا و انتشار این آلبوم نیز مربوط به سال ۱۳۵۸ و پس از انقلاب بوده است. 

– چاووش ۹ «جان جان» که پس از انقلاب منتشر، اما اجرای سال ۱۳۵۵ محمدرضا شجریان با گروه شیدا در جشن هنر طوس بوده است. (۱۷)

کنسرت گروه شیدا - محمدرضا شجریان

موضوع ممنوعیت موسیقی پس از انقلاب 

بر خلاف آنچه در مقالهٔ «تنیده…» آمده، هیچ‌گاه موسیقی در ایران و رادیو و تلویزیون منع مطلق و حرام اعلام نشده بود. از یک دورهٔ زمانی به بعد، سخت‌گیری‌های بسیار و شاید قرون وسطایی برای اهالی موسیقی و شنوندگان آن به کار برده شد. حاکمیت، نوعی از موسیقی را که مبتذلش می‌دانست حذف کرد و نوع موسیقی‌ای که به آن مجوز پخش داده می‌شد، نامش را سرود و آهنگ‌های انقلابی گذاشته بود. از خواندن زن‌ها جلوگیری و موسیقی پاپ از دور خارج شد. مجوز ادامهٔ فعالیت به بسیاری از سرشناسان موسیقی، حتی در زمینهٔ موسیقی سنتی از جمله به خوانندگانی همچون عبدالوهاب شهیدی، نادر گلچین، اکبر گلپایگانی، ایرج خواجه‌امیری و… داده نشد. موسیقی کلاسیک غربی از رادیو و تلویزیون بر روی تصویر گل و طبیعت مجوز پخش داشت. موسیقی مورد تأیید حاکمیت از تلویزیون پخش می‌شد، اما نمایش سازها ممنوع بود. ممنوعیتی که هنوز پس از چهل سال همچنان برقرار است! در آن سال‌ها اما منعی در عمل برای فعالیت صحنه‌ای یا تولید آلبوم برای محمدرضا شجریان وجود نداشت. زنده‌یاد شجریان در تیرماه ۱۳۵۸، گفت‌وگویی با «روزنامهٔ آرمان» داشته که شِمایی از اوضاع و احوال موسیقی پس از انقلاب در خلال سخنانش ارائه شده است. فرازهایی از نظرات محمدرضا شجریان در آن گفت‌وگو را در زیر می‌آورم: 

«موسیقی مبتذل طی این سال‌ها راه خودش را می‌رفت. رادیو و تلویزیون هم کاری جز اشاعهٔ ابتذال نداشت. بالاخره مردم فریاد زدند و انقلاب آغاز شد. ممکن است که مردم یا گروهی از مردم خواستار موسیقی مبتذل و بی‌ارزش هم باشند، ولی این وظیفهٔ تلویزیون است که چنین چیزی را در اختیار مردم قرار ندهد. این مطلقاً به‌معنای سانسور نیست. چرا که روشن است که مردم ما متأسفانه طی همهٔ این سال‌ها به هنر مبتذل، به موسیقی بی‌ارزش عادت کرده‌اند. اما اگر موسیقی در شکل درست، اصیل و مردمی به آن‌ها داده شود آن وقت ما به یک خواست و انتظار طبیعی جواب درست داده‌ایم، حال به‌جای اینکه دولت بیاید و از این هنر طرفداری کند، یک آقایی یک اطلاعیه می‌دهد که موسیقی به‌طور کل حرام است. حالا چرا این کار را می‌کنند، نمی‌دانم. مگر می‌شود موسیقی سرزمینی را ریشه‌کن کرد؟ موسیقی چیزی است که مردم با آن زندگی کرده‌اند. مثل آب و نان و هوا برای مردم است.»

زنده‌یاد شجریان دربارهٔ حذف صدای زن در موسیقی در همین گفت‌وگو چنین نظر داده بود: «اگر صدای زن می‌تواند تحریک‌کننده برای مردان باشد، صدای مرد هم می‌تواند برای زن تحریک‌کننده باشد. پس باید گفته شود که تمام حنجره‌ها بسته باشند. زن هم باید بخواند، منتها صدا باید در مسیرش قرار بگیرد. یعنی همان‌طور که آقای خواننده باید شرف هنری و شخصیت فردی خود را حفظ کند، خانم خواننده هم باید از این اصول پیروی کند. من دلیلی نمی‌بینم که خانم‌ها نخوانند. باید بخوانند خیلی سنگین، خیلی درست و در جهت صحیح. دولت هم نباید جلوی خوانندگی زن‌ها را بگیرد. آن‌ها هم باید هنرشان را عرضه کنند. به هر دو جنس صدا داده شده.» (۱۸)

گفت‌وگوی روزنامهٔ بامداد با محمدرضا شجریان

خواندن ربنا

اما ربنا چگونه و چرا خوانده شد؟ نویسندهٔ مقالهٔ «تنیده… »، ربنا را بداهه‌خوانی و بدون تمرین که برای هنرآموزان اجرا شده، عنوان کرده است. در سطرهای پیشِ رو، از زبان محمدرضا شجریان دلیل خواندن ربنا را می‌نویسم. ربنایی که آوازی بدون تمرین و یا بداهه صرف نبوده، ولی تنها یک‌بار اجرا و بدون تکرار ضبط شده بود.

محمدرضا شجریان در سال ۱۳۴۷ پس از آمدن به تهران، خود را از وزارت آموزش و پرورش به وزارت کشاورزی منتقل کرده بود. در سال ۱۳۵۵ به‌دلیل سیاست‌های موسیقی رادیو که از آن با عنوان کاباره‌ای یاد می‌کرد، همکاری خود را با رادیو قطع کرد. (۱۹) پیش از آن نیز به همکاری‌اش با تلویزیون خاتمه داده بود. پس از انقلاب، در سال ۱۳۵۸ خود را از وزارت کشاورزی به رادیو منتقل کرد و کارمند آنجا شد. قطعهٔ «ربنا» و «مناجات‌هایی» با صدای سید جواد ذبیحی قبل از انقلاب در ماه رمضان از رادیو و تلویزیون پخش می‌شد. (۲۰) مدیریت رادیو پس از انقلاب در سال ۱۳۵۸ با فکر جایگزینی برای «ربنا و مناجات‌های دیگر» جواد ذبیحی در ماه رمضان، از محمدرضا شجریان که در آن زمان کارمند رادیو بود، کمک می‌خواهد. برنامهٔ برگ سبز رادیو که محمدرضا شجریان با برنامهٔ ۲۱۶ آن به دنیای موسیقی و خوانندگی پای گذاشت، خوانندهٔ یازده برنامهٔ اول آن، جواد ذبیحی بود. البته به‌دلیل دغدغه‌های مذهبی ذبیحی، در این برنامه‌ها قسمت آوازخوانی‌اش بدون ساز اجرا شده بود. (۲۱) جواد ذبیحی در تیرماه ۱۳۵۹ پس از آزادی از زندان، توسط عده‌ای ناشناس کشته و جسدش قطعه‌قطعه می‌شود. محمدرضا شجریان، خود دربارهٔ خواندن ربنا و مثنوی در گفت‌وگویی چنین گفته بود: 

«سال ۵۸ تغییرات و تحولاتی در رادیو مخصوصاً در بخش موسیقی در حال شکل‌‌گیری بود. رئیس وقت رادیو آقای وجیه‌اللهی که فردی تحصیل‌کرده و روشنفکر بود، از من مؤکداً و مرتباً می‌خواست با توجه به تغییرات و تحولات سیاسی و مذهبی ایران برای پخش آثار جدید قبل از افطار طرحی انجام بدهم. آن‌ها نمی‌خواستند آثار دورهٔ قبلی را پخش کنند. به ایشان گفتم، سال‌هاست من از آن فضا دور شده‌ام و راه من با موسیقی و ارکستر تعریف شده است و این کار الان من نیست. اما ایشان گفت، فقط شما می‌توانید و ما تنها شما را داریم و از من خواست برای دم افطار، مناجات‌ها و اذان، کاری انجام بدهم. من خودم را از وزارت کشاورزی آن دوران به رادیو منتقل کرده بودم و کارمند رادیو محسوب می‌شدم. پذیرفتم این کار را انجام بدهم. کلاسی برای افرادی که قرار بود دعای سحر و مناجات بخوانند، گذاشتم که با این افراد نحوهٔ درست خواندن را کار کنم. تابستان سال ۵۸ بود که آموزش این عده را شروع و پس از مدتی هم ضبط این آثار را آغاز کردم. قرار شد برای دم افطار هم برنامه ضبط کنیم و از من خواستند برای برنامه‌های دم افطار هم فکری بکنم. برنامه‌های دم افطار دوران قبل از انقلاب را مرحوم ذبیحی بسیار عالی خوانده بود و من تمام کارهای او را از نوجوانی شنیده بودم و مناجات حضرت امیر را با صدای او از حفظ بودم. با این حال پذیرفتم که این کار را بکنم.

باید بدانیم عادت را از مردم نمی‌توان گرفت. مردم به ربنا و دعای سحر مرحوم ذبیحی و اذان مرحوم مؤذن‌زادهٔ اردبیلی عادت کرده بودند. نمی‌شد به این راحتی این عادت را در مردم تغییر داد. پس باید بر اساس آن حال‌وهوا حرکت می‌کردم، اما در عین حال می‌خواستم اثر، ویژگی‌های خاصی نیز برای خودش داشته باشد تا بتوانیم این را نیز به مردم بقبولانیم و کار جدید را جایگزین کنیم. ظهر آن روز همان آیاتی را که مرحوم ذبیحی خوانده بود، پیدا کردم و دو آیهٔ دیگر نیز از سورهٔ آل عمران و بقره پیدا و یک مطالعهٔ ذهنی کردم که چگونه آن را بخوانم تا علاوه بر نزدیک بودن به کار مرحوم ذبیحی، کار جدیدی باشد. به این فکر کردم باید آوازی باشد که علاوه بر اینکه تقلید نباشد، از اصل اثر هم خیلی دور نباشد. مجدداً به مسئولان گفتم که سال‌هاست مخاطب، من را به‌عنوان خوانندهٔ آواز می‌شناسد، اگر بخواهم ربنا بخوانم و اذان بگویم، ممکن است مخاطب من را نپذیرد و این کار زیبا نیست. چون مردم فکر می‌کنند حالا که جمهوری اسلامی سر کار آمده، شجریان که تا دیروز آواز می‌خواند، امروز دعا می‌خواند و اذان می‌گوید و ممکن است نپذیرند و از سوی دیگر افراد دیگری که به صدای من عادت کرده‌اند هم ممکن است بپرسند که چرا شجریان آواز را رها کرده است و دعا می‌خواند. برای من این کار بسیار سخت بود. به‌همین دلیل به آن‌ها گفتم که من به شما کمک می‌کنم و به دیگران آموزش می‌دهم تا آن‌ها بتوانند ربنا و دعا بخوانند، اما خودم این کار را نمی‌کنم. قبول کردند. رفتم استودیو و «ربنا» و «مثنوی افشاری» را بدون هیچ تکرار و تصحیحی خواندم. اثر ضبط‌شده را به چهار نفر از هنرمندان مورد نظر دادم و از آن‌ها خواستم که تمرین کنند تا برای ضبط آماده بشوند. اما هرچه تلاش کردند نتوانستند آن‌طوری که مد نظر من بود، ربنا را بخوانند. بالاخره با کمک و راهنمایی‌های من بعد از ۲۰ روز تمرین برای ضبط آماده شدیم و به استودیو رفتیم. و ربنا را ضبط کردیم. شروع به ویرایش و تصحیح این آثار کردم. از چهار بعدازظهر تا سه صبح کارها را تک و تنها در رادیو تصحیح می‌کردم تا اثر مناسبی برای پخش در ماه رمضان آماده شود. کارها را دو روز مانده به ماه رمضان آماده کردم و به رئیس رادیو ارائه کردم. اما از همان موقع و حتی قبل‌تر آن، فریدون شهبازیان که کار من را شنیده بودند، اصرار می‌کردند که با صدای خودم پخش شود و من هم مصرانه می‌گفتم که صدای من نباید این‌گونه پخش بشود، هیچ اجازه‌ای به آن‌ها برای پخش ندادم. اما روز اول ماه رمضان دیدم ربنایی را که خودم خوانده‌ام از رادیو پخش شد… آن موقع به هیچ‌کس هم گفته نشد که این اثر را چه کسی خوانده است. به آن‌ها گفتم که هیچ حق ندارید که بگویید این اثر را من خوانده‌ام. آن زمان مردم فکر می‌کردند که این اثر را یکی از قاریان حرفه‌ای خوانده و من طوری این اثر را خوانده بودم که صدایم مشخص نبود. اما هربار که این اثرها پخش می‌شد من عصبی می‌شدم، چرا که من این کارها را برای پخش نخوانده بودم و به‌عنوان درس و آموزش ضبط کرده بودم تا بقیه تمرین کنند.» شجریان در همان گفت‌وگو دربارهٔ لحنی که برای خواندن ربنا انتخاب کرده، چنین گفته بود: «لحنی که من برای این اثر انتخاب کردم چیزی بین قرائت قرآن و آواز خواندن است. چون کلمات عربی خوانده می‌شود باید موسیقی متناسب خودش انتخاب بشود، با اینکه من این لحن را به‌خوبی بلدم، اما نمی‌خواستم صرفاً لحن ربنا، قرائت قرآن باشد. من این لحن را به‌خوبی بلدم و می‌خواستم ربنا، ایرانی‌پسند باشد.»(۲۲) 

البته در لحن خواندن ربنای شجریان، تأثیری از قطعه‌ای به نام «برضاک یا خالقی» از «ام کلثوم» خوانندهٔ برجسته مصری که شجریان از علاقه‌مندان صدایش بود، نیز دیده می‌شود. (۲۳)

کنسرت سال ۱۳۵۸ با گروه پایور

نویسندهٔ مقالهٔ «تنیده… »، تاریخ اولین کنسرت عمومی پس از انقلاب محمدرضا شجریان در ایران را اسفند ۱۳۷۰ ذکر کرده که درست نمی‌باشد. زنده‌یاد شجریان در تیرماه ۱۳۵۸ در تالار رودکی (وحدت) کنسرتی با گروه پایور داشت. در این کنسرت، نوازندگان زن گروه نیز بدون حجاب شرکت داشتند. تصنیف «از خون جوانان وطن» ساختهٔ عارف قزوینی با تنظیم زنده‌یاد فرامرز پایور در این کنسرت اجرا شده بود. (۲۴)

کنسرت شجریان در تالار رودکی

کنسرت دشتی ، تالار رودکی تیر ماه ۱۳۵۸ - محمد رضا شجریان با گروه پایور
کنسرت دشتی ، تالار رودکی تیر ماه ۱۳۵۸ – محمدرضا شجریان با گروه پایور

پروین صالحی (عضو گروه پایور، نوازندهٔ قیچک و همسر زنده‌یاد هوشنگ ظریف) در گفت‌وگویی دربارهٔ این اجرای خاص چنین گفته است: «این آخرین اجرای گروه پایور بود که در سال ۱۳۵۸ به خوانندگی آقای شجریان در تالار رودکی (تالار وحدت امروز) برگزار شد. در آن اجرا خوب به خاطر دارم که هنوز قانونی در مورد حجاب وجود نداشت و بسیاری از خانم‌های داخل سالن بدون روسری این کنسرت را نظاره می‌کردند. من در آن اجرا همراه گروه پایور نوازندگی می‌کردم و بعد از آن، دیگر تا سال‌ها خانم‌ها اجازهٔ نوازندگی در کنسرت‌ها پیدا نکردند. کاست این اجرا در همان سال ۱۳۵۸ منتشر شد.» (۲۵)

راز دل - محمدرضا شجریان

همکاری با محمدرضا لطفی پس از انقلاب

در سال ۱۳۵۸ چند کنسرت، محمدرضا شجریان با گروه شیدا و محمدرضا لطفی در تالار رودکی و … برگزار کرد. در مقالهٔ « تنیده… »، اشاره‌ای به این کنسرت‌ها نشده است! یکی از این کنسرت‌ها در آذر ۱۳۵۸ در دانشگاه ملی برگزار شد. این کنسرت مقدمهٔ جدایی شجریان و لطفی بود. محمدرضا شجریان در اعتراض به مطرح‌شدن نام حزب توده در آن کنسرت، ابتدا از شرکت در آن انصراف داد، اما بعد به شرط نبودِ هیچ تبلیغ حزبی‌ای در سالن، در آن شرکت کرد. محمدرضا شجریان در گفت‌وگویی دربارهٔ پیامدهای کنسرت دانشگاه ملی و گوشه‌نشینی‌اش چنین گفته بود: «ای کاش همان کنسرت را هم نمی‌رفتم. چون بعداً به من مهر توده‌ای خورد. بعداً متوجه شدم توده‌ای‌ها از قبل برای این برنامه تبلیغ کرده بودند. خدا شاهد است من سه سال برای این برنامه خانه‌نشین شدم که بگویم من توده‌ای و عضو هیچ حزبی نیستم. از سال ۵۸ تا ۶۱ که اولین کنسرت را با پرویز مشکاتیان در سفارت ایتالیا برگزار کردم، خانه‌نشین بودم. نه جواب تلفن را می‌دادم، نه کسی را می‌دیدم. فقط در خانه بودم و با پرنده‌ها و گل‌کاری سرگرم بودم. این‌ها را هیچ‌کس نمی‌داند، چون من نمی‌خواستم وارد حزب و سیاست شوم. من می‌خواهم هنرمند باشم و برای مردم کار کنم و به مردم راست بگویم.» (۲۶) 

البته استاد در آن گفت‌وگو به یاد نداشته که ۱۵ ماه بعد در ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ با محمدرضا لطفی در سفارت آلمان کنسرت دیگری در مایهٔ ابوعطا برگزار کرده بودند. (۲۷)، (۲۸) کنسرت دانشگاه ملی در آلبوم شمارهٔ ۶ چاووش در همان سال ۱۳۵۸ منتشر شد. (۲۹) 

عشق داند - محمدرضا شجریان

محمدرضا لطفی در سال ۱۳۶۴ از ایران برای یک دورهٔ طولانی مهاجرت کرد. آخرین همکاری وی پیش از ترک ایران با محمدرضا شجریان، نوازندگی در آلبوم «بیداد» بود. البته لطفی بعدها در گفت‌وگویی، امتیاز این آلبوم را متعلق به مؤسسهٔ چاووش دانسته که شجریان و لطفی آن را رعایت نکرده بودند.» (۳۰)

بدین ترتیب پروندهٔ همکاری درخشان دو «محمدرضا»، شجریان و لطفی بسته شد. اگرچه در اواخر دههٔ هفتاد، آن دو کنسرت‌های مشترکی در خارج از کشور برگزار کردند، اما آن کنسرت‌ها از اجراهای روزهای اوجشان فاصله داشت. (۳۱)

همکاری با پرویز مشکاتیان 

پس از انقلاب در سال ۱۳۵۸، محمدرضا شجریان چند قطعه به آهنگ‌سازی پرویز مشکاتیان خواند که در آلبوم‌های چاووش در همان سال منتشر شد. رزم مشترک (همراه شو عزیز) مشهورترین آن‌ها به‌شمار می‌رود. با فاصله‌گیری شجریان از لطفی، وی در دههٔ شصت، کارهای مشترکی با پرویز مشکاتیان انجام داد. در سال ۱۳۶۲ (شجریان در چند گفت‌وگو، سال اجرا را ۱۳۶۱ عنوان کرده بود)، زنده‌یادان شجریان و مشکاتیان کنسرتی در سفارت ایتالیا برگزار کردند که نوار کاست این اجرا در سال ۱۳۶۴ با نام «آستان جانان» منتشر شد. (۳۲)، (۳۳) این اثر اولین آلبوم مستقل مشترک آن‌ها بود که پس از انقلاب منتشر شد. بر خلاف آنچه در مقالهٔ «تنیده … » نوشته شده، این اولین آلبوم منتشرشدهٔ محمدرضا شجریان پس از انقلاب نبود. پیش از آن، آلبوم کنسرت تیرماه سال ۱۳۵۸ با گروه پایور در تالار رودکی و کنسرت آذر ماه ۱۳۵۸ با گروه شیدا در دانشگاه ملی به‌همراه دیگر آلبوم‌های چاووش در همان سال ۱۳۵۸ منتشر شده بودند. به‌دنبال «آستان جانان»، اثر دیگری از پرویز مشکاتیان در همان سال ۱۳۶۴ به‌نام «بیداد» با صدای محمدرضا شجریان منتشر شد که بسیار از آن استقبال شد. انتخاب نام بیداد برای آلبوم و خواندن غزلی از حافظ با ردیف «چه شد»، آغاز زاویه‌گیری محمدرضا شجریان با رژیم حاکم بر ایران بود. (۳۴) و این نوع گزینش شعر در سال‌های آینده هم ادامه پیدا کرد تا شعر‌های خوانده‌شده توسط او، پژواکی از تاریخ سی‌سالهٔ پس از انقلاب باشد، از «تفنگت را بده تا ره بپویم» (شب‌نورد) که در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ از تلویزیون پخش شد، (۳۵) تا «تفنگت را زمین بگذار» (زبان آتش) در سال ۱۳۸۸. (۳۶)، (۳۷) 

همکاری شجریان و مشکاتیان در دههٔ شصت با آلبوم‌های سر عشق (ماهور) ۱۳۶۵، نوا – مرکب‌خوانی (۱۳۶۵)، دستان (۱۳۶۷) و دود عود با تنظیم کامبیز روشن‌روان (۱۳۶۸) ادامه یافت. و به ناگاه همکاری محمدرضا شجریان با پرویز مشکاتیان همچون همکاری‌اش با محمدرضا لطفی گسسته شد. پرویز مشکاتیان پس از جدایی از شجریان، در ابتدا با خوانندگان دیگر برای مدت کوتاهی کار کرد. سپس برای سال‌ها گوشه‌نشینی و سکوت پیشه کرد. آن موسیقی‌دان یکتا از کار آفرینش بازماند و مانند محمدرضا لطفی دیگر به گذشتهٔ سرشار از آفرینش موسیقایی‌اش بازنگشت. حسین علیزاده دربارهٔ پرویز مشکاتیان و محمدرضا لطفی و ارتباط ویژه‌شان با محمدرضا شجریان چنین گفته است: «یکی از مسائلی که به‌نظرم در روحیه‌ٔ مشکاتیان تأثیر منفی گذاشت، قطع همکاری‌ با شجریان بود، مدت زمانی طولانی او و لطفی وقتی کاری را می‌ساختند فقط به صدای شجریان فکر می‌کردند و مطمئن بودند آن ملودی زیبا و اثری که خلق کرده‌اند با صدا و تسلط شجریان در آواز بیشتر جلوه خواهد کرد، هرچند بعدها هم آثارشان را خوانندگان دیگری عرضه کردند، اما هیچ‌کدام موفقیتی را که با شجریان به‌دست آمده بود، نداشتند. به‌هر حال عدم همکاری او با شجریان باعث انزوا و خانه‌نشینی‌اش شد. در دوره‌هایی هم کار تدریس را پیش گرفت، اما آن را هم رها کرد. پرویز با موسیقی زندگی می‌کرد، اما در یک دورهٔ طولانی روی لج افتاد که اصلاً چه بسازم؟ برای که بسازم؟ چه کسی قرار است گوش کند؟»(۳۸)

کنسرت‌های سال ۱۳۶۷  

در سال ۱۳۶۷، به‌مناسبت ششصدمین زادروز حافظ، محمدرضا شجریان چندین کنسرت در تالار وحدت (رودکی) برگزار می‌کند. در مقالهٔ «تنیده… »، هیچ اشاره‌ای هم به این کنسرت‌ها نشده است! این کنسرت‌ها با استقبال بی‌نظیر مردم روبرو شد و مردم برای تهیهٔ بلیت کنسرت‌ها، شب را در مقابل تالار سپری می‌کردند. کنسرت‌های زیر به‌مناسبت زادروز حافظ برگزار شد:

۱- کنسرت با محمد موسوی (۳۹)

۲- کنسرت با جلال ذوالفنون (۴۰)

۳- کنسرت با داریوش پیر نیاکان (۴۱)

نویسندهٔ مقالهٔ «تنیده… » از برگزاری این کنسرت‌ها هم در سال ۱۳۶۷ آگاهی نداشته و اولین کنسرت عمومی پس از انقلاب محمدرضا شجریان را اسفند ۱۳۷۰ نوشته است!

دهه‌های هفتاد و هشتاد

در این دو دهه، محمدرضا شجریان با آهنگ‌سازان مختلفی کار کرد. با ارکستر ملی به رهبری فرهاد فخرالدینی در ابتدای راه‌اندازی‌اش همکاری کرد. (۴۲)کنسرت‌های بسیاری در ایران و خارج از ایران، از جمله کنسرتی برای زلزله‌زدگان بم برگزار کرد. (۴۳) آوازهای موسیقی فیلم «دلشدگان‌» علی حاتمی را با آهنگ‌سازی حسین علیزاده خواند. (۴۴) و آلبوم‌های مختلفی از او به بازار آمد. اما دیگر کمتر کاری از او در این دو دهه به درخشانی آثار خوانده‌شده‌اش در دهه‌های پنجاه و شصت بود. 

زنده‌یاد استاد محمدرضا شجریان با سابقهٔ هنری بیش از نیم قرن و با عشق به موسیقی، هنر و فرهنگ ایران‌زمین، گذشته از جایگاه هنری ویژه‌اش، به‌عنوان یک شخصیت اجتماعی و چهره‌ای ملی نیز مطرح بود. محمدرضا شجریان در اوج رفت و کارنامهٔ درخشان و بی‌تکراری از خود به جای گذاشت. 

یادش گرامی باد


پانویس‌: ‌ ‌‌ 

(۱) – برگ سبز، برنامهٔ ۲۱۶ – محمدرضا شجریان، رضا ورزنده 

http://www.golha.co.uk/fa/programme/4#.X5JWD1MTGdM

(۲) – آرشیو برنامه‌های مختلف گل‌های رادیو 

http://www.golha.co.uk/fa/about#.X497jlMTGdM

(۳) – جشن هنر شیراز – محمدرضا شجریان، لطف الله مجد، علی اصغر بهاری و…

(۴) – جشن هنر شیراز – چهره‌‌به‌چهره – شجریان، لطفی

(۵) – باغ فردوس، تهران – چهره‌به‌چهره 

(۶) – جشن هنر شیراز – راست پنج‌گاه – شجریان، لطفی، فرهنگ‌فر 

(۷) – جشن هنر طوس – شجریان، لطفی، گروه شیدا 

(۸) – برنامهٔ تلویزیونی – شجریان، نریمان، موسوی، داروغه 

(۹) – جشن ۳۷ سالگی رادیو – محمدرضا شجریان، جلیل شهناز 

(۱۰) – اجرا در تلویزیون – محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی 

(۱۱) – قطعهٔ داروگ – شجریان، لطفی، نیما یوشیج

(۱۲) – برنامه گل‌های تازه شمارهٔ ۷۷ – پر کن پیاله را… – شجریان، شهبازیان، فریدون مشیری

http://www.golha.co.uk/fa/programme/1045#.X5MMYWkTGdM

(۱۳) – قطعهٔ ملکا ساختهٔ فرامرز پایور‌ – محمدرضا شجریان

(۱۴) – گلبانگ شجریان – بت چین با گروه پایور 

(۱۵) – محمدرضا شجریان و فرامرز پایور

https://www.bbc.com/persian/arts/2014/12/141209_l51_payvar_anni_music

(۱۶) – تاریخ تأسیس شرکت دل‌آواز 

https://web.archive.org/web/20101017100657/http://delawaz.ir/history-fa.html

(۱۷) – فهرست آلبوم‌های چاووش با تاریخ تولید و انتشار 

https://w.wiki/iXD

(۱۸) – گفت‌وگوی شجریان با روزنامهٔ بامداد – تیرماه ۱۳۵۸

http://ostad1319.blogfa.com/post/606

(۱۹) – استعفا از رادیو در سال ۱۳۵۵ از زبان محمدرضا شجریان 

http://tarikhirani.ir/fa/news/5142/%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%B4%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D9%84%D8%BA%D9%88-%DA%A9%D9%86%D8%B3%D8%B1%D8%AA-%D9%85%D8%B3%DA%A9%D9%88-%D9%88-%D8%A7%D8%AD%D8%B6%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9 

(۲۰) – دعای ربنا با صدای جواد ذبیحی 

(۲۱) – برگ سبز شمارهٔ یک – خواننده سیدجواد ذبیحی 

http://www.golha.co.uk/fa/programme/18#.X5LLUmkTGdM

(۲۲) – داستان خواندن ربنا از زبان محمدرضا شجریان 

https://www.magiran.com/article/2326480

(۲۳) – قطعهٔ «برضاک یا خالقی» با صدای «ام کلثوم» 

(۲۴) – تصنیف از خون جوانان وطن – شجریان – پایور- کنسرت سال ۱۳۵۸

(۲۵) – گفت‌وگو با پروین صالحی دربارهٔ کنسرت سال ۱۳۵۸ گروه پایور با شجریان 

https://www.ilna.news/fa/tiny/news-592249

(۲۶) – گفت‌وگوی محمدرضا شجریان دربارهٔ کنسرت سال ۱۳۵۸ دانشگاه ملی 

https://www.google.com/amp/s/www.isna.ir/amp/95031709779/

(۲۷) – کنسرت ابوعطا (عشق داند) لطفی – شجریان ۱۴ اسفند ۱۳۵۸ سفارت آلمان 

https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%B4%D9%82_%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%AF

(۲۸) – آلبوم کنسرت ابوعطا – اجرا در سفارت آلمان – ۱۴ اسفند ۱۳۵۸ 

(۲۹) – آلبوم سپیده – چاووش شمارهٔ ۶ – اجرا در دانشگاه ملی، آذر ۱۳۵۸ 

(۳۰) – گفته‌های محمدرضا لطفی دربارهٔ آلبوم بیداد 

https://fararu.com/fa/news/44741/%D8%B4%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D9%85%D8%A8%D9%84%D8%BA%DB%8C-%D9%82%D9%81%D9%84-%D9%81%D8%A7%DB%8C%D9%84-%D8%B1%D8%A7-%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF-%D8%B4%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AF

(۳۱) – تور اروپایی لطفی و شجریان ۱۹۹۷ 

(۳۲) – کنسرت آستان جانان در سفارت ایتالیا – شجریان، مشکاتیان، فرهنگ‌فر 

https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D8%AC%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86

(۳۳) – آلبوم آستان جانان 

(۳۴) – آلبوم بیداد – شجریان، مشکاتیان 

(۳۵) – شب‌نورد – شجریان، لطفی 

(۳۶) – زبان آتش – شجریان، فریدون مشیری 

(۳۷) – موضع‌گیری‌های مختلف سیاسی شجریان در گفت‌وگو با BBC فارسی 

(۳۸) – نظر حسین علیزاده دربارهٔ ارتباط مشکاتیان و لطفی با شجریان 

https://t.me/mjsahafi/1075

(۳۹) – کنسرت سال ۱۳۶۷- تالار وحدت – شجریان و موسوی 

(۴۰) – کنسرت سال ۱۳۶۷- تالار وحدت – شجریان و ذوالفنون 

(۴۱) – کنسرت سال ۱۳۶۷- تالار وحدت – شجریان و پیرنیاکان

(۴۲) – کنسرت محمدرضا شجریان با ارکستر ملی به رهبری فرهاد فخرالدینی – چهل‌ستون اصفهان 

(۴۳) – کنسرت هم‌نوا با بم – شجریان، علیزاده، کلهر 

(۴۴) – آلبوم موسیقی فیلم دلشدگان – شجریان، علیزاده 

 

ارسال دیدگاه