آموزش زبان انگلیسی: اصطلاحات کاربردی در پرسش و پاسخ با افسر ادارهٔ مهاجرت

Idioms and Expressions for Conversation with an Immigration Officer

یلدا احمدوند – کارشناس ارشد زبان‌شناسی از دانشگاه Leicester انگلستان، یکی از مدیران و عضو هیئت علمی‌ معلمان زبان انگلیسی در بی‌سی (BC TEAL) و مدیر توسعهٔ حرفه‌ای TESL Canada – ونکوور

تا حالا شده است در فرودگاه مراحل مهاجرت را طی کنید؟ چه سؤالاتی از شما می‌پرسند؟ امروز می‌خواهم یک سری اصطلاحات به شما یاد بدهم که در این شرایط از آن‌ها استفاده می‌شود.

به این مکالمهٔ بین افسر مهاجرت و مهاجر دقت کنید:

‎Officer: Citizenship, please.‎

ملیت، لطفاً؟

Jay: Korean.‎

کره‌ای


Officer: What brings you to Vancouver? Is this business or pleasure?‎

یعنی برای چه به ونکوور آمده‌اید؟ برای تفریح یا کار؟

Jay: I’m here to brush up on my English.‎

brush up on برای زمانی استفاده می‌شود که مثلاً ما قبلاً کاری را بلد بودیم یا توانایی‌ای داشته‌ایم ولی چون مدت زیادی است از آن استفاده نکرده‌ایم، الان به تمرین احتیاج داریم تا دوباره یادمان بیاید. در این جمله، مهاجر می‌گوید که آمده‌ام اینجا تا زبان انگلیسی را تمرین کنم و یادم بیاید.

Officer: Good for you. Will you be working while you’re in Canada?‎

یعنی: چقدر خوب. آیا زمانی که در کانادا هستید کار هم خواهید کرد؟

Jay: No, sir. Just studying. And a little sightseeing, of course.‎

خیر، فقط درس می‌خوانم. و کمی هم می‌خواهم گشت و گذار کنم.

آموزش زبان انگلیسی: اصطلاحات کاربردی در پرسش و پاسخ افسر ادارهٔ مهاجرت

Officer: That’s a no-brainer. How long are you staying?‎

آن که واضح است، حتماً همین‌طورست. چقدر قرارست که بمانید؟

Jay: Three months, give or take a week.‎

سه ماه، حالا یک هفته کمتر یا بیشتر.

Officer: I’ll put four to be on the safe side. Where will you be staying?‎

من حالا اینجا برای اطمینان می‌نویسم ۴ هفته. کجا اقامت می‌کنید؟


Jay: I’m rooming with a buddy from Brazil. His flat is near Stanley Park.‎

با یک دوست برزیلی هم‌خانه می‌شوم. آپارتمانش نزدیک استنلی پارک است.

Officer: That location will come in handy. Sounds pricey, though.‎

آن منطقه از لحاظ دسترسی جای خوبی‌ست. هرچند به‌نظرم گران است.

Jay: Actually, it’s dirt cheap! It’s almost too good to be true.‎

راستش را بخواهید، خیلی ارزان است! ‌آن‌قدر که به‌نظر غیرواقعی می‌آید.

Officer: Well, let’s get the ball rolling. I’ll swap you your passport for those forms you’re holding.‎

خوب پس بگذار شروع کنیم. پاسپورت را بگیر و فرم‌ها را به من بده.

درس امروز را اینجا تماشا کنید:

امیدوارم درس امروز برایتان مفید بوده باشد. برای اینکه روزانه لغت‌ها و اصطلاحات جدید بیشتری یاد بگیرید، می‌توانید عضو کانال تلگرام Discover English Academy بشوید: https://t.me/discoverenglish و در کلاس‌های فقط مکالمهٔ ما شرکت کنید. برای اطلاع از برنامهٔ کلاس‌ها، لطفاً به وب‌سایت مدرسه مراجعه کنید:www.discoverenglish.ca

برای تماشای درس‌های قبلی این لینک را ببینید و کانال YouTube «رسانهٔ همیاری» را در www.youtube.com/HamyaariCanada دنبال کنید.

موفق باشید!

ارسال دیدگاه