یادداشت سردبیر: کانادا در بهت شورش «مجردهای ناخواسته»

سیما غفارزاده – ونکوور

دو هفتهٔ گذشته، پرماجرا گذشت. در تورنتو، دوشنبه ۲۳ آوریل، ماجرا که نه، فاجعه‌ای اتفاق افتاد که کانادا نظیرش را به خود ندیده بود. پسر جوان ۲۵ ساله‌ای، وَن بزرگ سفیدرنگی اجاره می‌کند و پس از عبور از چهارراه فینچ و یانگ، وارد پیاده‌رو سمت غرب خیابان یانگ می‌شود و با حرکت به سمت خیابان شپرد، عابران را زیر می‌گیرد… ۱۰ نفر کشته و ۱۴ نفر مجروح می‌شوند. از ۱۰ کشته، ۸ نفرشان زن بوده‌اند. در همان تحقیقات ابتدایی مشخص می‌شود که این جوان به گروهی مجازی به‌نام اینسل تعلق داشته است. اینسل یک گروه مردسالارِ ضد زنان است، که نامش (Incel)، مخفف Involuntary Celibate به‌معنای «مجردهای ناخواسته» است. گروه‌های ضد زن اینسل در شبکه‌های اجتماعی و اتاق‌های گفت‌وگو در اینترنت دربارهٔ زنانی که تقاضاهای آن‌ها را پس می‌زنند و دلایل این بی‌اعتنایی‌ها، بحث می‌کنند. اینان زنان را عامل و مسئول شکست‌های عشقی خود می‌دانند! الک میناسیان در پیامی اینترنتی چند دقیقه پیش از آغاز حرکت مرگبارش، گفته بود: «شورش اینسل‌ها شروع شده است! ما Chads (مردانی که مورد اعتنا و توجه زنان قرار می‌گیرند) و Stacys (زنانی که به «مجردهای ناخواسته» بی‌اعتنایی می‌کنند) را سرنگون خواهیم کرد! همگی به جنتلمن والا، الیوت راجر، درود بفرستیم.» و الیوت راجر، جوان ۲۲ ساله‌ای بود که در سال ۲۰۱۴، کشتار آیلا ویستا در ایالت کالیفرنیا به دست او صورت گرفت. او نیز چند ساعت پیش از حمله‌ای که ۷ کشته و ۱۴ مجروح به‌جا گذاشت، در پیامی ویدیویی در نهایت خونسردی تنفر خود را از زنان ابراز کرده بود.

حادثهٔ تورنتو بزرگ‌تر از آن است که کسی، دستِ‌کم در کانادا، از آن بی‌خبر باشد و این تراژدی قطعاً از جهات و زوایای مختلفی می‌تواند مورد بررسی‌ قرار گیرد، اما آنچه من را واداشت در این‌باره بنویسم، یعنی همان چیزی که از وقتی خبر را شنیدم و جزئیاتش را دنبال کردم، ذهنم را درگیر کرده است، موضوع خشونت است و به‌طور مشخص آنچه آمار و ارقام از توزیع آن در میان مردان و زنان می‌گویند. طبق آمار، ۸۳٪ قربانیان خشونت‌های خانگی زنان‌ هستند و به‌طور متوسط در کانادا هر ۶ روز یک بار،‌ یک زن توسط شریک زندگی‌اش (همسر، دوست پسر، پارتنر…) کشته می‌شود. این‌ها البته آمار و ارقام خشونت‌هایی‌ست که توسط مردانی صورت گرفته است که به‌هر شکل، وارد رابطه‌ با زن یا زنانی شده‌اند، حال این رابطه در چه قالبی بوده و چه مدت دوام داشته است، موضوع بحث نیست، به‌زعمِ الک‌ها و الیوت‌ها، اینان «چَد»هایی‌ هستند که به‌هرحال مورد عنایت زنی قرار گرفته‌اند و مانند آن‌ها بی‌اعتنایی زنان موجب نشده است باکره بمانند… الیوت راجر روز پیش از اجرای نقشهٔ کشتارش به دوربین زل می‌زند و می‌گوید که این هیچ عادلانه نیست و او به‌زودی انتقام این بی‌عدالتی را خواهد گرفت. او به‌صراحت جذب نشدن دختران به خودش را بی‌عدالتی و جرم می‌خواند و حق آن‌ها می‌داند که در انتقامی که خواهد گرفت، همچون حیوانات سلاخی شوند… بی‌تردید بررسی پیچیدگی‌های روحی و روانی افرادی مانند الک و الیوت و صدها عاملی که در این میان نقش داشته‌اند تا حوادثی چون حادثهٔ تورنتو و آیلا ویستای کالیفرنیا رقم بخورند، کار ساده‌ای نیست و در ظرف این یادداشت کوتاه نیز جای نمی‌گیرد، اما یکی از زوایای بسیار غم‌انگیز ماجرا از دید من، خشونتی است که به زن روا داشته می‌شود؛ فقط و فقط به جرم زن بودنش، فقط به‌دلیل جنسیتش. او که قرن‌هاست هنوز به‌دنبال حق برابری اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و… با مردان است، به‌دنبال عدالت است، باید جان خود را بدهد تا الک و الیوت که به‌زعم خود قربانی بی‌عدالتی‌اند، آرام گیرند. بله، موافق‌ام این دو بی‌تردید مشکلات روانی جدی داشته‌اند، هر چند معلوم نیست چرا درمان نشده‌اند، شاید چون اصولاً مادر و پدرها فکر نمی‌کنند که ممکن است دیوی از درون فرزند آن‌ها سر برون آوَرَد، اما زمانی که با چنان تفکری گروهی شکل می‌گیرد، ولو مجازی – چه چیزمان دیگر مجازی نیست در این زمانه…، وقتی گروهی نام و نشانی دارد و در جهت مشخصی فعالیت می‌کند، به‌راستی نمی‌دانم آیا کار دنیا به جایی رسیده است که مجانین می‌توانند به‌سادگی برای خود جمعیتی تشکیل دهند، افکار هولناک یکدیگر را تقویت کنند و شورشی راه بیاندازند یا آنکه موضوع را باید از جانب دیگری نگریست.

ارسال دیدگاه