سخن سردبیر – مرگ و دیگر همه‌چیز

خواندن خبر مرگ کیارستمی بیشتر به شوخی شباهت داشت. تنها چند روز قبل از آن بود که تصویر او، ولو نحیف، با نگاهی رو به دوربین و زانوانی که بالا آورده بود و با پتویی پوشیده شده بود، خبر از رفتنش به فرانسه می‌داد برای معالجه. چه شد؟ مگر ممکن‌ست چنین چیزی؟ چرا نتوانسته بودند برایش کاری بکنند؟…

نوشتن از عباس کیارستمی کارِ من نیست؛ سینمایش را همیشه دوست داشته‌ام و کارهایش را دنبال کرده‌ام، اما نوشتن از خودِ او، این غولِ سینمای ایران کار سا‌ده‌ای نیست و افزون بر آن در این مطلب کوتاه نه جایی دارد و نه نیازی به آن هست که این روزها بسیار بیش از همیشه از او نوشته‌اند. همان‌طور که دوستانی در گرامی‌داشتِ یادش، در صفحاتی از این شمارهٔ رسانهٔ‌ همیاری دربارهٔ نام و آثار ماندگار او قلم زده‌اند.

و اما مرگ… این ایستگاه آخر که همه در آن پیاده خواهیم شد، این رمزآلودترین واقعیت هستی، این برگشت‌ناپذیر، مگر می‌تواند برای کسی چون او «پایان» باشد؟ مرگ، نقطهٔ پایانِ کسی‌ست که هیچ، هیچ از خود بر جا نگذاشته باشد از عشق، از انسانیت، از زندگی و از خودِ مرگ. او تا همیشه در فیلم‌های ساده، چون آبِ روان و صلح‌جویش خواهد زیست. مگر می‌شود کسی چون او که عصارهٔ هنرش «تحمل بارهستی» را کمی آسان‌تر می‌کند برای انسان‌ها، پایان بیابد و بمیرد؟ مرگ کالبد برای همه است اما مرگ نام برای آن که ذره‌ای نیکی از خود به‌جا نگذاشت.

و اما به‌راستی چه شد؟ آیا پزشکان فرانسه به اندازهٔ سینماگرانش او را نمی‌شناختند؟ که اگر شناخته بودند، حتماً برایش کاری می‌کردند… نه، گزارشات حکایت از آن دارد که آن‌ها نتوانستند سهل‌انگاری‌های پزشکان وطن را جبران کنند. پزشکانی که به گفتهٔ قائم‌مقام وزير بهداشت، کیارستمی را نشناخته‌اند و تصور کرده‌اند او مریضی معمولی‌ست!… شرم‌آور است. نه، نشناختنِ کیارستمی که هیچ، شرم‌آورست که مُردن مریضی معمولی به سبب سهل‌انگاری پزشک لابد امری عادی‌ست… درد اینجاست.  

******

در اینجا مایلم توجه شما عزیزان خواننده را به این مسئله جلب کنم که از این شماره دروس آموزشی همراه با فایل‌های چندرسانه‌ای در مقاله-‌آگهی‌ها خواهیم داشت که اولینِ آن در این شماره آموزش زبان انگلیسی در مطلب خانم یلدا احمدوند است. علاقه‌مندان به یادگیری تلفظ صحیح کلمات، می‌توانند با مراجعه به نسخهٔ دیجیتال نشریه یا کانال YouTube رسانهٔ همیاری این ویدیوی کوتاه را تماشا کنند.

سیما غفارزاده

 

نظرات

  • کیومرث قورچیان

    در مورد. کیارستمی ،……..هنر یک رویش است وخلاقیت ، هنرمند هرلحظه اش آفرینش است وهنر زندگی وحیات دائمیست ، اثر هنری نقطه عطف خلقت است ، کیارستمی بزرگترین قطعه از وجود خالق تمامی هستیست ، وآثارش ماندگار وابدی ، بیماری ونوع پروازش آزمونی بزرگ برای متصدیان وپزشکان بود امید که اینها بخود آیند وبفکر درمان خویش باشند ، درمان روح وروان از آثار هنریست امید آنکه پزشکان بیمار از طمعجویی ونخوت وخود بزرگبینی رهائی یابند تا جامعه بیماررا رنجور نخواهند

ارسال دیدگاه