عشق در شعر شاعران معاصر کرد

عشق در شعر شاعران معاصر کرد

برگردان: خالد بایزیدی (دلیر) دو شعر از: لطیف هلمت ۱ نمی‌دانم: از کِی همدیگر را می‌شناسیم… اما پانزده… بیست سده است که بر یک رخت‌آویز لباس‌هایمان را می‌آویزیم ۲ دستم را که می‌فشاری واژه می‌بارد شعر می‌چکد دستت را که می‌فشارم پنج شیشهٔ عطر در دستانت می‌شکند * * * * * شعری از: شیرکو بیکس دوست داشتن‌ات به «باد» می‌ماند هنگام که می‌خواهم برافروزم‌اش می‌آید و خاموش‌ام می‌کند روشن هم که شدم می‌آید و…

بیشتر بخوانید

بهارانه‌ای از سعید جاوید

بهارانه‌ای از سعید جاوید

سعید جاوید – آمریکا بهارانه، برای زیباترین بهار آسان به باد می‌رود این روزها روزهای آخر سال بی‌محابا ، آرام و بی‌صدا این روزهای خسته و کشدارِ آخر اسفند اما ، بگذار بگذرد آنجا نگاه کن دارد بهار می‌رسد از راه زیباترین بهار امسال سال دیگری‌ست باور کنید، امسال سال دیگری‌ست امسال پنجره را باز می‌کنم امسال باز، بعد از هزار سال باغچه‌ام را بنفشه می‌کارم و باز بر خوانِ نوروزی‌ام، می‌نشانم؛ شمعدان و آینه، گل…

بیشتر بخوانید

چند شعر از بهار زبردست – ۱۳ ساله از ایران

چند شعر از بهار زبردست – ۱۳ ساله از ایران

بهار زبردست متولد مرداد ماه ۱۳۸۳ در شیراز است. از زمانی که نوشتن را آموخت و پا به دنیای کلمات گذاشت، نوشتن داستان و شعر را شروع کرد. چند شعر از او سال‌ها پیش در روزنامهٔ خبر جنوب و نیم‌نگاه چاپ شده و در سال ۱۳۹۳ در شب شعر دانشگاه علوم پزشکی یزد و در سال ۱۳۹۴ در گردهمایی شاعران جنوب در شهرستان جم نیز شرکت کرده است. بهار در زمینهٔ موسیقی در رشتهٔ ویولن…

بیشتر بخوانید

به نیمه زیستن – شعری از خلیل جبران

به نیمه زیستن – شعری از خلیل جبران

برگردان: غزال صحرائی – فرانسه با عشاق نیمه‌راه هم‌نشینی نکن با دوستان نیمه‌راه دوستی نکن نویسندگان نیمه‌الهام‌گرفته را نخوان زندگی را به نیمه نزی به نیمه نمیر نیمه‌کاره به امیدی دل نبد اگر ساکتی، سکوتت را تا پایان حفظ کن، و اگر می‌گویی، حرفت را تا آخر بزن سکوت را برای گفتن، و گفتن را برای خاموشی برنگزین اگر راضی هستی، رضایتت را نه به‌شکلی ناقص، که به تمامی‌ ابراز کن اگر رد می‌کنی، امتناعت را به…

بیشتر بخوانید

در به در – شعری از نیکی فتاحی

در به در – شعری از نیکی فتاحی

نیکی فتاحی – ونکوور این چاله‌های سیاه جای پای ماست مانده بر ماه به گِل اندوده کفش‌هامان‌ از گرد راه‌‌ همواره ناامید که عاقبت تا کی، تا کی به آسایش خانه‌ای روشن که پنجره‌های بازش پرنده را به دانه میهمان می‌کنند در به در ماه را به‌ گِلِ راه سیاه می‌کنیم؟ نه، این تو‌ نیستی نه، این من نیستم نه، این من محبوس هیچ‌گاه خودم نبوده‌ام چرا که در دیدرس من چندی‌ست مدام جز زنگاربسته میله‌های…

بیشتر بخوانید

چند شعر از نسرین امینی – از مجموعه اشعار «زنی زیر پوست شهر»

چند شعر از نسرین امینی – از مجموعه اشعار «زنی زیر پوست شهر»

نسرین امینی – ایران دلهره با دلهره آب می‌شود آخرین برف کاج‌ها که، در عمق چشمان من جاری تا حارهٔ استوایی نگاهت زمستان را نبیند من بدهکار می‌شوم به همهٔ درختان دنیا بادهای گمراه حدیثی نامطلوب از این باغ عقیم سال‌هاست چشمِ چشمه‌اش نابینا… کِرت‌ها… در گیروداری که تاراج می‌برد بذر هر شبدر و یونجه‌زار به تسلیم بادهای وحشی و تازیانهٔ هر صاعقه تن خسته شب می‌تازد به جولانگاهش که تن خستهٔ من است و…

بیشتر بخوانید

چند شعر از رامیلا اجاقی، ۷ ساله

چند شعر از رامیلا اجاقی، ۷ ساله

رامیلا اجاقی – ایران رامیلا اجاقی متولد ۲۲ فروردین ماه ۱۳۸۹ در شیراز است. او به شعر و نقاشی علاقه‌مند است و از سال ۱۳۹۶ سرودن شعر را در قالب سپید کوتاه آغاز کرده است. همچنین چند شعر از او در روزنامهٔ «عصر مردم» چاپ شده است. وی اشتیاق فراوانی به خواندن و نوشتن دارد و در گوشه و کنار دفتر و کتاب مدرسه‌اش، دلنوشته‌های کودکانه‌اش به چشم می‌خورد. تراوش شعرش محدود به زمان و…

بیشتر بخوانید

سه شعر از سعید جاوید

سه شعر از سعید جاوید

سعید جاوید – آمریکا ناگهان، پائیز امروز صبح، ناگهان پائیز پشت پنجره‌ام بود حادثه‌ای خاموش، در شب، گذشته بود و ما در خانه هیچ سوک-آوائی برای روز مبادا ذخیره نداشتیم اعتراف می‌کنم من از انبوه درختان خشک می‌ترسم و از این‌همه برگ‌های مردهٔ بی‌نام (ای وای – یک دشت خاوران هم کافی نیست) * * * این پائیز چندم است؟ چقدر خواب‌های من، کهنسال است؟ چند زمستان دیگر مانده؟ آه پائیز، همسفر آخرینِ من چیزی…

بیشتر بخوانید

صدای برخورد سایه‌های غم و اندوه

صدای برخورد سایه‌های غم و اندوه

نگاهی به منظومهٔ «ای تاریخ ما را به یاد داشته باش» اثر هوشنگ بادیه‌نشین [۱] فرناز جعفرزادگان – ایران بادیه‌نشین در زمان خود بسیار پیشروتر از شاعران هم نسل خود بوده است و به‌عبارتی شعرهایش، زبان کلیشه‌ها نبود. ترکیب‌سازی‌ها، ساختار و فضای متفاوت شعرهای بادیه‌نشین همراه با الحان درونی شعر و تصویرسازی‌های بکر و تلفیق آن با طبیعت و زندگی مدرنیتهٔ شهری وجه تمایز سروده‌های این شاعر است. نوع نوشتار و کاربرد آوا‌ها و موسیقی…

بیشتر بخوانید

نوستالژی – شعری از ناظم حکمت

نوستالژی – شعری از ناظم حکمت

برگردان: غزال صحرائی – فرانسه صد سال می‌شود که سیمای تو را ندیده‌ام که بازوانم را به گرد کمرت حلقه نکرده‌ام که چهره‌ام را دیگر در چشم‌های تو ندیده‌ام صد سال می‌شود که دیگر از روشنای روح تو پرسش نمی‌کنم که از لمس گرمای تنت محروم‌ام صد سال می‌شود که زنی در شهری مرا انتظار می‌کشد ما به روی همان شاخه خم شده بودیم و از روی همان شاخه فرو افتادیم، یکدیگر را ترک گفتیم…

بیشتر بخوانید
1 8 9 10 11 12 15