گزینش جان هورگان، سرپوشی مقطعی بر پرسش‌های بنیادین دربارهٔ مشروعیت نظام پادشاهی مشروطه در کانادا

هومن کبیری پرویزی – ونکوور

نزدیک به ۲ ماه پس از انتخابات تاریخی و پرهیاهوی ۹ مهٔ بریتیش کلمبیا، سرانجام این استان سی و ششمین نخست‌وزیر خود را شناخت. از بامداد روز پنجشنبه ۲۹ ژوئن، همهٔ نگاه‌ها در استان به ساختمان مجلس قانونگذاری استان در ویکتوریا دوخته شده بود. مطبوعات و شبکه‌های رادیو تلویزیونی رخدادهای این روز پرحادثه را لحظه‌به‌لحظه پوشش می‌دادند.

پافشاری کریستی کلارک بر عدم استعفا با وجود توافق احزاب دموکرات نوین و سبز و به دنبال آن رأی عدم اعتماد اکثریت نمایندگان به دولت و برنامه‌های او که توسط جودیث گیچان، نایب فرماندار در بریتیش کلمبیا و نمایندهٔ ملکه در این استان، در مجلس قانونگذاری خوانده شد، یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های ممکن را پیش روی این نمایندهٔ نظام سلطنتی در کانادا قرار داد.

در طول صد و پنجاه سالی که کشور کانادا با نظام مشروطهٔ سلطنتی اداره می‌شود، کمتر پیش آمده است که سرنوشت انتخاباتی صرفاً به تصمیم نمایندگان منصوب‌شدهٔ نظام پادشاهی وابسته شود. در اغلب اوقات احزاب پیروز توانسته‌اند اکثریت کرسی‌های لازم را برای کسب رأی اعتماد مجلس به دست آورند یا با ائتلاف با یکدیگر به اکثریت دست یابند. نقش فرماندار کل در انتخابات پارلمانی و نایبان فرماندار در انتخابات استانی اغلب نقشی تشریفاتی بوده است. آنان به‌طور سمبلیک طی فرمانی به رهبر حزب پیروز یا فرد مورد توافق در حالت ائتلاف بین احزاب، فرد منتخب را مأمور تشکیل دولت می‌کنند و در روز افتتاحیهٔ مجلس جدید هم طی نطقی که توسط حزب یا احزاب پیروز تهیه شده، مجلس را افتتاح می‌کنند.

اما ماجراجویی کریستی کلارک و تصمیم به عدم استعفا با وجود توافق احزاب رقیب، موجب شد دو راه دشوار پیش روی جودیث گیچان قرار گیرد. گیچان بر سر دوراهی انحلال مجلس و برگزاری انتخابات مجدد به درخواست کریستی کلارک، رهبر حزبی که بیشترین تعداد کرسی‌های مجلس را به نسبت هر کدام از احزاب دیگر در اختیار داشت، و فرمان تشکیل دولت به جان هورگان که توانسته بود با جلب نظر حزب سبز، حمایت اکثریت نمایندگان را برای دادن رأی اعتماد به دولتی به رهبری او جلب کند، سرانجام راه دوم را برگزید و نهایتاً در شامگاه پنجشنبه این جان هورگان بود که با چهره‌ای بشاش، از فرمان نایب فرماندار در بریتیش کلمبیا به او برای تشکیل دولت خبر داد.

جودیث گیچان که پیش از فرمان تشکیل دولت به جان هورگان، به مدت ۹۰ دقیقه با کریستی کلارک صحبت کرده بود، در پیام کوتاهی گفت که استعفای کریستی کلارک پس از رأی عدم اعتماد مجلس را پذیرفته است و جان هورگان به او اطمینان داده است که می‌تواند دولتی با حمایت اکثریت نمایندگان مجلس قانونگذاری استان تشکیل دهد.

اما چرا سرنوشت انتخابات ۲۰۱۷ بریتیش کلمبیا با این دشواری مشخص شد؟ چرا کریستی کلارک پس از دانستن توافق احزاب رقیب از مقام خود استعفاد نداد و دست به این قمار بزرگ زد؟

پاسخ به پرسش‌های بالا قطعاً آسان نیست ولی شاید بتوان تمایل جودیث گیچان به حزب لیبرال بی‌سی و سابقهٔ حمایت او از این حزب را یکی از دلایل اصلی رخدادهای پس از انتخابات در بریتیش کلمبیا دانست. شاید کریستی کلارک می‌پنداشت که این علاقه و الفت آن‌قدر زیاد است که نایب فرماندار درخواست تشکیل دولت از سوی جان هورگان را رد کند و با گذاشتن میلیون‌ها دلار هزینه بر دوش مالیات‌دهندگان دستور برگزاری انتخابات دیگری را بدهد تا شاید این‌بار نتیجهٔ بهتری برای او و حزب متبوعش رقم بخورد.

جودیث گیچان، نایب فرماندار و نمایندهٔ ملکه در بریتیش کلمبیا
جودیث گیچان، نایب فرماندار و نمایندهٔ ملکه در بریتیش کلمبیا

جودیث گیچان که در اکتبر ۲۰۱۲ به پیشنهاد نخست‌وزیر وقت کانادا، استفان هارپر، از سوی دیوید جانستون، فرماندار کل کانادا، به سمت نایب فرماندار در بریتیش کلمبیا منصوب شد، پیش از انتصاب به این سمت، مالکیت یک دامداری خانوادگی و ریاست اتحادیهٔ دامداری‌های بریتیش کلمبیا را بر عهده داشت. او یکی از اعانه‌دهندگان به حزب لیبرال بی‌سی و از حامیان حزبی بود که به مدت ۱۶ سال دولت در استان بریتیش کلمبیا را در دست داشت.

با وجود چنین پیشینه‌ای شاید بتوان گفت تصمیمات کریستی کلارک از جمله پافشاری‌اش برای کشاندن همه‌چیز به روز رأی اعتماد در مجلس و گنجاندن برنامه‌های احزاب رقیب در سخنرانی افتتاحیهٔ مجلس اصلاً ناشیانه نبود. او می‌خواست بهانهٔ لازم را برای انحلال مجلس در اختیار گیچان قرار دهد تا او هم بتواند با این توجیه که احزاب مخالف کلارک به «برنامه‌هایی که خودشان از آن حمایت کرده‌اند» رأی منفی می‌دهند و این می‌تواند نشانهٔ بی‌ثباتی مجلس باشد، با استفاده از اختیارات قانونی‌اش مجلس را منحل کند و دستور تجدید انتخابات را بدهد.

ولی چیزی که شاید کلارک در نظر نگرفته بود، بازتاب بسیار منفی چنین تصمیمی بر نظام پادشاهی مشروطه در کانادا بود. جمهوری‌خواهی در کانادا و مخالفت با نظام پادشاهی در این کشور برخلاف برخی کشورهای مشابه از جمله استرالیا چندان سازمان‌یافته و منسجم نیست ولی هر از چندی و به بهانه‌ای اعتراضات علیه خاندان سلطنتی که از هزاران کلیومتر دورتر و از کشوری دیگر بر دومین کشور پهناور جهان «حکومت» می‌کنند، بالا می‌گیرد. سال گذشته و پس از صرف هزینه‌ای نزدیک به ۹۰۰ هزار دلار از محل مالیات دریافتی از مالیات‌دهندگان، برای دیدار پرنس ویلیامز و همسرش کیت، دوک و دوشس کمبریج، از کانادا، انتقادات بالا گرفت و بار دیگر این سؤال که آیا کانادا به نظام پادشاهی نیاز دارد یا نه در رسانه‌ها مطرح شد.

 

 

تی‌شرت طراحی‌شده توسط هواداران نظام جمهوری در کانادا که این عبارت روی آن نقش بسته است: «ما زنبور نیستیم... چرا به ملکه نیاز داریم؟»
تی‌شرت طراحی‌شده توسط هواداران نظام جمهوری در کانادا که این عبارت روی آن نقش بسته است:
«ما زنبور نیستیم… چرا به ملکه نیاز داریم؟»
تی‌شرت طراحی‌شده توسط هواداران نظام جمهوری در کانادا که این عبارت روی آن نقش بسته است: «وقت آن رسیده که فرمانروایی ساخت کانادا داشته باشیم.»
تی‌شرت طراحی‌شده توسط هواداران نظام جمهوری در کانادا که این عبارت روی آن نقش بسته است:
«وقت آن رسیده که فرمانروایی ساخت کانادا داشته باشیم.»

انتخابات بریتیش کلمبیا در سال ۲۰۱۷ و ماجراجویی‌های کریستی کلارک به‌دنبال عدم موفقیت در به دست آوردن اکثریت مطلق در مجلس، بار دیگر تنور این انتقادات را داغ کرد. در یکی از این انتقادات، چارلی اسمیت در روز افتتاح مجلس قانونگذاری بریتیش کلمبیا در مقاله‌ای در The Georgia Straight، نوشت: «امروز همهٔ بریتیش کلمبیایی‌ها از جمله ۸۷ نماینده‌ای که به‌طور دموکراتیک به سمت نماینده انتخاب شده‌اند، مشتاقانه در انتظار شنیدن وضعیت آیندهٔ دولتشان از زبان کسی خواهند بود که هیچ‌گاه از طرف مردم در هیچ سمت عمومی‌ای انتخاب نشده است.»

او قرار گرفتن این قدرت در دستان نایب فرماندار را برانگیزاننده‌ٔ پرسش‌های جدی برای کنار گذاشتن نظام پادشاهی در کانادا دانست. اسمیت با اشاره به پرداخت حقوق و هزینه‌های محل زندگی گیچان از محل اعتبارات مالیات و حمایت‌های پیشین گیچان از حزب لیبرال بی‌سی، به قدرت تام وی برای نادیده گرفتن خواست اکثریت نمایندگان منتخب مردم که به‌موجب توافق احزاب دموکرات نوین و سبز از تشکیل دولت توسط جان هورگان حمایت می کردند، اشاره می‌کند و خاطر نشان می‌سازد که «این قدرت فوق‌العاده در دستان مقامی غیرانتخابی است». او وضعیت پیش آمده در انتخابات بریتیش کلمبیا را نشانه‌ای از این می‌داند که کانادایی‌ها کاملاً وابسته به تصمیمات سلطنتی‌ غیرانتخابی‌ای هستند که خارج از مرزهای کشورشان گرفته می‌شود. او افزود «این شرایط بیشتر مناسب قرن نوزدهم است تا سال ۲۰۱۷».

اسمیت در این مقاله ابراز امیدواری کرده بود که اگر گیچان مجلس را منحل کند و تصمیم به تجدید انتخابات بگیرد، بحث و گفت‌وگوی ملی در سراسر کشور برای لزوم ادامهٔ نظام پادشاهی دربگیرد و مقاله‌‌اش را با این پرسش‌ها به پایان رسانده بود:

آیا بالاترین مقام استان نباید از سوی مردم انتخاب شود؟ بالاترین مقام کانادا چطور؟

آیا ما به نماینده‌ای از خاندان سلطنتی ویندزر برای تصمیم‌گیری در شرایط بحرانی در دمکراسی استانمان نیاز داریم؟

آیا واقعاً باید ۱۵۰ سال آینده را هم با چنین شرایطی بگذرانیم؟ یا زمان آن رسیده است که سرانجام زنجیرهای استعمار را پاره کنیم؟

 

در شامگاه پنجشنبه، جودیث گیچان، شاید بر خلاف میلش، به‌جای استفاده از «قدرت قانونی» خود برای انحلال مجلس و دادن شانس دیگری به حزبی که پیش‌تر از آن حمایت کرده بود، راه دیگری را برگزید و دست‌کم به‌طور موقت، امکان رساتر شدن انتقادات از جایگاه غیرانتخابی نمایندهٔ خاندان سلطنتی در بریتیش کلمبیا را گرفت. انتقاداتی که می‌توانست از مرزهای استان فراتر رود و بنیان‌های مشروعیت حکومت پادشاهی مشروطهٔ کانادا را به لرزه درآورد. او به‌عنوان نمایندهٔ ملکه در استان، قطعاً پیش از این تصمیم، همهٔ جوانب را به اطلاع ملکه رسانده و تصمیم روز ۲۹ ژوئن بی‌شک با تأیید ملکه گرفته شده است و به احتمال بسیار زیاد کنترل افکار عمومی و پیشگیری از افزایش ضدیت با نظام سلطنتی یکی از دلایل عمدهٔ آن بوده است. تصمیمی که موقتاً پرسش‌های بنیادین دربارهٔ ضرورت حفظ نظام پادشاهی مشروطه در کانادا در قرن بیست‌ویکم را کم‌رنگ می‌کند ولی بعید است توانسته باشد پاسخی متقن به این پرسش‌ها بدهد و به‌نظر می‌رسد دیر یا زود این آتش زیر خاکستر از جایی دیگر و به بهانه‌ای دیگر زبانه خواهد کشید.

ارسال دیدگاه