اصلاح آموزش، اصلاح جامعه (قسمت ۲)

قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید

دکتر حمیدرضا رضازاده – ونکوور

همان‌طوری که می‌دانیم، خوشبختانه سطح آموزش ایران و همین‌طور ایرانی‌ها در رشته‌های علوم پایه ، فنی، پزشکی و همچنین تدریس زبان‌های خارجی از آبروی خوبی در نزد دانشگاه‌ها برخوردار است. جامعهٔ ایرانی ساکن ونکور جمعیت بالایی محسوب می‌شود و افراد توانمند و تحصیل‌کرده به تعداد قابل‌قبولی دارد ولی متأسفانه این نیروهای بالقوه و کارا دچار روزمره‌گیِ زندگی در اینجا شده‌اند و از پتانسیل بالای خود بهرهٔ چندانی نمی‌برند. همچنین به‌طور نسبی جامعهٔ ثروتمندی داریم که کاملاً توانِ اقتصادیِ تأسیس مدارس خصوصی با کادری مجرب را دارد. این مدارس محیط گرم اجتمائی خود را دارند، زبانْ هم زبانِ انگلیسی است و از جهات دیگر مانند بقیهٔ مدارس کانادایی است. این مدارس، تمام مزایای مدارس خصوصیِ تأسیس‌شده توسط کانادایی‌ها را خواهند داشت و به‌علاوه می‌توان به‌رسمیت شناخته‌شدن توسط وزارت آموزش‌وپرورش کانادا و دانشگاه‌ها را از دیگر مزایای آن‌ها دانست. همچنین بچه‌ها هم از واقعیت انکارناپذیر و ناخوشایند نژادپرستی متداول در مدارس، که متأسفانه بدون اغراق وجود دارد و می‌تواند بر روح‌وروان و شخصیت و موفقیت آن‌ها تأثیر جدی بگذارد، در امان خواهند بود. در کمال تأسف، در بعضی از مدارس خصوصی فضایی نژاد‌پرستانه حاکم است و بسیاری از ایرانیان نیز فرزندان خود را به آن مدارس می‌فرستند. در میان مدارس خصوصی، مدارس بسیاری توسط گروهی از پدر و مادرها تأسیس می‌شوند. والدینی که در این مدارس سرمایه‌گذاری می‌کنند و در منافع مالی آن سهیم‌اند، نظارت و نفوذ بسیار بالایی بر موفقیت فرزندانشان دارند و دولت هم به آن‌ها کمک مالی می‌کند.

زبان فارسی نیز همانند سایر زبان‌های دیگر مثل چینی و چه بسا بهتر از آن‌ها می‌بایست به‌عنوان نقطهٔ قوت و مثبتی برای دانش‌آموزان شناخته شود. نکتهٔ دیگر اینکه توجه بیش‌ازحد روی آموزش زبان انگلیسی باعث کمرنگ‌شدنِ نقش دروس کلیدی علوم و ریاضی می‌شود و به‌شدت به درک و دانش این دروس لطمه می‌زند تا جایی که دانش‌آموزان فارغ‌التحصیل مدارس دولتی اینجا به‌سختی با دانش‌آموزان مهاجر توان رقابت دارند.

براساس تمام شواهد و دلایل یادشده، می‌توان به تأسیس کانونی آموزشی و فراتر از آن مدرسه‌ای غیردولتی – به‌شکل یک شرکت سهامی‌ – که مورد تأیید ایران و کانادا نیز باشد، فکر کرد. هر کس با هر وسعی که دارد، می‌تواند سهمی‌ از منافع مادی و معنوی این مدرسه به‌شکلی باشکوه و آبرومندانه داشته باشد. حتی امکان تعمیم این ایده به مناطق و شهرهای دیگر در آینده‌ای نزدیک، چندان دور از دسترس نیست. البته باید توجه داشت که به‌ثمررسیدن این حرکت ارزشمند برای جامعهٔ ایرانی (مؤسسان و یا پدر و مادرهای ایرانی) همان‌قدر مشکل است که برای کانادایی‌ها یا هندی‌ها یا چینی‌ها مشکل بوده است، و نه بیشتر. بنابراین به یقین ارزش تلاش برای انجام و به‌ثمررسیدن را خواهد داشت.

حال چه بهترخواهد بود که با مهر و گذشت، دست‌به‌دست هم بدهیم و جامعهٔ ایده‌آلمان را با دستان خود بسازیم. پس بیاییم از ایده‌های مفید و آینده‌دار با روی باز استقبال کنیم و همه با هم کمک کنیم تا اهداف و نیازهای جامعهٔ ایرانی را یک به یک برآورده سازیم. امید است که هموطنان عزیز پارسی‌زبان، هر یک به اندازهٔ توانایی خود به‌عنوان وظیفه‌ای در جهت خدمت به جامعه و فرزندان عزیزمان، همکاری خود را در جهت تحقق این هدف متعالی برای پیشرفت جامعهٔ ایرانی اعلام کنند.

ارسال دیدگاه