نویسندهای از ایران با امضاء محفوظ نیمهشب ۲۶ اکتبر، حملات هوایی اسرائیل به مراکز نظامی ایران، بار دیگر تنشهای فزاینده در منطقهٔ خاورمیانه را نمایان کرد. این حملات در واکنش به حملهٔ موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به خاک اسرائیل صورت گرفت و نشاندهندهٔ چرخهای از خشونت و تلافیجوییست که بارها در این منطقه رخ داده است. با نگاهی به این رویداد، میتوانیم بهوضوح نقش تنشزای جمهوری اسلامی و پیامدهای انسانی آن را ببینیم. حملات…
بیشتر بخوانیدجنگ
اولویتهای نادرست حکومت، چالشهای زنان در سایهٔ خطر جنگ
نویسندهای از ایران با امضاء محفوظ* این روزها، ایران با چالش جدی و پیچیدهای روبهروست و خطر جنگ با اسرائیل بهشکل جدی کشور را تهدید میکند. در شرایطی که حکومت جمهوری اسلامی با حملهٔ موشکی به اسرائیل، عملاً زمینهساز بروز جنگ شده و طبق معمول اوضاع خاورمیانه را آشفتهتر کرده است، بهجای تمرکز بر حل این مسئله، به سرکوب فعالان سیاسی و زنان پرداخته و به محدودکردن حقوق آنها ادامه میدهد. جنبش مهسا امینی، نمادی…
بیشتر بخوانیدجنگی که جنگ ما نیست
نویسندهای از ایران با امضاء محفوظ پس از حملهٔ موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل، مردم ایران بهشدت نگران وقوع جنگاند. این نگرانی در میان تمام اقشار جامعه، از خانوادهها تا کسبوکارها، بهوضوح دیده میشود. بسیاری از مردم تلاش میکنند تا اخبار را بهصورت لحظهبهلحظه دنبال کنند. بحثها در رسانههای اجتماعی و گفتوگوهای روزمره بیشتر حول محور احتمال واکنش نظامی اسرائیل و تأثیر آن بر زندگی عادی مردم میچرخد. در همین حال، برخی از مردم نیز…
بیشتر بخوانیدکوچهپسکوچههای ذهن من – دلشوره و کلافگی از جنگ
مژده مواجی – آلمان صبح زود بیدار شد و دوش گرفت. چای را درست کرد. خودش را آمادۀ بیرونرفتن کرد، سریع چای را در استکان ریخت تا از داغی بیفتد، و وسایل سفر را جمعوجور کرد. چای را نوشید و کلوچهای به دهان گذاشت تا راهی فرودگاه شود. دیشب زود خوابیده بود تا صبح زود از خواب بیدار شود و بهموقع به پرواز برسد. به اسنپ زنگ زد و راهی فرودگاه شد. شهر خلوت بود و…
بیشتر بخوانیدکوچهپسکوچههای ذهن من – شکار مأموران مترو
مژده مواجی – آلمان حدود ظهر بود و زن زودتر از همیشه با مترو از کار برمیگشت. قطار در یکی از ایستگاهها نگه داشت، مسافرانی بیرون رفتند و چندتایی هم وارد شدند. بعد از چند لحظه درها بسته شدند، دو مرد با لباسهای شخصی از بین مسافران واردشده با صدای بلند گفتند: «خواهش میکنیم بلیتهایتان را نشان بدهید.» و کارت شناساییشان را نشان دادند. یکی از آنها اول واگن بود و آن دیگری آخرش، که کسی…
بیشتر بخوانیدکوچهپسکوچههای ذهن من – میمانم یا نمیمانم؟
مژده مواجی – آلمان در ایستگاه زیرزمینی مترو چند نفری منتظر قطار بودند. صبح زود بود و هنوز از ازدحام جمعیت خبری نبود. روی صفحه مانیتور آمدن قطار نمایان و همزمان با بلندگو اعلام شد. قطار که نگه داشت، مردی میانسال داخل آن رفت، به صندلیها نگاهی انداخت و چشمش به زنی افتاد که روی صندلیهای دونفرهٔ روبهروی هم نشسته بود؛ چهرهای آشنا. به او لبخندی زد، به طرفش رفت، با او احوالپرسی کرد و روبهرویش…
بیشتر بخوانیدلورا سیکُرد؛ قهرمان جنگ ۱۸۱۲
ویرایش و بازنویسی: مسعود سخاییپور، LJI Reporter – ونکوور «جنگ ۱۸۱۲» یکی از مهمترین نبردهایی بود که بین آمریکا و بریتانیا و بهعبارتی مستعمرات بریتانیا در آمریکای شمالی (کانادای کنونی) و متحدان بومی آنها در آمریکا، رخ داد. این جنگ سرانجام در سال ۱۸۱۵ بدون تغییر عمدهای در مرزهای آمریکا و کانادای کنونی پایان یافت. یکی از سرنوشتسازترین روزهای این جنگ روز ۲۲ ژوئن ۱۸۱۳ بود. نیروهای آمریکایی در تدارک حملهای غافلگیرکننده به نیروهای بریتانیایی در…
بیشتر بخوانیدکوچهپسکوچههای ذهن من – سالها دلشوره
مژده مواجی – آلمان مادر دخترک را از مهدکودک به خانه آورد. دخترک تا وارد خانه شد، با صدای بلند برادرش را صدا زد. او به اتاقش دوید و با برادرش، که تازه از مدرسه به خانه آمده بود، مشغول بازی شد. مادر به آشپزخانه رفت و بساط چای را مهیا کرد و برای بچههایش میوه پوست کَند. بشقاب میوه را به بچههایش داد و خودش با لیوان چای در کنار چمدانش شروع به جمعوجورکردن وسایل…
بیشتر بخوانیدنبرد ویمی ریج
ویرایش و بازنویسی: مسعود سخاییپور، LJI Reporter – ونکوور روز ۹ آوریل در کانادا بهیاد سربازان کاناداییای که در نبرد بزرگ ویمی ریج در شمال فرانسه شرکت کردند، «روز ویمی ریج» نام نهاده شده است. نبردی که سرتیپ الکساندر راس، فرماندهٔ ارتش کانادا در جنگ جهانی اول، آن را «تولدی برای ملت» کانادا توصیف میکند. نبرد ویمیریج یکی از حساسترین نبردهایی بود که به باور کارشناسان سرنوشت جنگ جهانی اول را رقم زد. بههمین مناسبت «رسانهٔ…
بیشتر بخوانیدکوچهپسکوچههای ذهن من – خاورمیانۀ همیشه ناآرام
مژده مواجی – آلمان (۱) خبرهای دنیا مرا به یاد حیاط خانهٔ قدیمیمان در بوشهر میاندازد. حیاطی پر از نخل، نقطهای از کرهٔ غولآسای زمین بود که در آن جانوران زندگی نسبتاً مسالمتآمیزی با هم داشتند. گربهها تمام روز آنجا پرسه میزدند و تمایلی به خوردن موش نشان نمیدادند. ترجیح میدادند بهمحض پهنکردن سفره صف بکشند و آنقدر به غذاخوردنمان زل بزنند تا که ما غذا از گلویمان پایین نرود و آنها چیزی عایدشان بشود. مرغها،…
بیشتر بخوانید