شعر طنز: بی‌اعتنا به تحریم

شعر طنز: بی‌اعتنا به تحریم

سعید ناظمی – ایران ما که در کار خود ریا نکنیم پس به تحریم اعتنا نکنیم ما پی کار خود رها کردیم بهتر این فیل را هوا نکنیم روز روشن شنای زیرآبی سوی مقصد ولی شنا نکنیم جان چین از قماش ایرانی جامه‌ای را به تن قبا نکنیم گرچه تحریم دستمان بسته‌ست دست‌بسته چرا دعا نکنیم چون به اعمال ما خدا داناست صبح تا شب خدا، خدا نکنیم در زمین راه خود بپیماییم هیچ پرواز…

بیشتر بخوانید

شعر طنز: شکایت تهمینه از تحریم‌ها

شعر طنز: شکایت تهمینه از تحریم‌ها

سعید ناظمی – ایران چو رستم خبر شد ز میدان جنگ که تهمینه افتاده در پیت رنگ ز میدان گذشت و سوی خانه شد ز خود بیخود و سوی جانانه شد چو آمد نگه کرد در اندرون زنش دید پا در هوا واژگون صدا کرد و تهمینه را داد زد چو تهمینه او دید، فریاد زد بدو گفت ای همسر پهلوان ز تحریم‌ها همسرت وارهان همه جانب خاور و باختر ز دنیا همه گشته‌ام بی‌خبر…

بیشتر بخوانید

دوچرخهٔ بال‌دار

دوچرخهٔ بال‌دار

معرفی مجموعه‌ای از هایکوهای شاعران سوئد با انتخاب و برگردان مانا آقایی و لیلا فرجامی هایکو (Haiku) نوعی شعر ژاپنی است که فرمی بسیار کوتاه دارد و با سه ویژگی مشخص می‌شود: ۱- ماهیت هایکو مقطع بودنش است، که غالباً توسط کنارِهم‌گذاری دو تصویر یا دو ایده و کلمهٔ قطع‌کننده مابینشان ارائه می‌شود، نوعی نشانه‌گذاری شفاهی که لحظهٔ جدایی را علامت می‌دهد و سبک و سیاقی را که طی آن عناصر کنارِ هم گذاشته‌شده به…

بیشتر بخوانید

فلسفه‌ورزی در شعر

فلسفه‌ورزی در شعر

دیدگاه استاد مصطفی ملکیان به شعر و سروده‌های فرناز جعفرزادگان فرناز جعفرزادگان، متولد شیراز از کودکی و به‌صورت جدی‌تر از سال ۱۳۷۶ سرودن شعر را ابتدا با شعر کلاسیک (غزل، دوبیتی، مثنوی و… ) آغاز نمود و در سال ۱۳۸۶ چند شعر از ایشان در مجموعهٔ شعر زنان فارس و در سال ۱۳۹۱ چند غزلِ وی در کتاب غزلسرایان فارس به کوشش صدرا ذوالریاستین به‌چاپ رسید. در فروردین ۱۳۹۲ مجموعه شعرهای کوتاه ایشان با عنوان…

بیشتر بخوانید

شعری تازه از اصلان قزل‌لو

شعری تازه از اصلان قزل‌لو

اصلان قزل‌لو – ایران   قدم می‌زنم در خاطرات چهار فصلی که سبزها و سرخ‌ها همه، زرد شده‌اند تنها، سطری سپید بر جاست در هرم نفس‌هایی دودآلود   برمی‌گردم به لحظه‌ای روشن که چهار فصل را می‌شود مرور کرد و در سبزترین نقطه‌اش به افقی خیره شد که خورشیدش در رنگین‌کمان نسیمی دست تکان می‌دهد

بیشتر بخوانید

شعری تازه از فرزانه بابایی

شعری تازه از فرزانه بابایی

فرزانه بابایی – ایران مثل تنی که دیگر تمام شده می‌دانم راهی برای لمس موهایت نمانده است خیالم حوالی اتاقت پرسه می‌زند گاهی ایستاده‌ای در چارچوب در با همان لبخندی که سال‌هاست گم کرده‌ام. از آستانه عبور می‌کنی ثانیه‌شمار ساعت از کار می‌افتد و من دیگر پشت هیچ دری منتظرت نمی‌مانم از سوراخ کلید از شکاف پایین در از کاغذهای نورگیر روی شیشه می‌گذرم و روی قالیچهٔ ترکمن برای همیشه چادر می‌زنم. من زنی ایلیاتی…

بیشتر بخوانید

چند شعر از رضا عباسی

چند شعر از رضا عباسی

رضا عباسی – ایران ۱ سال‌ها نشست فرورفته در نخِ رنگ و گره و چشم برای بادها نقشه کشید که زیر پا بیاندازدشان مادرم پیامبر بود اما، سلیمان قالیچه‌سواری کرد ۲ مسخره است اعتقادی به مرزها نداشته باشی به خط‌های مسخرهٔ کرهٔ زمین و پاهایت را سیاه و کبود کنند ساعت‌ها در روز پوتین‌هایت در یک نقطهٔ صفر مرزی ۳ رگ رنگ‌ها را بزنید تکرار پیری که به جان شعرهایمان افتاده به جان پیراهن‌هایمان به…

بیشتر بخوانید

از زخمه‌ها، تا خیابانی و آن‌سوی پرچین

از زخمه‌ها، تا خیابانی و آن‌سوی پرچین

گزارشی از مراسم شعرخوانی حسن حسام در ونکوور رسانهٔ همیاری – ونکوور در روز یکشنبه ۶ مه ۲۰۱۸، در یکی از سالن‌های دانشگاه سایمون فریزر، واحد داون‌تاون، برنامهٔ شعرخوانی‌ای برای حسن حسام شاعر مقیم پاریس توسط کانون نویسندگان ایران (در تبعید) برگزار شد. حسن حسام، متولد ۱۳۲۴ در شهر رشت، از اعضای اولیهٔ «کانون نویسندگان ایران» و «کانون نویسندگان در تبعید»، شاعر، نویسنده و فعال و زندانی سیاسی پیشین است. از وی تا کنون کتاب‌های…

بیشتر بخوانید

شمارش معکوس – شعری برای زمین

شمارش معکوس – شعری برای زمین

تالین ساهاکیان – آلمان توی ساحل شنی می‌جنگه یه لاک‌پشت با مرگ یه تکه تور سیمی راهِ گلوشو کرده تنگ اون‌طرف، یه حواصیل داره تقلا می‌کنه سخت نه، نه، پرواز ممکن نیست با بالِ آغشته به نفت تو دریا به‌جای ماهی و میگو شنا می‌کنه زباله و پلاستیک با هزار شکل و رنگ و بو ریز و درشت، پهن و باریک نمی‌آره دیگه دریا برای ساحل، دُر و صدف هدیه‌اش قوطی و فلزه سیم و…

بیشتر بخوانید

شش شعر جدید از فرناز جعفرزادگان

شش شعر جدید از فرناز جعفرزادگان

فرناز جعفرزادگان – ایران ۱ زنی بخت خود را آگهی کرده جار می‌زند میانِ این همه هنجارِ خیابان‌های هیز آقایان: خداحافظ دیگر دستان شما سقفی نمی‌شود تا گره‌ای کور را از روسری باز کند ۲ می‌پیچد مرد بر گلوی زن کلاف فریاد را و زن کلافه بی‌کلام‌تر از همیشه جارو می‌کشد تمام زندگی را ۳ چقدر فکر در من پر از لکنت نگاه می‌دود چقدر میان تن پرانتز باز حرف پرانتز بسته سکوت را به…

بیشتر بخوانید
1 7 8 9 10 11 15