کوچه‌پس‌کوچه‌های ذهن من – ساز و نقارهٔ جمعه‌بازار

کوچه‌پس‌کوچه‌های ذهن من – ساز و نقارهٔ جمعه‌بازار

مژده مواجی – آلمان جمعه‌بازارِ محله به گل‌های کاغذی ارغوانی مایل به بنفش مزین شده است. با قد و بالای نیم‌متری در گلدان‌های پلاستیکی قهوه‌ای‌رنگ. حضورشان در میان بقیهٔ گل‌های گل‌فروش می‌درخشد. گلی که طبیعتش با گرمای آفتاب و نور پیوند خورده و پیچکی است که با دیوار عشق‌بازی می‌کند؛ در هوای سرد و آفتاب نیمه‌جان شهر هانوفر با رنگ مسحورکننده‌اش چشم‌ها را خیره کرده است؛ جونبانه دیلا، جونبانه دیلا، جان جان[۱]. _______________________ ۱- دل را…

بیشتر بخوانید

ونکوور از داخل ترن هوایی (۱۱) – من را به قایقم روی رودخانه برگردان

ونکوور از داخل ترن هوایی (۱۱) – من را به قایقم روی رودخانه برگردان

مجید سجادی تهرانی – ونکوور ۱ ساعت از هشت شب گذشته بود. یکی از روزهای اکتبر سراسر بارانی سال پیش بود. روزهایی که انگار حالا که به آن‌ها نیاز داریم و چشم انتظارشان هستیم تا شاید بیایند و آتش جنگل‌ها را خاموش کنند، با ما قهر کرده‌اند و هر روز خورشیدِ سرخ چون چشم خشمگین آسمان از فراز این دود ضخیم با خیره‌سری به ما چشم دوخته است. بگذریم. آن روز باران تازه بند آماده بود…

بیشتر بخوانید

مژگان شجریان: به‌خاطرهدفم، تن به مهاجرت دادم

مژگان شجریان: به‌خاطرهدفم، تن به مهاجرت دادم

گفت‌وگویی با مژگان شجریان سیما غفارزاده – ونکوور مژگان شجریان و گروه «موسیقی نوآئین» روز ۷ سپتامبر در سالن کی‌میک سنتر وست ونکوور کنسرت «ارغوان» را برای ونکووری‌ها اجرا خواهند کرد (برای اطلاعات بیشتر دربارهٔ این برنامه اینجا کلیک کنید). با هماهنگی محمد فضلعلی، مدیر شرکت پارس پاسیفیک انترپرایز و از برگزارکنندگان این برنامه، فرصتی برای گفت‌وگو با مژگان شجریان یافتیم تا دربارهٔ کار جدیدشان در این کنسرت و دیگر فعالیت‌هایشان برایمان بگویند؛ توجه شما…

بیشتر بخوانید

کوچه‌پس‌کوچه‌های ذهن من – دلبری «لیلا»

کوچه‌پس‌کوچه‌های ذهن من – دلبری «لیلا»

مژده مواجی – آلمان جمعه بود و بازار تره‌بار. خورشید و ابرها هم داشتند قایم‌باشک‌بازی می‌کردند که چشمم به «لیلا» افتاد و به‌طرفش رفتم. پوستی خاکی‌رنگ داشت. مرد مسن سرد و گرمِ روزگار چشیده‌ای کنارش ایستاده بود. با چهرهٔ پُرچین و چروکش رو به من کرد و گفت:«لیلا طعم و بوی بی‌نظیری دارد. لیلا را باید با پوست خورد.»

بیشتر بخوانید

دنیای من و آدم کوچولوها – راه حلی برای مرگ!

دنیای من و آدم کوچولوها – راه حلی برای مرگ!

رژیا پرهام – تورنتو «پدربزرگ فوت شده!» این خبر مهم پسرک برای دوستانش بود. و توضیحی کوتاه که: «آدم‌ها وقتی مریض می‌شن، به بیمارستان می‌رن و بعد با کمک دکترها می‌میرن! مثل پدربزرگ!» دخترک چهارساله گفت: «ولی مادربزرگ من که مریض شد، به بیمارستان رفت، توسط یه دکتر عمل (سرگِری! و نه سرجِری) شد، بعد نمرد و حتی خوب هم شد!» پسر کوچولو کمی فکر کرد و گفت: «بعضی دکترها خوبن، بعضی‌ها بد! مثلاً دکتر پدربزرگ…

بیشتر بخوانید

چند شعر از کوچر ابوبکر، شاعرهٔ معاصر کرد ساکن ونکوور

چند شعر از کوچر ابوبکر، شاعرهٔ معاصر کرد ساکن ونکوور

برگردان: خالد بایزیدی (دلیر) – ونکوور کوچر ابوبکر در سال ۱۹۸۸ در کردستان ایران زاده شد، اما در سن پنج‌سالگی به‌همراه خانواده‌اش ایران را ترک کرد و در شهر سلیمانیهٔ کردستان عراق ساکن شد در همان‌جا نیز رشد و نمو یافت. دنیای کودکی‌اش همچون همهٔ کودکان کُرد سرشار از رعب و وحشت و ترس بود و ذهنش مملو از سؤال‌های بسیاری دربارهٔ جنگ، کشتار، خون‌ریزی و مذهب و آئین. از همان مقطع ابتدایی خواندن را…

بیشتر بخوانید

کوچه‌پس‌کوچه‌های ذهن من – استقامت عشق

کوچه‌پس‌کوچه‌های ذهن من – استقامت عشق

مژده مواجی – آلمان سال گذشته، کنار یکی از خیابان‌های فرعی یک نهال «جینکو» (به آلمانی: گینکو)[۱] کاشتند. پاییز که رسید، برگ‌های زرد طلایی‌اش زیر تابش آفتاب بی‌رمق پاییزی آن‌چنان می‌درخشید که محو تماشایش می‌شدم . امسال قد و بالایش بزرگ‌تر و شبیه نبات زعفرانی چوبی شده است. درخت جینکو جلوهٔ خاصی به رنگ‌های متنوع پاییزی می‌دهد و زیباترش می‌کند. این درخت بومیِ چین که قدمت وجود آن به قبل از دایناسورها می‌رسد، هزاران سال عمر…

بیشتر بخوانید

دنیای من و آدم کوچولوها – اندر مزایای آرام شمردن

دنیای من و آدم کوچولوها – اندر مزایای آرام شمردن

رژیا پرهام – تورنتو پای دخترک خراش کوچکی برداشت. بدون آنکه حرفی بزند بغض کرد و گوشه‌ای نشست. دوست صمیمی‌اش که سعی می‌کرد تعادلش را برای نگه داشتن تاج تولد چهار سالگی‌اش روی سرش حفظ کند، آمد و کنارش نشست. خیلی آرام گفت: «می‌خوای راز یه معجزه رو بهت بگم؟» و بدون آنکه منتظر جواب بشود، ادامه داد: «وقتی ناراحتی یا درد داری، باید یه کار مهم بکنی. چشمات رو ببندی و از یک تا ده…

بیشتر بخوانید

فستیوال هنری «واینز» با تمرکز بر خلاقیت و نگاهی ویژه به طبیعت

فستیوال هنری «واینز» با تمرکز بر خلاقیت و نگاهی ویژه به طبیعت

شمین ذهبیون – ونکوور «واینز آرت فستیوال» (Vines Art Festival) فستیوالی مردمی است با هدفِ جذب تخیل مخاطب‌های تازهٔ خود، و همچنین کاشتن بذر خلاقیت در فضاهای عمومیِ شهر ونکوور. در چهارمین سال برگزاری این فستیوال بیش از ۷۰ هنرمند در تراوت لِیک پارک (Trout Lake Park)، ساحل کیتسیلانو (Kitsilano Beach)، کِرَب پارک (CRAB Park)، گرنویل آیلند (Granville Island)، مرکز اجتماعات راندهاوس (Roundhouse Community Centre)، و استرثکونا پارک (Strathcona Park) از ۸ تا ۱۹ ماه…

بیشتر بخوانید

همسفر با فیصل – داستان کوتاهی از نوشا وحیدی

همسفر با فیصل – داستان کوتاهی از نوشا وحیدی

نوشا وحیدی – ونکوور «همسفر با فیصل» یکی از هفت داستانی‌ست که در کتاب تازه‌منتشرهٔ نوشا وحیدی، هفت ترانهٔ شاد و غمین، آمده است. این داستان به‌جز کتاب یادشده که در تاریخ هفتم سپتامبر ۲۰۱۸ رونمایی خواهد شد، برای اولین بار است که منتشر می‌شود. صندلی‌ام را که پیدا می‌کنم، قند توی دلم آب می‌شود که سر ردیف یک پسر سفید نشسته و صندلی وسط خالی؛ من هم که مثل همیشه صندلی کنار پنجره را…

بیشتر بخوانید
1 92 93 94 95 96 134