نه به خودم دروغ گفته‌ام، نه به مخاطبم – گزارشی از برنامهٔ نکوداشت رخشان بنی‌اعتماد، کارگردان سرشناس ایرانی، در نورث ونکوور

ترانه وحدانی – نورث ونکوور

عصر یکشنبه، ۳۰ مارس ۲۰۲۵، مراسم نکوداشت رخشان بنی‌اعتماد، کارگردان بنام ایرانی، در پرزنتیشن هاوس واقع در نورث ونکوور برگزار شد. در این برنامه که به‌همت کانون هنری بلک‌آوت برگزار شده بود، پیش از اجرای برنامهٔ اصلی، در سالن مجاور آمفی‌تئاتر این مجموعه، تصاویری از پشت صحنه‌های برخی فیلم‌های رخشان بنی‌اعتماد به نمایش گذاشته شده بود و شرکت‌کنندگان در این برنامه فرصت یافتند تا از نزدیک به گپ‌وگفت با این کارگردان سرشناس بپردازند و با ایشان عکس یادگاری بگیرند. 

در آغاز بخش اصلی برنامه، امیرنعیم حسینی، کارگردان هنریِ کانون بلک‌آوت تیاتر، که گردانندگی این برنامه را بر عهده داشت، ضمن تبریک سال نو و خوشامدگویی به حاضران اظهار خوشحالی کرد که رخشان بنی‌اعتماد، جهانگیر کوثری، و بسیاری از دوستان، آشنایان و هنرمندان شهر در سالن تئاتر پرزنتیشن هاوس گرد هم آمده‌اند.

نه به خودم دروغ گفته‌ام، نه به مخاطبم گزارشی از برنامهٔ نکوداشت رخشان بنی‌اعتماد، کارگردان سرشناس ایرانی، در نورث ونکوور #سینما #هنر #کانادا #ونکوور #رخشان_بنی_اعتماد #رسانه_همیاری #رسانهٔ_همیاری

حسینی در ابتدای سخنانش گفت: «ما در سرزمین‌های غصب‌شدهٔ مردمان ماسکوئیم، اسکوامیش و اِس‌لِی-واتوث هستیم، مخصوصاً که این ساختمان تاریخچهٔ خیلی جالبی دارد و اخیراً مدعی شده و تایتلش را از شهرداری نورث ونکوور پس گرفته است.» او افزود: «یادآوری این موضوع در شروع هر رویدادی که ما داریم، شاید به حافظهٔ ضعیف ما کمک کند تا جلوی اتفاقات مشابه را در آینده بگیرد. ما به مردمانی که از آب، خاک و هوای اینجا محافظت کرده‌اند و آن را به ما انتقال داده‌اند، احترام می‌گذاریم و قدردان این موضوع هستیم.»

سپس امیرنعیم حسینی از حاضران دعوت کرد تا در ابتدا ویدئوی کوتاهی را که با استفاده از هوش مصنوعی از عکس‌های پشت صحنهٔ فیلم‌های رخشان بنی‌اعتماد درست شده، تماشا کنند.

در ادامه، حسینی از مهدیار بیاضی، که به‌عنوان نمایندهٔ دیوید ایبی، نخست‌وزیر استان بی‌سی، در این جلسه حضور یافته بود، دعوت کرد تا به روی صحنه برود و لوحی را از طرف نخست‌وزیر به رخشان بنی‌اعتماد تقدیم کند. 

مهدیار بیاضی، مشاور ارشد وزیر کار، توسعهٔ اقتصادی و فناوری استان بی‌سی، گفت: «… اما امروز افتخار دارم که به‌عنوان یکی از دوستداران خانم بنی‌اعتماد اینجا باشم تا از طرف نخست‌وزیر استان، دیوید ایبی، گواهی تقدیری را به ایشان تقدیم کنم.»

نه به خودم دروغ گفته‌ام، نه به مخاطبم گزارشی از برنامهٔ نکوداشت رخشان بنی‌اعتماد، کارگردان سرشناس ایرانی، در نورث ونکوور #سینما #هنر #کانادا #ونکوور #رخشان_بنی_اعتماد #رسانه_همیاری #رسانهٔ_همیاری

در ادامه، او متن تقدیرنامه را به دو زبان انگلیسی و فارسی خواند، و سپس آن را به رخشان بنی‌اعتماد تقدیم کرد. ترجمهٔ فارسی متن تقدیرنامه از این قرار است:

«به عنوان نخست‌وزیر بریتیش کلمبیا، افتخار دارم که از تلاش‌های ارزندهٔ شما در عرصهٔ سینما قدردانی کنم. شما در طول دوران پرافتخار حرفه‌ای خود مسائل اجتماعی مهمی را به تصویر کشیده‌اید و صدای زنان و جوامع به‌حاشیه‌رانده‌شده در ایران را طنین‌انداز کرده‌اید. با روایت‌های پیچیده و تلفیقی منحصربه‌فرد از سینمای مستند و داستانی توانسته‌اید مبارزات شخصیت‌هایتان را به تصویر بکشید و پیچیدگی‌های جامعهٔ ایرانی را منعکس کنید. به‌عنوان بانوی اول سینمای ایران، تأثیری ماندگار بر صنعت سینمای جهان گذاشته‌اید و اطمینان دارم که داستان‌های شما برای نسل‌های آینده همچنان الهام‌بخش، تأمل برانگیز و دلگرم‌کننده خواهند بود.

با احترام، 

نخست وزیر استان بی‌سی 

دیوید ایبی»

نه به خودم دروغ گفته‌ام، نه به مخاطبم گزارشی از برنامهٔ نکوداشت رخشان بنی‌اعتماد، کارگردان سرشناس ایرانی، در نورث ونکوور #سینما #هنر #کانادا #ونکوور #رخشان_بنی_اعتماد #رسانه_همیاری #رسانهٔ_همیاری

پس از آن، فرهاد صوفی، فعال سیاسی و اجتماعی ساکن ونکوور، به‌دنبال معرفی کوتاه جاناتان ویلکینسون، نامزد حزب لیبرال از حوزهٔ نورث ونکوور، از ایشان دعوت کرد که به روی صحنه برود.

ویلکینسون ابتدا پس از سلام و ابراز خوشحالی از بودن در آن جمع به‌زبان فارسی، و سپاسگزاری از فرهاد صوفی برای دعوت او به این برنامه، سخنانی به‌زبان انگلیسی ایراد کرد که برگردانش به‌این قرار است:

«حضور خانم رخشان بنی‌اعتماد را در اینجا خوشامد می‌گویم. خانم بنی‌اعتماد، کار شما الهام‌بخش بسیاری در اینجا و در سراسر جهان بوده است. برای من هر روز پیش نمی‌آید حضور کسی را که مردم بانوی اول سینمای ایران می‌خوانندش، به نورث ونکوور خوشامد بگویم. تمرکز شما بر عدالت اجتماعی به‌ویژه حقوق مدنی و زنان اکنون بیش از هر زمان دیگری و به‌ویژه در این جامعه نهادینه شده است. نورث ونکوور و وست ونکوور بالاترین تمرکز جمعیت ایرانیان کانادایی را در این کشور دارد. فکر می‌کنم در واقع پس از تنها بخشی از تورنتو، دومین رتبه را داشته باشد. این جامعهٔ پویا جزئی جدایی‌ناپذیر از هویت نورث شور است و جامعه‌ای‌ست که مشتاق محافظت از آزادی‌هایی‌ست که ما در کانادا این امتیاز را داریم که از آن لذت ببریم. ما طی چند سال گذشته شاهد تغییرات مثبت زیادی در اینجا بوده‌ایم؛ رشد باورنکردنی جامعهٔ حرفه‌ای ایرانیان کانادا و گسترش فرهنگ ایرانی در سراسر نورث شور، به‌ویژه غذاهای عالی. ما همچنین لحظات بسیار سختی را با هم گذرانده‌ایم؛ هجوم اندوه درگذشت مهسا امینی، اتحادی که کل جامعهٔ ما پس از سرنگونی دهشتناک پرواز پی‌اس۷۵۲ که افراد زیادی در نورث شور تحت تأثیر آن قرار گرفتند، نشان داد. تاب‌آوری و قدرت در مواجهه با این رویدادها از ویژگی‌های جامعهٔ ایرانی کانادایی است. بنابراین بار دیگر، شما خانم بنی‌اعتماد، به نورث ونکوور خیلی خوش آمدید؛ به جامعه‌ای که چنین تأثیری روی آن داشته‌اید و کار شما به‌طور گسترده تحسین شده است. خوشحالم که برای [تجلیل از] سرگذشت و هنر خود که بسیاری را در سراسر این کشور وسیع تحت تأثیر قرار داده، اینجایید.»

نه به خودم دروغ گفته‌ام، نه به مخاطبم گزارشی از برنامهٔ نکوداشت رخشان بنی‌اعتماد، کارگردان سرشناس ایرانی، در نورث ونکوور #سینما #هنر #کانادا #ونکوور #رخشان_بنی_اعتماد #رسانه_همیاری #رسانهٔ_همیاری

جاناتان ویلکینسون در پایان سخنانش ابراز خوشحالی کرد که این فرصت را یافته تا چند کلامی در این برنامه سخن بگوید، ولی افزود ازآنجاکه برای کمپین انتخاباتی‌اش باید در چند برنامهٔ دیگر حضور یابد، مجبور است این نشست را زودتر ترک کند.

در ادامه، فرهاد صوفی بار دیگر به پشت تریبون رفت و پس از خواندن متن تقدیرنامهٔ جاگمیت سینگ، رهبر حزب ان‌دی‌پی کانادا، آن را به رخشان بنی‌اعتماد تقدیم کرد. ترجمهٔ فارسی متن تقدیرنامهٔ یادشده از این قرار است:

«بانو رخشان بنی‌اعتماد، این لوح سپاس از موفقیت هنری تقدیم می‌شود به شما برای فعالیت‌هایتان به‌عنوان کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس در نقش بانوی اول سینمای ایران. تعهد شما به پرداختن به مسائل عدالت اجتماعی، حقوق زنان و همچنین جوامع به‌حاشیه‌رانده‌شده ضمن ایجاد امید، چشم‌انداز جهانی فیلم را بسیار غنی کرده است. سپاس از شما برای تمام فعالیت‌هایتان.» 

نه به خودم دروغ گفته‌ام، نه به مخاطبم گزارشی از برنامهٔ نکوداشت رخشان بنی‌اعتماد، کارگردان سرشناس ایرانی، در نورث ونکوور #سینما #هنر #کانادا #ونکوور #رخشان_بنی_اعتماد #رسانه_همیاری #رسانهٔ_همیاری

نه به خودم دروغ گفته‌ام، نه به مخاطبم گزارشی از برنامهٔ نکوداشت رخشان بنی‌اعتماد، کارگردان سرشناس ایرانی، در نورث ونکوور #سینما #هنر #کانادا #ونکوور #رخشان_بنی_اعتماد #رسانه_همیاری #رسانهٔ_همیاری

پس از آن، صوفی همچنین یک اثر هنری مربوط به بومیان کانادا و نیز قابی که شعار «زن، زندگی، آزادی» را در بر گرفته بود، از طرف خود به ایشان تقدیم کرد.

در ادامهٔ برنامه، فرهاد صوفی از شروین شهریاری، عضو شورای شهر نورث ونکوور، دعوت کرد تا سخنانی ایراد کند. شهریاری ضمن پوزش از اینکه فارسی‌اش به‌خوبی دیگر دوستان نیست، گفت: 

«اولاً خیر مقدم می‌گویم از طرف شورای شهر و خانم لیندا بوکانان، شهردار شهر نورث ونکوور. خیلی خوش آمدید و ما افتخار می‌کنیم همین‌طور که گفتند، در حضور شما، بانوی اول سینمای ایران، هستیم. من مقداری که تحقیق کردم، واقعاً تحت تأثیر قرار گرفتم از کارهایی که شما کرده‌اید و کمی هم درک می‌کنم که چقدر سخت بوده است. موقعی که من دبیرستان می‌رفتم، سال ۱۹۸۲ یعنی ۴۳ سال پیش، دورهٔ سیاهی بود و اصلاً زنان که به‌کنار، حتی برای مردها هم، از نظر آزادی و این مسائل هیچ‌چیز نبود. یادم است معلمی داشتیم که همچنان کراوات می‌زد. او از آن دورهٔ قبل از انقلاب کراوات می‌زد و این‌‌ها که آمدند، به او گفتند از این به‌بعد دیگر نمی‌توانی اینجا کراوات بزنی، یا کراوات نزن یا اینکه به‌قول معروف از فردا دیگر نیا. او هم آمد سر کلاس به ما گفت که من چون تمام عمرم کراوات می‌زده‌ام، الان دیگر تصمیم گرفته‌ام بازنشسته بشوم. و دیگر نیامد… حالا یک چیزی هم بگویم، و آن اینکه من تنها کسی هستم که در شورای شهر کراوات می‌زنم و این به‌خاطر یاد همان معلممان است که کراوات می‌زد؛ فکر نکنید به‌خاطر این است که حالا کراوات زدن یا نزدن برای من فرقی می‌کند. به‌هر حال، ما می‌دانیم که زنان همچنان مشکلات خیلی زیادی دارند. اتفاقاً من اخیراً جایی بودم که مردم می‌پرسیدند این فیلم‌های زیادی که دربارهٔ زنان ساخته می‌شد، آیا خود زنان هم از سازندگان این فیلم‌ها هستند یا نه… و من خیلی خیلی خوشحالم و افتخار می‌کنم که ما در حضور شما هستیم.» 

نه به خودم دروغ گفته‌ام، نه به مخاطبم گزارشی از برنامهٔ نکوداشت رخشان بنی‌اعتماد، کارگردان سرشناس ایرانی، در نورث ونکوور #سینما #هنر #کانادا #ونکوور #رخشان_بنی_اعتماد #رسانه_همیاری #رسانهٔ_همیاری

پس از آن، ساینا خالدی، آهنگ‌ساز و نوازندهٔ سنتور ساکن ونکوور، قطعه‌ای با عنوان «شکوفایی» از ساخته‌های خود را اجرا کرد. او توضیح داد که این قطعه را در دوران همه‌گیری کووید با امید به‌ آنکه دنیا چنین نخواهد ماند و روزهای خوبی پیش رو خواهد بود، ساخته است.

در ادامه، امیرنعیم حسینی توضیح داد: «وقتی که پیشنهاد برگزاری این برنامه مطرح شد، با خانم بنی‌اعتماد صحبت کردم، نظرشان را پرسیدم که اگر اشکال ندارد، از دوستان یا آشنایانی که در ونکوور هستند و ایشان را می‌شناسند، امشب اینجا درباره‌شان صحبتی بکنند. خانم بنی‌اعتماد گفتند که خیلی علاقه‌ای ندارند این اتفاق بیفتد، دوست ندارند تمجید باشد، و بعد پیشنهاد دادند که خودت این کار را بکن.» 

پس از آن، مهدی ساکی، هنرپیشه، خواننده و بازیگر ساکن ونکوور، به‌همراه شیما به اجرای موسیقی، آواز و رقص پرداختند.

سپس امیر نعیم حسینی در ادامهٔ صحبتش پیش از اجرای مهدی ساکی، گفت: «سال ۲۰۰۸، من برای پایان‌نامهٔ لیسانسم رفتم پیش خانم بنی‌اعتماد و از ایشان خواهش کردم که استاد راهنمای من باشند. بدشانسی اینکه قرار بود ایشان زانویشان را عمل بکنند و این حرفشان یادم نمی‌رود که گفتند من از آن استادها نیستم که فقط امضا کنم. اگر باشم، باید همه‌اش بالا سر پروژه باشم، برای همین الان نمی‌توانم، مگر اینکه تو یک‌سال دیگر دفاع بکنی که خب شدنی نبود. ولی این افتخار را داشتم در اجرایی که در گالری «ایست» چند سال بعدش اجرا می‌کردند، کنارشان باشم و دورادور ارتباطمان با ایشان حفظ بود. من این شانس را نداشتم ولی می‌خواهم این را بگویم که مستندسازها و فیلم‌سازهای خیلی زیادی در ایران و خارج از ایران هم‌سن‌وسال‌های من یا جوان‌تر از من هستند که خانم بنی‌اعتماد بی‌دریغ بهشان کمک کرده و بسیار باعث موفقیت و دیده‌شدنشان شده‌اند. من اگر بخواهم اسم ببرم، همین الان از روی حافظه می‌توانم بالغ بر ۲۰ نفر را در سینمای ایران اسم ببرم که ویژگی‌های خاص خودشان را دارند. افرادی مثل ایشان که اینچنین بدون چشمداشت و بی‌مضایقه کمک می‌کنند، کم است. من اگر بخواهم خیلی کوتاه خانم بنی‌اعتماد را از طریق فیلم‌هایشان معرفی بکنم، دوست دارم بگویم که در سینمای خانم بنی‌اعتماد – البته این کاملاً نظر شخصی است، چون بعد ایشان می‌توانند بگویند که درست نیست – مردها و کاراکترهای مرد همیشه دنبال باورها، رؤیاها و آرزوهایشان می‌روند و زن‌ها هستند که می‌مانند، می‌جنگند تا آخرین نفس و پای عهدشان هم می‌ایستند. در تک‌تک فیلم‌هایشان این را می‌شود دنبال کرد. از نظر من، عشقی که زن‌ها به خانواده دارند در فیلم‌های خانم بنی‌اعتماد و خود عشق، ستودنی‌ست. اگر بخواهم یکی از صفات دیگر خانم بنی‌اعتماد را راجع به فیلم‌هایشان بگویم، وفاداری است. در زمان‌هایی که همه همدیگر را فراموش می‌کنند، ایشان سال‌ها بعد می‌آید سراغ کاراکترهای فیلم‌هایش و در فیلم «قصه‌ها» می‌رود سراغ آن‌ها ببیند هر کدامشان الان دارند چه‌کار می‌کنند و کجا ایستاده‌اند. از فیلم‌ها اگر بیاییم بیرون و بخواهیم دوباره راجع به خود ایشان صحبت بکنیم، این روحیهٔ مبارزه‌طلبیِ هم خود ایشان و هم دوربینشان همیشه کنکاشگر، کنشگر، پرس‌وجوگر بوده و هیچ‌وقت دوربینی که فقط تماشا بکند، نبوده. همیشه سؤال مطرح کرده، به فکر فرو می‌برده و یقهٔ تماشاگر را می‌گرفته. وقتی پای مبارزه به میان می‌آید، خانم بنی‌اعتماد جزو اولین فیلمسازهای زنی هستند که همراه با همهٔ جوان‌های ایران در جنبش «زن، زندگی، آزادی» روسری از سر برمی‌دارند و به فکر منافع شخصی و شغلی نیستند و از اتفاقی که دارد توی جامعه می‌افتد، حمایت می‌کنند.»

سپس او از شرکت‌کنندگان در برنامه دعوت کرد تا گوشه‌هایی از فیلم‌های رخشان بنی‌اعتماد را تماشا کنند.

پس از آن، حسینی دربارهٔ نمایش «شهر قصه» که سپتامبر سال گذشته در ونکوور به روی صحنه رفت، توضیحات کوتاهی داد و اعلام کرد که با توجه با استقبال خیلی خوبی که از این نمایش شد، از سپتامبر امسال این نمایش توری در چند شهر کانادا خواهد داشت که از ونکوور آغاز خواهد شد. و سپس از حاضران دعوت کرد که اجرای سوفیا ماکارنکو (بازیگر نقش موش) از یکی از قطعه‌های این نمایش را تماشا کنند. 

در ادامه، حسینی با اشاره به اینکه چند روز بعد سالروز تولد رخشان بنی‌اعتماد است، حاضران را دعوت کرد تا ویدئوهایی کوتاهی را که تعدادی از دوستان ایشان ضبط کرده و فرستاده‌اند، تماشا کنند. آخرینِ این ویدئوها، ویدئوی باران کوثری، بازیگر سینما و‌ تئاتر، و فرزند رخشان بنی‌اعتماد و جهانگیر کوثری، بود. او که بدون حجاب شب‌هنگام کنار خیابان ایستاده بود، گفت: «سلام. یکی از شب‌های آخر سال است و به‌طرز عجیبی باران خیلی قشنگی شروع به باریدن کرده بعد از مدت‌ها. خیلی سخت است که من راجع به رخشان بنی‌اعتماد حرف بزنم، ولی اجازه بدهید من راجع به مادرم حرف بزنم، چون راجع به اینکه او چه آدم بی‌نظیری‌ست و چه کارگردان درجه‌یکی‌ست، مطمئنم بقیه حرف می‌زنند. مامی جان، تو بهترین مادر دنیایی. تو بهترین کارگردانی هستی که من باهاش کار کرده‌ام و همهٔ عمرم آرزویم این بود که بتوانم بهترین دختر دنیا باشم برای تو. ولی تو با نگهداری‌ای که در سال‌های آخر از مادرت کردی، این شانس را هم از من گرفتی؛ بهترین دختر دنیا هم تویی. آن را هم نگذاشتی من بشوم. قربانت می‌روم. می‌میرم برایت و خیلی دوستت دارم و می‌دانم یک عالمه از چیزهایی که من شخصاً دارم و ما زن‌ها به‌طور اجتماعی بهش رسیده‌ایم، مدیون توییم. دل همه‌تان بسوزد، برای اینکه حتی اگر باهاش کار کرده‌اید، فقط مامان من است!»

پس از آن، امیرنعیم حسینی به‌عنوان حسن ختام برنامه از رخشان بنی‌اعتماد دعوت کرد تا سخنانی ایراد کند:

«خیلی متشکرم از اینکه اینجا هستید. خیلی ممنونم از همهٔ کسانی که اینجا نیستند و اشک مرا درآوردند. بچه‌های جوان نازنینی که خودشان هر کدام یک دنیا هستند. هر کدام بخشی از انسانیت و معرفت‌اند. یعنی امیرنعیم حساس‌تر از این موقع، موقعی نبود که مرا صدا کند؛ با بغض در گلویم و خنده‌ام از حرف باران و سرفه‌ام هم گرفته… بگذارید برای اینکه فضای احساسی بشکند؛ من همیشه می‌گویم سن آدم که بالا می‌رود، همه لطف می‌کنند که نکوداشت و بزرگداشت برگزار کنند، که یک‌جور مجلس ختم در حیات است، که البته فکر می‌کنم خیلی هم خوب است… خوشحالم که اگر برگردم به حدود پنج دهه کار سینما، کار فیلم‌سازی، می‌توانم این رضایت را از خودم داشته باشم – آن نکته‌ای که در فیلم بچه‌ها هم گفتند – شاید بیشتر خوشحالم از کارهایی که نکرده‌ام. من خیلی طعمهٔ خوبی بودم، نه من فقط، خیلی از زنان دیگر هم… اگر اسیر شهرت کاذب، وسیله پُز حکمرانان می‌خواستیم قرار بگیریم، حتماً شرایط زندگی راحت‌تری می‌داشتیم، ولی نکردیم این کار را، یعنی بیشتر خوشحالم از آن کارهایی که نکرده‌ام. از کارهای کرده‌ام هم در این حد راضی‌ام که نه به خودم دروغ گفته‌ام، نه به مخاطبم. سینما شغلم نبوده، زندگی‌ام بوده. سینما چه آن موقع که فیلم ساختم، همهٔ زندگی و تعهدم بوده، چه آن زمانی که نساختم، مثل الان که خودخواسته نمی‌خواهم کار کنم و سال‌هاست کار نمی‌کنم ولی کارنکردن به‌معنای بیکاری نیست. من آنجایی‌که استقلالم را بتوانم تا حد ممکن داشته باشم، آن کار را می‌کنم، یعنی اگر پشت دوربین ساخت فیلم سینمایی نمی‌روم، که باید به خیلی از در واقع قیدوبندها وصلم کند، ولی در سینمای مستند کار می‌کنم و خوشحالم که حتی یک روز هم بیکار نبوده‌ام، حتی اگر ۱۰ سال باشد که فیلم نساخته‌ام. ممنونم از امیرنعیم عزیز، خیلی ممنونم از زحمتی که کشیدید. از شماها که اینجا آمدید و خب تولد و وارد ۷۱ سالگی شدن… با این حرف‌های قشنگی که شنیدم و امسال که اینجا در کنار بچه‌هایم نیستم؛ باران و تندیسم نیستند، ولی در کنار خواهران و برادرم و جهان، همسرم، و خلاصه این هم یک سال دیگر، و تولدی دیگر بود. مرسی از همه‌تان، خیلی متشکر.»

سپس امیرنعیم حسینی، ضمن سپاسگزاری و نام‌بردن از همهٔ افرادی که در به انجام‌رسیدن این برنامه مشارکت داشتند و پشتیبانی کردند، خاتمهٔ برنامه را اعلام کرد.

ارسال دیدگاه