سیما غفارزاده – ونکوور
عکس صحنههای نمایش: اشکان کلالی
«شهر قصه» نمایشنامهای مشهور و پرآوازه کار زندهیاد بیژن مفید است و از معروفترین نمایشنامههای تئاتر مدرن ایران به حساب میآید. نمایش «شهر قصه» اولین بار در سال ۱۳۴۵ با بازی بیژن مفید، هومن مفید، بهمن مفید، مریم مدنی و جمیله ندایی بهصورت نسخهای چهارساعته با گروه نمایش رادیو تهران ضبط و اجرا شد. این نمایش در اجراهای بعدی کوتاهتر شد.
«شهر قصه» اولین نمایش ایرانی محسوب میشود که در آن از پخش صدای ضبطشده برای اجرا استفاده شد، و با همان صداهای رادیویی، بهمدت یکسال در خانهٔ پیشاهنگی اجرا شد. پس از آن بهپیشنهاد بازیگران، هر یک از آنها بهجای شخصیت نمایشی خود حرف زدند.
در سال ۱۳۴۷، «شهر قصه» در اولین جشن هنر شیراز اجرای موفقی داشت، و پس از این اجرا بود که مسئولان وقت تصمیم گرفتند تا کارگاه نمایش تهران را در اختیار گروه هنری بیژن مفید قرار دهند. هرچند تالار رودکی (تالار وحدت کنونی) برای اجرای عمومی این نمایش در نظر گرفته شده بود، خود زندهیاد مفید تماشاخانهٔ سنگلج را برای اجرای نمایشش انتخاب کرد. دلیل این انتخاب هم آن بود که ورود زنان چادری و نیز آقایان بدون کراوات به تالار یادشده ممنوع بود. «شهر قصه» بهمدت سه ماه در تماشاخانهٔ سنگلج بر روی صحنه بود، و پس از آن بهمدت نه ماه هم در سالن انجمن دوشیزگان و بانوان اجرا شد.
زندهیاد بیژن مفید در بروشور نمایش «شهر قصه» بهزیبایی عصارهٔ آنچه را که این نمایش حکایت میکند، بازگو کرده است. او میگوید: «شهر قصه، حکایت انسانهای ساختهٔ ذهن یک قصهگوست؛ انسانهایی که ماسک حیوانات را به چهره دارند و به دنیای پر از ریا و دروغ کوچکشان خو گرفتهاند. یک روز یک انسان جدید به شهر وارد میشود و به رنگ آنها درمیآید و هویت خود را از دست میدهد.»
وی همچنین در گفتوگویی دربارهٔ این نمایش در سال ۱۳۴۷ در رابطه با پرداختن به موضوع سودجویی و بهرهکشی در این نمایش، میگوید: «بحث تلخیست. در حقیقت، شهر قصه، قصهٔ گرگهاست. روایت است در شبهای سرد زمستان، دو گرگ گرسنه به هم میرسند. از ترس روبهروی هم مینشینند و مواظب یکدیگرند که یکی آن دیگری را از شدت گرسنگی پاره نکند. کمکم گرگان دیگر میرسند و همه دور هم مینشینند و مواظبِ یکدیگر پلک نمیزنند. هر بار یکی خسته میشود و پلک میزند، بقیه بر سرش میریزند و پارهپارهاش میکنند و متوجه نیستند که زمان پاییدن یکدیگر، شاید شکارهایی رد شدهاند و آنها ندیدهاند. شهر قصه، حکایت حلقهٔ گرگهاست و تراژدی نکبتبار آدمیزاد. شاید اگر هرکدام از آنها حرکتی میکرد، وضعشان اینهمه دردناک نبود.»
مفیدی همچنین با اشاره به اقبال عمومی نمایش «شهر قصه» در میان مردم عادی میگوید: «این کار کمک زیادی به پُرشدن فاصلهٔ فکری بین روشنفکر و مردم عادی میکند. این دو دسته در عصر ما روزبهروز از هم فاصله میگیرند. این فاصله باید روزی از بین برود. کار من کوششی است برای پُرکردن این خندق ذهنی بین روشنفکر و مردم.»
* * * * *
و اما سپتامبر امسال (۲۰۲۴)، نمایش «شهر قصه» با اقتباس از کار زندهیاد بیژن مفید، بهکارگردانی امیرنعیم حسینی، کارگردان انجمن هنری بلک آوت (Blackout Art Society)، در روزهای ۱۳ سپتامبر و ۱۵ سپتامبر بهترتیب در سالن کی میک سنتر واقع در وست ونکوور و سالن اِوِرگرین واقع در کوکئیتلام به روی صحنه رفت و با استقبال پرشور ایرانیان ساکن ونکوور مواجه شد، بهطوریکه تیم این نمایش تصمیم به اجرای سوم آن در تاریخ ۵ نوامبر گرفتند. بلیتهای این اجرا نیز مانند دو اجرای قبلی بهطور کامل به فروش رفت و تماشاچیان خشنود و راضی سالن نمایش را ترک کردند. برخی از این تماشاگران برای بار دوم یا سوم به تماشای این نمایش آمده بودند و برخی نیز که برای بار اول آن را دیده بودند، اظهار میکردند که دوست دارند بار دیگر نمایش را ببینند.
در اجرایی که امیرنعیم حسینی کارگردانی کرده است، خبری از ماسک یا کلههای عروسکی حیوانات نیست و شخصیتها از طریق گریم و افزودن جزئیاتی چون گوش، شاخ و دم هر حیوان و لباسهایی که بر تن دارند و انعکاسیست از نقش و نگار پوست و موی آنها، روح یافتهاند.
در این اجرای متفاوت یکی از عناصر برجسته استفاده از تکنیک رقص مدرن است. حیوانات تمام دیالوگها را که غالباً آهنگین و قافیهدارند، بههمراه حرکاتی موزون ادا میکنند که با دقت طراحی شده است، و همینجا باید دستمریزاد گفت به طراح رقص یا کُرِئوگرافر (Choreographer) این نمایش، ایساک انکوئست (Isak Enquist)، که بهخوبی از عهدهٔ این کار دشوار برآمده و تکنیکهای رقص مدرن را بهزیبایی با متن نمایشنامهای که ۶۰ سال قدمت دارد، آمیخته است.
نکتهٔ جالب توجه دیگری که تحسین بسیاری از تماشاگران را برانگیخته بود، مسئلهٔ استفاده از صدای ضبطشدهٔ صداپیشهها و حرکات هماهنگ لبزدن بازیگران/پرفورمرها در این نمایش بود؛ بازیگرانی که همه بدون استثنا غیرایرانیاند و فارسی نمیدانند، هرچند بعید است در روند تمرینات سختی که داشتهاند چند کلامی فارسی نیاموخته باشند. در گفتوگویی که پیش از اجرای اول نمایش با امیرنعیم حسینی داشتیم، او در اینباره گفته بود: «بهدلیل موزیکالبودن نمایش شهر قصه، بهنظر من بهترین شیوهٔ اجرا استفاده از صدای ضبطشده است، چون نهتنها احتمال اشتباه در حین اجرا از بین میرود، بلکه این امکان نیز فراهم میشود تا بازیگران حرکات پیچیدهتری هنگام اجرا داشته باشند بدون اینکه نگران دیالوگها باشند.» و تنها پس از تماشای این نمایش است که میتوان به اهمیت این گفته پی برد.
در این اجرای مدرن از «شهر قصه» موضوع دیگری که جلب توجه میکند، غیبت تعدادی از شخصیتهای نمایشنامهٔ اصلیست ازجمله قاطر یا شتر. وقتی از امیرنعیم حسینی در اینباره پرسیدیم، او در پاسخ گفت: «قاطر، بز و پلنگ بار دراماتیکی در قصه نداشتند، و بهخاطر صرفهجویی در هزینهها حذف شدند. برای شتر کسی را در آدیشن پیدا نکردیم که صدایش نزدیک به صدای اوریجینال باشد و بهجز قسمت نقالی شتر، بقیهٔ دیالوگهایش را بین باقی کاراکترها پخش کردیم.»
پس میبینیم کار با چنان دقت و وسواسی انجام شده است که حتی در شباهت صدای صداپیشهها به صدای شخصیتها در نمایش اصلی تا این حد سختگیری شده است. در واقع یکی از نکاتی که باعث میشود این نمایش جدید پس از ۶۰ سال بهشدت حس نوستالژیک تماشاگران را برانگیزد، نهتنها دیالوگها و شعرهای این قصه است که اغلب در حافظهمان حک شده، بلکه شباهت صدای شخصیتها به صداهاییست که سالها به آن گوش سپردهایم. در این میان، بهنظر نگارنده صدای ملا (روباه) شباهت غریبی به صدای نسخهٔ اصلی دارد، هرچند صدای بقیهٔ شخصیتها هم بسیار نزدیک به آن است.
میتوان حدس زد که تا چه اندازه وقت، انرژی و البته عشق صرف این کار متفاوت شده است تا نتیجه اجرایی باشد که بیاغراق رضایت اکثریت قریببهاتفاق تماشاگران را جلب کرده است. امیرنعیم حسینی در جایی میگوید که فکر میکند انجمن هنری بلک آوت را با بیش از ده سال تجربهٔ اجرای کارهای هنری گوناگون بهزبانهای فارسی و انگلیسی، میتوان به قبل و بعد از «شهر قصه» تقسیم کرد. او معتقد است چیزهایی که از زمان کلیدخوردن این کار یاد گرفتهاند و تجربههایی که از سر گذراندهاند، آنها را به سطح دیگری [از کیفیت کار] رسانده است. حسینی میافزاید که این پروژه، بزرگترین پروژهای بوده که این انجمن تابهحال کار کرده است، هم بهلحاظ مالی و هم بهلحاظ تعداد افرادی که در آن مشارکت داشتهاند؛ فقط ۵۰ نفر بهطور مستقیم در اجرای این نمایش نقش داشتهاند.
برای آشنایی بیشتر با عوامل اصلی این کار، میتوانید بخشهایی از بروشور نمایش را که همراه این گزارش آمده است، ملاحظه کنید. همچنین یادداشت امیرنعیم حسینی، کارگردان، را نیز که در بروشور آمده، برای آشنایی بیشتر با دیدگاه کارگردان دربارهٔ نمایش و توضیحاتی دربارهٔ روند شکلگیری کار، بهویژه برای افرادی که شانس تماشای آن را نداشتهاند، در اینجا میآوریم:
«شهر قصه داستانی است که در دل خود حقایقی تلخ و شیرین از جامعهٔ ایرانی را نهفته دارد؛ داستان شهری که ساکنان آن بسیار برای ما آشنا هستند؛ افراد متعصب و دینپرور (روباه)، طرفداران خرافات (خرس)، افراد جاهلی که همیشه سادهترین و دمدستیترین راهحل را انتخاب میکنند (خر)، روشنفکرانی که کممطالعهاند (طوطی)، و زنانی که تنها به ویژگیهای جنسی آنها توجه میشود (خالهسوسکه).
واضح است که متنی با چنین ویژگیهایی در جامعهای که صحبت از عیبها و انتقاد از خود ساده نیست، تا چه حد از زمان خود جلوتر بوده و شاید بههمین خاطر این نمایش همیشه در ذهن و قلب مخاطب ایرانی جایگاه ویژهای داشته است.
نمایش شهر قصه بهنویسندگی و کارگردانی زندهیاد بیژن مفید، اولین نمایش ایرانی است که از پخش صدای ضبطشده برای اجرای تئاتر استفاده میکند. ایدهٔ ما نیز بهکاربردن همان شیوه در اجرا و اقتباس از نمایش شهر قصه بود.
اولین چالش پیش روی ما حقوق مؤلف و اجازهٔ اقتباس بود که با همکاری فرزندان زندهیاد بیژن مفید این امکان فراهم شد. یکی از چالشهای مهم دیگر فایلهای صوتی موجود از نمایشهای اصلی بود که بهدلیل گذشت زمان از کیفیت مناسبی برخوردار نبودند. بههمین دلیل و نیز بهخاطر برخی ایدههایی که برای باند صوتی نمایش داشتیم، تصمیم گرفتیم با حفظ خاطرۀ جمعی از صدای شخصیتهای این نمایش همهٔ صداها و موسیقیها را دوباره اجرا و ضبط کنیم. این پروسه که از ژانویهٔ سال جاری آغاز شد، شامل فراخوان انتخاب ده صداپیشه از بین نود نفر متقاضی تمرین و دورخوانی و در نهایت ضبط استودیویی بود که در ادامه با اجرای دوبارۀ موسیقیها، میکس و ادیت تا جولای ۲۰۲۴ ادامه داشت.
در مرحلهٔ بعد به سراغ انتخاب پرفورمرها رفتیم. پس از فراخوان از میان پنجاه متقاضی نه نفر انتخاب شدند که هیچکدام به زبان فارسی آشنایی نداشتند. انتقال مفاهیم و احساسات این اثر به پرفورمرها که به زبان دیگری سخن میگفتند، چالشی مضاعف بود. پیش از آغاز تمرینها ساعتهای متوالی با طراح حرکات صحبت میکردیم تا مطمئن شویم که منظور نویسنده کاملاً منتقل شده است و مفاهیمی که ریشه در فرهنگ فارسی دارند، برای طراح رقص بهدرستی ترجمه شدهاند.
همزمان با تمرینها پروسهٔ طراحی لباس، گریم و متعلقات چهره برای کاراکترها آغاز شد که در این کار هم بهدنبال شیوهای بودیم که مطابق با شکل اجرا باشد. همهٔ این مراحل، با دقت و تلاش بیوقفه صورت گرفت تا در نهایت نمایش شهر قصه برای اجرا آماده شد.
بهدلیل جایگاه ویژهٔ نمایش شهر قصه، این پروژه برای ما فراتر از اجرای یک نمایش بود و تبدیل به بزرگترین پروژهای شد که تاکنون گروه بلک آوت انجام داده است. اجرای این اثر ارزشمند ممکن نبود مگر با همکاری هنرمندان توانا و بیادعای شهر ونکوور که با تمام وجود در طول این نه ماه با ما همراه بودند و هر کدام بهسهم خود به بهترشدن این پروژه کمک کردند و اما حضور شما تماشاگران عزیز، آخرین حلقه از فرایند اجرا و مهمترین دلگرمی برای ماست و امیدواریم تا تجربه و خاطرهٔ این نمایش به تداوم این ارتباط بیفزاید.»
در پایان شایان ذکر است که در اجرای سوم این نمایش که سهشنبهٔ هفتهٔ گذشته انجام شد، انجمن هنری بلک آوت اعلام کرد که این تیم قصد دارد برای نمایش «شهر قصه» تور کانادا برگزار کند و برای این کار نیاز به حامیان مالی دارد. افراد یا کسبوکارهایی که مایلاند اسپانسر این تور شوند، میتوانند با آدرس ایمیل info@blackouttheater.com با انجمن هنری بلک آوت تماس بگیرند. همچنین از افراد علاقهمند به حمایت مالی از انجمن هنری بلک آوت دعوت میشود با رجوع به وبسایت این انجمن در آدرس www.blackouttheater.com (دکمهٔ Donate در بالای صفحه) یاریرسانِ این گروه هنری باشند.