گزارشی از مراسمِ ونکوورِ کارزار جهانی حمایت از برابری جنسیتی در ایران در آستانهٔ چهل و یکمین سالروز اعدام ده زن بهایی در شیراز
ترانه وحدانی – ونکوور
روز شنبه ۲۵ مهٔ ۲۰۲۴، مراسم کارزار جهانی حمایت از برابری جنسیتی در ایران در وست ونکوور برگزار شد. این مراسم در آستانهٔ چهل و یکمین سالروز اعدام ده زن بهایی در شیراز برگزار میشد و شامل نمایشگاه آثار هنری، سخنرانی و اجرای موسیقی بود.
در هجدهم ژوئن ۱۹۸۳، جمهوری اسلامی ایران ده زن بهایی را در یک شب در میدانی در شهر شیراز به دار آویخت. جرم آنها امتناع از کنارگذاشتنِ اعتقاداتشان بود.
برای بهحداکثررساندن وحشت و در تلاش برای متقاعدکردن زنان به انصراف از ایمانشان، آنها را یکییکی بهدار آویختند و این کار از بزرگترین آنها شروع شد. جوانترین این زنان، ۱۷ سال داشت و بیشتر آنها در دههٔ بیست زندگیشان بودند.
مونا محمودنژاد، ۱۷ ساله، رؤیا اشراقی، ۲۳ ساله (که همراه با مادرش عزت جانمی اشراقی اعدام شد)، سیمین صابری، ۲۴ ساله، شهین (شیرین) دالوند، ۲۵ ساله، اختر ثابت، ۲۵ ساله، مهشید نیرومند، ۲۸ ساله، زرین مقیمی ابیانه، ۲۹ ساله، طاهره ارجمند سیاوشی، ۳۰ ساله (که همسرش، جمشید سیاوشی، دو روز پیش از او اعدام شد)، نصرت غفرانی یلدائی، ۴۶ ساله (که فرزندش، بهرام یلدائی، دو روز پیش از او اعدام شد) و عزت جانمی اشراقی، ۵۷ ساله (که همراه دخترش، رؤیا اشراقی، اعدام شد و دو روز پیش از او شوهرش عنایتالله اشراقی اعدام شده بود)، ده زنی بودند که در هجدهم ژوئن ۱۹۸۳ در میدانی در شیراز به دار آویخته شدند.
گردانندگی برنامهٔ امسال را اشلی رابرتز بر عهده داشت که در بخشی از سخنان آغازین خود اعلام کرد دان بِل و شروین شهریاری از اعضای شورای شهر نورث ونکوور نیز در این برنامه حضور یافتهاند. این برنامه چندین سخنران داشت ازجمله دکتر ناهید مظلوم، از اعضای خانوادههای دو تن از زنان بهایی یادشده، و نیز دکتر شهرزاد ثابت، متخصص علوم سیاسی وابسته به دانشگاه نیویورک و محقق سابق در دانشگاههای هاروارد و پرینستون.
دکتر ناهید مظلوم که ساکن ونکوور است، مادرش، عزت جانمی اشراقی، و خواهرش رؤیا اشراقی، ازجمله زنان بهاییای بودند که در ۱۸ ژوئن ۱۹۸۳ اعدام شدند. پدر او، عنایتالله اشراقی دو روز قبل در ۱۶ ژوئن ۱۹۸۳ اعدام شد. دکتر مظلوم و خانوادهاش در آن زمان در آفریقا زندگی میکردند، بدون تلفن یا دیگر شیوههای ارتباطیِ در دسترس، یک ماه بعد وقتی تلگرامی به آنها رسید، خبر را دریافت کردند.
دکتر مظلوم، دومین فرزند خانوادهای است با پنج خواهر و برادر. او تا پایان دورهٔ کارشناسی در ایران زندگی کرد و در سال ۱۳۵۵ قبل از انقلاب ایران را ترک کرد تا مدرک فوق لیسانس و دکتری خود را در رشتهٔ مشاوره اخذ کند. زمانی که او تحصیلات تکمیلیاش را به پایان رساند، ایران به کشوری متخاصم برای بهاییان تبدیل شده بود، بنابراین او و خانوادهاش به نیجریه پناه بردند. پس از آن و پیش از اقامت دائم در کانادا در سال ۲۰۱۲، این خانواده در چندین کشور در جستوجوی شغل، امنیت و فرصتهای خدماتی زندگی کردند، ازجمله چندین سال زندگی در مالاوی.
دکتر مظلوم پس از تعریف خاطراتی از خواهر و مادرش دربارهٔ دستگیری آنها گفت که بهمدت یکماه هیچکس از مکان عزیزانشان خبر نداشت و آنها نیز چیزی دربارهٔ دنیای بیرون زندان نمیدانستند. سپس، آنها به زندان دیگری منتقل شدند که در آنجا میتوانستند هفتهای یکبار و بهمدت پنج دقیقه ملاقاتی داشته باشند و با خانوادههایشان صحبت کنند، آنهم در حضور مأموران زندان. او گفت همهٔ آن زنان بهایی مورد بازجوییهای فراوانی قرار گرفتند و پس از فشارها، شکنجهها و تهدیدهایی که نسبت به آنها روا داشته شد، آخرین چیزی که به آنها گفته شد این بود که یا اسلام را انتخاب کنند یا اعدام…
او در ادامهٔ سخنانش گفت چهل سال پیش بهاییها مورد هدف [حکومت] بودند، اما طی دهههای گذشته میبینیم که هر کسی که خواهان حقوق انسانی خود بوده، مورد هدف قرار گرفته است. بسیارانی به اتهامات واهی ازجمله مفسد فیالارض و جاسوسی علیه رژیم دستگیر، شکنجه و کشته شدند؛ همان اتهاماتی که بهاییان طی چهل سال گذشته بهخاطرش محکوم شدهاند، همان داستان… او گفت ما جانهای زیادی را در ایران از دست دادهایم، ما مهساها، نیکاها و آیداها از دست دادهایم و این لیست همچنان ادامه دارد… او در پایان سخنانش گفت که درد ناشی از این ازدستدادنها تنها برای خانوادههای آنها نیست، این همهٔ جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد و تا زمانی که همهٔ ما رفاهِ انسانیت را بهعنوان اصلی کلی در ذهنمان و فکرمان نهادینه نکنیم و تا زمانی که به نقش برابر زن و مرد در ساخت جامعه باور نداشته باشیم، به صلح و آرامش دست نخواهیم یافت.
اقدام وحشیانهٔ اعدام این ده زن بهایی، جامعهٔ جهانی را شوکه کرد و منجر به موجی از درخواستها برای آزادی زنان و مردان محکوم بهایی شد – کاری بیثمر. از آن زمان، صدها زن بهایی دیگر بهشدت مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند. آنها هم بهعنوان زن و هم بهعنوان بهایی با تبعیض مواجه شدهاند. زنان بهایی که در مناصب برجستهٔ اجتماعی در کشور خدمت میکردند، از مشاغل خود اخراج، دستگیر و زندانی، شکنجه یا اعدام شدند. کسانی که زنده مانده بودند، از ورود به دانشگاهها، مشاغل دولتی و تقریباً تمام جنبههای زندگی اجتماعی محروم بودند.
«داستان ما یکی است»، کارزاری است جهانی در شهرهای مختلف دنیا برای گرامیداشت زنان اعدامشده و مبارزات زنان با هر مذهب و پیشینهای برای برابری جنسیتی که از چند دههٔ پیش آغاز شده و تا به امروز ادامه دارد.
برای اطلاعات بیشتر دربارهٔ این کارزار از وبسایت آن دیدن کنید: