معرفی کوتاه سه نمایشنامه: شش شخصیت در جستجوی نویسنده، مجلس قربانی سنمار و اهانت به تماشاگر

عاطفه اسدی – آلمان

در این شماره به معرفی کوتاه سه نمایشنامه از سه نویسندهٔ متفاوت پرداخته‌ام که هرکدام به‌نوعی، منحصربه‌فرد، خلاقانه، پیشرو و دارای وجوه اجتماعی و انتقادی‌اند:

۱ 

«شش شخصیت در جست‌وجوی نویسنده» عنوان نمایشنامه‌ای است اثر لوئیجی پیراندللو، هنرمند ایتالیایی‌ برندهٔ نوبل ادبی ۱۹۳۴. این کتاب را که مشهورترین اثر اوست و در سطح جهانی به اجرا درآمده، نشر کتاب پنجره با ترجمهٔ بهمن فرزانه به چاپ رسانده است۱.

در یک روز عادی، کارگردان و بازیگرانش مشغول تمرین تئاترند که ناگهان در سالن باز می‌شود، شش نفر که صورتک‌های عجیبی روی سرشان گذاشته‌اند، می‌آیند جلو و می‌گویند که دنبال یک نویسنده می‌گردند.

یکی از اصلی‌ترین چیزهایی که در نمایشنامه با آن بازی می‌شود، مسئلهٔ واقعیت است. در میان گفت‌وگوهایی بین شخصیت‌های روی سِن و شخصیت‌های تازه‌وارد درمی‌گیرد، و آنچه پررنگ به چشم می‌آید این است که هرکدام، حقیقت را به‌شیوهٔ خودشان تعریف کرده و به آن باور دارند.

بااینکه پیراندللو به جادوگرِ ساختنِ تئاتر از دل تحلیل‌های روان‌شناسانه معروف است، اما در خلق لایه‌های روان‌شناختی شخصیت‌ها یا مطرح‌کردن سؤالاتی پیرامون چیستی انسان بودن یا نبودن، آن‌قدر ظرافت را رعایت کرده، که حتی مخاطب عام هم بتواند تا حدی از خوانش نمایشنامه لذت ببرد. این مسئله که بالاخره بشر واقعی چیست، کیست و آیا ادعای شخصیت‌ها مبنی‌ بر اینکه واقعاً شخصیت زاده شده‌اند، درست است یا نه، و آن‌ها واقعاً به خودآگاهی پسامدرنیستی رسیده‌اند یا دارند دروغ می‌گویند، در نمایشنامه مطرح می‌شود، اما آن را سخت‌فهم نمی‌کند و اتفاقاً به منحنی وقایع داستان، سیری پرهیجان‌تر می‌دهد.

شش شخصیت در جستجوی نویسنده

نمایشنامه به پیشینهٔ باستانی هنر نمایش و صحنه به‌عنوان عرصه‌ای برای تصویرکردن ایده‌های خلاقانه و طرح پرسش، ادای دین می‌کند و ضمن استفاده از این چارچوب کلاسیک، آن را شکسته، نمایشی در دل نمایش می‌سازد، دست می‌گذارد روی ساختگی‌بودن عناصر نمایشی، و به‌نوعی عصیان می‌کند. این عصیان خلاقانه و خلق متافیکشن در سال‌های ابتدایی دههٔ ۲۰، برای تماشاگرانی که اثری کلاسیک و آشنا می‌خواستند، دوست‌داشتنی نبود و باعث شد پیراندللو نه‌تنها بازخوردهایی منفی بگیرد بلکه رو به او فریاد بزنند که جایش در دیوانه‌خانه است، نه صحنهٔ تئاتر! اما گذشت زمان، هم ناب‌بودن خلاقیت نمایشنامه برای زمان خودش را نشان داد و هم تازگی آن، برای ما خواننده‌هایی که این کتاب ۱۱۶ صفحه‌ای را به دست می‌گیریم. 

به‌نظرم خواندن این نمایشنامه برای مخاطب حرفه‌ای ادبیات ضروری است و هنرجوی ادبیات هم در جست‌وجوی بهترنوشتن و یادگرفتن تکنیک‌ها، می‌تواند از این کلاس فشردهٔ آموزشی استفاده کند و شکلی از کاربردهای فراداستان/فراتئاتر را با توجه‌ به آن، بیاموزد.

خواندنش را به تمام دلایل بالا، پیشنهاد می‌کنم.

۲

«مجلس قربانی سنمّار» عنوان نمایشنامه‌ای است که بهرام بیضایی آن را در سال ۱۳۷۷ نوشته، و سپس «نشر مطالعات و فرهنگ زنان» برای اولین‌بار آن را در سال ۱۳۸۰ منتشر کرده است۲. این نمایشنامه ماجرای سنمّار، معمار ایرانی-رومی مشهور در زمان ساسانیان، است که به‌دستور شاه نعمان یکم، پادشاهی از سلسلهٔ عرب «لخمی‌ها» که در منطقه‌ای به‌نام حیره (نزدیک به عراق کنونی) حکمرانی می‌کرد، به‌کار ساخت «خورنق» برای او گماشته می‌شود. خورنق، در لغت یعنی دارای سقف زیبا، و کاخی است که تالارهایی رنگی و زیبا دارد که در متن نمایشنامه، به‌دقت توصیف شده است.

نمایشنامه از جایی شروع می‌شود که سنمّار مُرده، و آدم‌هایی دارند اطراف جسدش دربارهٔ او و چگونگی مرگش و کاخی که ساخته، صحبت می‌کنند تا اینکه ناگهان جسد خودش هم بلند می‌شود و به‌ گفت‌وگو می‌پیوندد و ماجرا را از زاویهٔ دید خودش روایت می‌کند. در واقع چند زاویهٔ دید مختلف اصلی (دیگری و آن‌دیگری، سنمّار و نعمان) در هم می‌آمیزند و به‌شیوه‌ای سیال، در زمان به‌ عقب حرکت کرده و ماجرا را از قبل‌تر، تعریف می‌کنند. به‌نظر می‌آید شخصیت‌های فرعی به‌جز خود سنمّار و نعمان، انگار متعلق به عالمی از جنس کابوس و رؤیا هستند و به‌شیوه‌ای وهم‌گونه صحبت می‌کنند، و انگار عنصری‌اند که ماجرای سنمّار را بین دنیای رئال و سورئال، معلق نگه می‌دارند و به آن تم تاریک‌تر و هراس‌انگیزتری می‌بخشند.

از «مجلس قربانی سنمّار» می‌توان تحلیل‌ها و برداشت‌های گوناگونی داشت.

مجلس قربانی سنمار

من فکر می‌کنم ایدهٔ اصلی این نمایشنامه، نگاهی دردناک به پدیدهٔ «نخبه‌کشی» است، و اینکه همیشه آدم‌هایی که فراتر از زمان خودشان می‌اندیشند و به‌قول فروغ «در سرزمین قدکوتاهان»، از کادرها بیرون می‌زنند، تاوان اندیشهٔ خود را با قربانی‌شدن می‌دهند، و برخورد حکومت با آن‌ها طوری‌ست که ممکن است تا حد نیاز، در راستای سازندگی از آن‌ها بهره‌کشی کنند اما وقتی می‌بینند قادر به تاب‌آوردن این‌همه آزاداندیشی نیستند، جرقه‌های اندک تغییر توی مغزشان ناگهان خاموش می‌شود و نخبه‌ها را حذف کرده و خط می‌زنند. 

این نمایشنامه هم مثل بسیاری از آثار بیضایی، تسلط او بر تاریخ و ادبیات کهن را نشان می‌دهد. نثر او و دایرهٔ واژگان غنی‌اش مثل همیشه، همچنان که شاعرانه و تلخ و ملموس است، کوبنده و اثرگذار نیز است و هم‌جواری واژه‌های سهل و ثقیل در کنار یکدیگر در بافت کلی متن، نمایشنامه را به اثری کوبنده و دارای پتانسیل اجرایی به‌شدت بالا تبدیل کرده، البته ظاهراً خود بیضایی تا‌به‌حال این اثر را روی صحنه نبرده‌ است.

۳

«الان شما معذبید که در معرض تماشایید و مورد خطاب، چون خود را آماده کرده بودید که در پناه تاریکی، راحت به تماشا بنشینید… »

«اهانت به تماشاگر» نوشتهٔ پیتر هانتکه و با ترجمهٔ علی‌اصغر حدّاد را «نشر چشمه» منتشر کرده است۳. این نمایشنامه گویی ایده‌ای ضدتئاتری دارد و از تمام قوانین و مفاهیمی که دربارهٔ تئاتر می‌شناسیم، تا حدی آشنایی‌زدایی می‌کند. سپس نمایشنامه با لحنی که هرچه بیشتر پیش می‌رویم، بی‌پرواتر، خشن‌تر و اهانت‌بارتر می‌شود، با تماشاگر صحبت و به او توهین می‌کند. از نظر لحن، نمایشنامه تا حدی همان تم آشنای «اتهام به‌ خود» دیگر اثر هانتکه را دارد، اما در انتها، به‌نظرم عصبانی‌تر از آن است.

اهانت به تماشاگر

شاید اگر تئاتر و اجزای آن و شیوهٔ نشستن تماشاچی‌ها را، دنیا و آدم‌ها و طبقات مختلف اجتماعی در نظر بگیریم، گویی نمایشنامه می‌خواهد با خطاب‌قراردادن گروه‌های مختلف مردم، قرارگرفتن در جایگاه تماشاگر در دنیا، چپیدن در یک گوشهٔ امن و مخفی‌شدن و در کل «منفعل‌بودن» و فقط نگاه‌کردن بدون هیچ اکت و عملی را به‌این طریق بی‌پروا و صریح، نقد کند و به‌ چالش بکشد. 

با وجودی‌که نخستین اجراهای این اثر در سالن خوب پیش نرفته و از سوی مخاطب درک نشده و آن‌طور که انتظار می‌رفته، از آب در نیامده و نویسنده را ناامید کرده است، اما به‌نظرم در یک اجرای خوب، می‌شود تأثیرگذاری متن آن را بیشتر لمس کرد. هرچند که خواندنش بدون تصور اجراشدن برای من به‌تنهایی جذاب بود و البته که پیشنهادش می‌کنم.


۱نسخهٔ الکترونیک این کتاب را می‌توان از طریق اپلیکیشن فیدیبو خریداری کرد.

۲این کتاب را می‌توان به‌صورت حضوری یا آنلاین از کتاب‌فروشی پان‌به در ونکوور خریداری کرد.

۳نسخهٔ الکترونیک این کتاب را می‌توان از اپلیکیشن‌های فیدیبو و طاقچه خریداری کرد.

ارسال دیدگاه