تالین ساهاکیان – آلمان
از ویکتور هوگو نقل است که «چیزی قدرتمندتر از ایدهای که زمان آن فرا رسیده است، وجود ندارد». این جمله در همهٔ زمینهها صادق است، فرقی نمیکند ایدهای که زمان آن فرا رسیده است، در زمینهٔ فناوری باشد، سیاست، اقتصاد، آموزش یا اخلاق.
وگانیسم، یکی از ایدههایی است که بهجرئت میتوان گفت سرانجام زمان آن فرا رسیده است. در حال حاضر، بشر در آستانهٔ تغییر جهتِ اخلاقی بزرگی در زمینهٔ نوع رابطه با حیواناتِ دیگر قرار دارد. صد البته که پایاندادن به استثمار و کشتار حیوانات، ایدهٔ جدیدی نیست و جرقههای اول این جهانبینی را میتوان در اندیشههای فیلسوفان و مردم عامهٔ کهن در نقاط مختلف دنیا جستوجو کرد. اگرچه شوربختانه تاکنون این نگرش هرگز به فراگیری جهانی نرسیده است، ولی چند نکته زمان ما را از دورههای تاریخی دیگر متمایز میکنند:
۱- در هیچ دورهای از تاریخ، بشر در سراسر دنیا اینچنین از مصرف محصولات حیوانی بینیاز نبوده است. فراوانی و تنوع بیسابقهٔ غذاهای گیاهی در عصر حاضر و تولید انواع و اقسام پوشاک و وسایل با کیفیت ممتاز بدون استفاده از پوست، مو، پر و اعضای حیوانات، دریچههای تازهای در الگوهای مصرفی ما باز کرده است.
۲- «رشد جمعیت» یا بهتر است بگوییم «انفجار جمعیت» بشر مخصوصاً در قرن اخیر، باعث شده است که استثمار حیوانات پرورشی به مرزی ورای تصور برسد و حیواناتی که در بردگی انساناند، حتی نگونبختتر از هر زمان دیگری باشند و در سیستمهای بردهداری و استثماری کنونی، عملاً با آنها مانند ماشین و وسایل بیجان برخورد شود. آگاهی از این شرایط اسفبار، انسانهای بیشتری را بهسمت تغییرات کلی سوق میدهد.
۳- در هیچ زمانی، بشر اینچنین از نقش و اهمیت اقلیم بر زندگی و آیندهٔ خود و دیگران آگاه نبوده است و دامداری، یکی از مهمترین عوامل نابودی محیط زیست و گرمایش زمین در زمان ماست.
۴- بشرِ امروز ذاتاً عدالتطلبتر و برابریطلبتر از نیاکان خودش است و کم و بیش، بسیاری از سنگلاخهای اخلاقی مبتنی بر تبعیض ازجمله نابرابری نژادی، قومی و جنسیتی را پشت سر گذاشته یا در حال پشتِسرگذاشتنِ آنهاست. خوشبختانه یک ذهن برابریطلب، نگاه بالا به پایین و استثماری به حیواناتِ دیگر را هم برنمیتابد حتی اگر برای مدتی این آگاهی را در خود خفه کند.
۵- در هیچ زمانی، پخش اطلاعات، چه اطلاعات درست و چه نادرست، بهاین سادگی و سرعت اتفاق نیفتاده است. این تبادل و حتی تصادم اطلاعات، باعث جرقهخوردن افکار زیادی میشود و مردم را به تفکر بیشتر وا میدارد و زمینه را برای تغییرات بزرگ فراهم میکند.
هیچ شکی نیست که رابطهٔ بشر با حیواناتِ دیگر در آیندهای نزدیک کاملاً تغییر خواهد کرد، چه در برابر این تغییر مقاومت کنیم و چه با آن همراه شویم. هرکدام از ما میتوانیم چند سال دیگر به همین الگوی مصرف ادامه بدهیم و باعث بردگی، شکنجه و کشتار صدها و هزاران حیوان دیگر بشویم و زمین را بیشتر از قبل آلوده و ویران کنیم یا همین امروز آگاه شویم و قسمتی از این ارتقای اخلاقی در تاریخ بشر باشیم و حال و آیندهٔ زمین و زمینیان را بهبود بخشیم.
وگانیسم چیست؟
وگانیسم، نه آنگونه که عدهای تصور میکنند یک «مُد» یا «جریان موقت» است که بیاید و بعد از دور خارج شود و نه یک «رژیم غذایی». وگانیسم، یک جهانبینی است که بر اساس احترام به استقلال و حقوق حیوانات پایهریزی شده است و کشتار، استثمار و استفادهٔ ابزاری از حیوانات را جایز نمیداند.
به زبان ساده و عامیانه:
- «وگانیسم» یعنی غذاهای گیاهی مانند حبوبات، سبزیجات، میوهها، غلات، مغزها و روغنهای گیاهی را میخورم، ولی با خوردن تکههای اجساد حیوانات، از کشتار و استثمار آنها پشتیبانی نمیکنم. فسنجان و قورمهسبزی من با سویا، قارچ یا بادمجان است و روزهای تعطیل آفتابی بهجای جنازههای حیوانات، سبزیجات و فرآوردههای گیاهی را کباب میکنم.
- «وگانیسم» یعنی در صورت تمایل، از شیرها، پنیرها، ماستها، دوغها، خامهها و کرههای گیاهی تهیهشده از بادام، سویا، جو، گردو، فندق، گندم، تخم آفتابگردان و غیره استفاده میکنم و به شیری که برای آن گوساله، بزغاله یا برهایست که بدون مادر و بدون شیر مانده یا حتی در بدو تولد مثل زباله دور انداخته شده، لب نمیزنم.
- «وگانیسم» یعنی نیازی به خوردن تخم قاعدگی مرغها ندارم و با خرید آنها، از کشتار جوجههای نر یکروزه و اسارت، استثمار، آزار و کشتار مرغها پشتیبانی نمیکنم.
- «وگانیسم» یعنی کیف، کفش، کمربند، کت و مبلمان من از پارچهٔ نخی، کتان، چرم مصنوعی یا سایر مواد غیرحیوانی درست شدهاند و هیچ حیوانی بهصورت سیستماتیک و عمدی برای تولید آنها شکنجه و کشته نشده است.
- «وگانیسم» یعنی قسمتی از بالش یا کت من از پَر حیواناتی که پرهایشان چند بار در سال و بدون بیحسی از بدن خونآلود آنها کنده میشود، پُر نشده است.
- «وگانیسم» یعنی حاضر نیستم برای تولید پیراهن یا کراوات ابریشم من، زندگی هزاران کرم ابریشم به دیگ آب جوش ختم شود.
- «وگانیسم» یعنی لباسهای پشمی را که بهاحتمال زیاد برای آنها گوسفندها از سرما لرزیدهاند یا استثمار شده و در نهایت، از کشتارگاه سر درآوردهاند یا قسمتی از گوشت بدنشان بدون بیحسی بریده شده است (عمل مالزینگ)، نمیخرم.
- «وگانیسم» یعنی محصولات آرایشی-بهداشتیای را میخرم که روند تولیدشان با خشونت گره نخورده است و حاضر نیستم برای تولید کرم دست و صورت، ژل، شامپو، صابون، عطر، لاک ناخن، ریمل، و مواد شویندهٔ من، صدها و هزاران خرگوش و موش چندین ماه شکنجه و سپس کشته شوند.
- «وگانیسم» یعنی با خرید بلیت، از اسارت و آزار حیوانات در سیرکها، آکواریومها، باغوحشها و برنامههای تفریحیای که به حیوانات آزار میرسانند، پشتیبانی نمیکنم.
- «وگانیسم» یعنی باور دارم هر حیوانی برای خودش وجود دارد و حق هیچ حیوانی، اسارت و استثمارشدن نیست.
- «وگانیسم» یعنی با استثمار، بردهداری، خشونت و بیعدالتی مخالفم و با تمام اشکال آن در هر جایی و در هر زمانی مبارزه میکنم.
- «وگانیسم» یعنی خود را جزء کوچکی از هستی میدانم که قرار است با بقیه هماهنگ شود و قرار نیست با سلطهجویی و زیادهخواهی، حقوق دیگران را ضایع کند.
- «وگانیسم» یعنی میدانم که کامل نیستم و هرگز کامل نخواهم بود. میدانم که بیآزار نیستم و هرگز کاملاً بیآزار نخواهم بود، ولی تلاش میکنم تا جایی که در اختیار و توان من است، آزار کمتری برسانم.
- «وگانیسم» یعنی زیباتر زندگی میکنم و اجازه میدهم دیگران هم زیباتر زندگی کنند.
آیا وگانیسم سخت نیست؟
آیا شما هم جزو کسانی هستید که میگویند «من یکی هرگز نمیتوانم وگان بشوم»؟ جالب است بدانید که اکثریت قریببهاتفاق افراد وگان هم زمانی همین را گفتهاند. از زمان کودکی، مصرف محصولات حیوانی جزئی از عادات روزمرهٔ ما بوده و ذهن ما آن را با اشکال مختلفِ لذت و نیاز گره زده است. برای هر کدام از ما، عبور از برخی از این عادات، چالشآفرین است، ولی هیچکدام از این چالشها آنقدر بزرگ نیستند که نتوانیم بر آنها پیروز شویم.
در واقع در اینجا قضیه، «توانستن» نیست. ممکن است اکثریت قریببهاتفاق ما هرگز نتوانیم قهرمان اول شنای دنیا یا برندهٔ جایزهٔ نوبل فیزیک بشویم. این یک واقعیت است. خواستن همیشه توانستن نیست، ولی با توجه به امکانات موجود در زمان فعلی و مخصوصاً در کشورهای پیشرفته «همهٔ» ما بدون استثنا میتوانیم عادات غذایی و مصرف خودمان را تغییر بدهیم و مواد و وسایل حیوانی را با مواد و وسایل غیرحیوانی جایگزین کنیم. اگر فکر میکنیم قادر به انجام این کار نیستیم، برای آن است که هنوز دلایل کافی برای این تغییر را نداریم. وقتی بدانیم و با جان و دل حس کنیم دقیقاً به چه دلیلی میخواهیم تغییر کنیم، بیهیچ شک و تردید بر این عادات فائق خواهیم آمد. اصولاً استفاده از کلمهٔ «سخت» برای توصیف وگانیسم درست نیست. صد البته که هر تغییری در ابتدا نیاز به همت و اراده و کمی نظم دارد، ولی بعد از مدتی ملکهٔ ذهن (و در مورد غذا، ملکهٔ ذائقه) میشود. از سوی دیگر، تا همین ۱۵ یا ۲۰ سال پیش، عدم مصرف محصولات حیوانی، ارادهٔ بسیار قویتری را طلب میکرد و نیاز به برنامهریزی خیلی بیشتری داشت، چون وگانیسم در بیشتر جاها ناشناخته بود، غذاهای کاملاً گیاهی در رستورانها و کانتینها و قطارها و غیره بهندرت سرو میشدند و در زمینهٔ پوشاک و کیف و کفش و سایر وسایل، گزینههای غیرحیوانی کمتری در دسترس بودند. امروزه وگانیسم در جامعه کاملاً پذیرفته شده است و در همهٔ زمینهها گزینههای وگان در همهجا بهفراوانی موجود و در دسترساند: شیرها، ماستها و پنیرهای وگان، برگرها، کبابها، سوسیسها و کالباسهای گیاهی، کیفها، کفشها، کمربندها، پوشاک گرم و مبلمانی که از پوست و موی حیوانات درست نمیشوند، گزینههای وگان در کانتینها و رستورانها، وجود مشاوران و علم کافی در مورد تغذیهٔ وگان…
نه، وگانبودن بههیچعنوان سخت نیست. «سخت» آن چیزی است که یک حیوان اسیر در دست انسان از لحظهٔ تولد تا لحظهای که در کشتارگاه جان میدهد، دمبهدم تجربه میکند.
چگونه به این راه قدم بگذاریم؟
بعضی از افراد یکشبه وگان میشوند و برخی دیگر، قدمبهقدم وارد این راه میشوند، مثلاً در قدم اول، گوشت را حذف میکنند (یا حتی اول گوشت قرمز و سپس گوشت سفید) و در مراحل بعدی گامبهگام لبنیات، تخممرغ، عسل، چرم، پشم و غیره را حذف میکنند. اینکه کدام راه برای هر فرد مناسبتر است، بستگی به شخصیت فرد دارد. برای برخی از مردم، سنگ بزرگ علامت نزدن است و برای برخی دیگر، سنگهای کوچک آنقدر جذاب نیستند که ارزش زدن را داشته باشند.
اگر جزو دستهٔ اولیم، تغییر قدمبهقدم روش مناسبتری است. در این صورت، باید به این نکته توجه کنیم که در هر قدم، محصول حیوانی حذفشده را با محصولات گیاهی جایگزین کنیم و نه با نوع دیگری از محصولات حیوانی مثلاً اگر در قدم اول گوشت قرمز را حذف میکنیم، آن را واقعاً با حبوبات، سبزیجات و فرآوردههای گیاهی جایگزین کنیم و نه با گوشت بوقلمون، مرغ و ماهیِ بیشتر.
نکتهٔ مهم دیگر در این ارتقای اخلاقی آن است که به وگانیسم بهعنوان یک «لذت» نگاه کنیم و نه یک «ریاضت». ما چیزی از حقوق خودمان را از دست نمیدهیم، بلکه داریم حقوق طبیعی موجودات دیگر را که بهناحق از آنها گرفتهایم، به آنها پس میدهیم و در صورتی که قسمت تغذیه را بهصورت مناسب جایگزین کنیم، به تندرستی خودمان کمک میکنیم، روند پیری را کند میکنیم و احتمال مبتلاشدنمان به بیماریها را کاهش میدهیم.
از سوی دیگر، غذاهای گیاهی آنچنان متنوع و خوشمزهاند که حتی لازم نیست از طعمهای خوب و تنوع چشمپوشی کنیم. تاکنون مجموعاً دهها و صدها هزار دستور غذای وگان در سایتها و شبکههای اجتماعی مجازی ارائه شدهاند. در واقع، برای هر غذایی که فکرش را بکنیم چندین دستور غذای وگان پیدا میکنیم. تعذیهٔ وگان نهتنها ما را محدود نمیکند، بلکه بهاحتمال زیاد باعث میشود غذاها و مزههای جدید بیشماری را امتحان کنیم.
همچنین، میتوانیم وگانیسم را ابتدا برای دورهای محدود مثلاً یک ماه امتحان کنیم. البته در این صورت باید توجه داشته باشیم که این مدت کوتاه، لزوماً مشتی از خروار نیست و هر چقدر بیشتر در این راه بمانیم، راه بر ما هموارتر خواهد شد و کفهٔ لذتها سنگینتر از کفهٔ چالشها خواهد بود. با اینحال، این دورههای یک یا چند ماهه این امکان را به ما میدهند که متوجه بشویم همهچیز برای این تغییر جهت اخلاقی در سطح فردی و جامعه مهیاست. در آستانهٔ سال نو و ماه ژانویه قرار داریم و ماه ژانویه با ویگنیوئری (Veganuary) گره خورده است، چالشی که از سال ۲۰۱۴ آغاز شده و مردم دنیا را تشویق میکند با آغاز سال جدید، تغذیهٔ وگان را برای یک ماه آزمایش کنند و از افراد و نهادهایی که برای ترویج گیاهخواری فعالاند، مشاوره و راهنمایی بگیرند. در ژانویهٔ ۲۰۲۳، بیش از هفتصد هزار نفر در سراسر دنیا، در چالش ویگنیوئری شرکت کردند* و این رقم هر سال رو به افزایش است. هر روز برای شروع یک زندگی مهربانتر روز خوبی است و صد دلیل محکم برای این تغییر خوب وجود دارد. همین امروز، بهترین روز از میان روزهای باقیماندهٔ عمر ما برای خارجشدن از چرخهٔ استثمار و خشونت و آزار است، ولی اگر بهجای ۱۰۰ دلیل خوب، به ۱۰۱ دلیل خوب نیاز داریم، چه دلیلی بهتر از شروع سال جدید با شیوهٔ زندگی مهربانتر و عادلانهتر؟
*وبسایت ویگنیوئری
https://veganuary.com/veganuary-2023-breaks-all-records