نگاهی به خودکشی اعتراضی در ایران امروز

در هم‌زمانی روز جهانی پیشگیری از خودکشی و سالگرد کشته‌شدن مهسا امینی

دکتر سعید ممتازی، روان‌درمانگر و مشاور* – ونکوور

دست از گمان بدار!

با مرگ نحس پنجه میفکن!

بودن به از نبودشدن، خاصه در بهار…

(الف. بامداد)

١- خودکشی‌های اعتراضی 

خودکشی‌های اعتراضی مرتبط با ظلم و عدالت‌طلبی در مطالعهٔ کلاسیک امیل دورکیم، جامعه‌شناس و پدیده‌شناس فرانسوی، در مورد خودکشی (١٨٩٧) به‌طور گسترده بررسی شده و علت آن، نه در شخصیت فرد، بلکه در عوامل اجتماعی نشان داده شده است. خودکشی‌های اعتراضی به دو شکل اتفاق می‌افتد:

نوع اول، خودکشی اعتراضی در فضای عمومی و در برابر دیگران مانند خودسوزى محمد بوعزیزى در تونس در سال ٢٠١٠ که موجب آغاز اعتراضات سیاسى در تونس شد و شعلهٔ خشمی را برافروخت که به کشورهای دیگر منطقه هم اخگر کشید و بهار عربی را به‌ دنبال آورد. خودکشی سحر خدایاری که به دختر آبی معروف شد، نمونهٔ غم‌انگیز دیگری از این دست بود؛ دختری که در اعتراض به محکومیتش به‌جرم سعی در تماشای مسابقهٔ فوتبال، خود را در برابر دادگاه به آتش کشید. 

نوع دوم، خودکشی در خلوت خود است که در این حالت فرد نه در حضور دیگران بلکه به‌صورت خصوصی دست به خودکشی می‌زند، اما به‌خاطر اعلام دلیل اجتماعى اقدام خود، و وجود درد مشترک در عدهٔ زیادی از افراد جامعه، همدردی و توجه اجتماعی را به خود جلب می‌کند. 

در هر دو حالت اگرچه رسانه‌های رسمی در کشورهای توتالیتر و حتی کشورهای به‌ظاهر دموکرات – مانند سانسور خودسوزی گریگوری لوی در آمریکا در سال ١٩٩١ در اعتراض به جنگ آمریکا در عراق – سعی در سانسور اخبار این خودکشی‌های اعتراضی دارند، در سال‌های اخیر رسانه‌های اجتماعی به‌راحتی این سانسور و سکوت خبری را در هم می‌شکنند و توجه همگان را به ظلمی که قربانی تجربه کرده است، جلب می‌کنند. 

٢- روز جهانی پیشگیری از خودکشی: ایجاد امید از طریق اقدام و عمل 

بیست سال پیش در سال ٢٠٠٣ به‌پیشنهاد انجمن جهانی پیشگیری از خودکشی، سازمان جهانی بهداشت روز دهم سپتامبر را به‌‌عنوان «روز جهانی پیشگیری از خودکشی‌» اعلام کرد. در این روز اکثر کشورهای جهان برای آگاه‌سازی عموم برنامه‌هایی برگزار می‌کنند. درحالی‌که مردم ایران اخیراً از خودکشی هنرمند و مترجم جوان ایرانی و نامهٔ اعتراضی و غمگینانهٔ او متأثر شده‌اند، جستجویی ساده در اینترنت نشان می‌دهد، ایران یکی از معدود کشورهایی است که در آن نهادهای رسمیِ مسئول ازجمله وزارت بهداشت هیچ اهمیتی به این روز نداده و هیچ برنامه‌ای برای آن ندارند.

امسال برای سومین سال پیاپی شعار روز جهانی پیشگیری از خودکشی «ایجاد امید از طریق اقدام و عمل» است. این شعار جامع به‌‌عنوان فراخوانی مهم برای اقدام عملی است، که هم به جامعه و نهادهای مسئول عمومی و هم به تک‌تک ما یادآوری می‌کند که از طریق اقداماتی می‌توان امید را تقویت کرد و جلوی خودکشی را گرفت. 

٣- ایرانِ امروز، خودکشی روشنفکران و دگراندیشان

اعتراضات گستردهٔ یک سال گذشته پس از کشته‌شدن مهسا امینی، مردم ایران را داغ‌دار دختران و پسران جوانی کرد که برای خواسته‌های بدیهی و به‌حق خود با شعار «زن، زندگی، آزادی» به خیابان آمدند و جان خود را بر سر این خواست و اعتراض گذاشتند. در این دوران خودکشی ازپیش‌اعلام‌شدهٔ محمد مرادی در فرانسه، خودکشی یا مرگ مشکوک هنرمند محبوب و معترض، کیومرث پوراحمد، و به‌تازگی خودکشی پانته‌آ اقبال‌زاده همهٔ مردم ایران را در سوگ آنان داغ‌دار کرده است. 

خودکشی پانته‌آ اقبال‌زاده در شرایطی روی داد که رنج عمومی، روان ایرانیان را آزرده کرده است و بسیاری به‌سبب احساس نومیدی، تلخکامی، درماندگی، بی‌آیندگی، میل به نیستی پیدا کرده‌اند. متأسفانه حاکمان ایران نه‌تنها از تلاش برای ایجاد امید در مردم ناتوان‌اند، بلکه هر روز با اقداماتی نابخردانه و کج‌اندیشانه به نومیدی و استیصال مردم دامن می‌زنند.

در این میان هنرمندان و دگراندیشان تاب تحمل این تنگناهای فرهنگی و اجتماعی را بر خود سخت می‌بینند و خونِ دل می‌خورند و گاه در تلاش و خلاقیت فرهنگی، ادبی و هنری خود با بن‌بست روبه‌رو می‌شوند. این در شرایطی است که عاری‌از‌هنران بر صدر می‌نشینند و ارج می‌بینند. این حال و تجربه را به کمال در یک بیت حافظ می‌توان خلاصه دید:

جای آن است که خون موج زند در دل لعل

زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش

تورم مهارگسیخته و افزایش روزافزون هزینه‌های زندگی از عوامل جدی گسترش یأس و افت سطح سلامت روانی اجتماعی است که افسردگی واکنشی و خودکشی یکی از تظاهرات آن است. افزایش خودکشی در بین هنرمندان، نویسندگان، روشنفکران، پزشکان، و دانشجویان، زنگ هشداری برای حاکمان یک جامعه است، اما دریغ که این حاکمان – همانند بی‌توجهی به مهاجرت روزافزون این گروه‌ها و سایر اقشار مردم ایران – گوش و چشم بر این زنگ خطر و دیدن عوامل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، و اقتصادی افزایش خودکشی بسته‌اند و چه‌بسا خود بر این عوامل می‌افزایند.

۴- خودکشی و بیماری افسردگی

نکتهٔ قابل‌توجه دیگر اینکه در عین نگاه اعتراضی نباید از خودکشی اقدامی قهرمانانه ساخت و خودکشی را دراماتیزه کرد. ازآنجاکه در اکثر پژوهش‌های علمی یکی از شایع‌ترین دلایل خودکشی بیماری افسردگی عنوان می‌شود، لازم است همیشه در کنار عوامل اجتماعی و یأس فلسفی و وجودی به این بیماری هم توجه کنیم. نباید با قهرمان‌سازی از اقدام به خودکشی زمینه‌ای برای الگوبرداری نوجوانان و جوانان دیگر فراهم کنیم، بلکه بدانیم با وجود فشارهای زیاد، راه‌های دیگری را می‌توان برای اعتراض جست‌وجو کرد. 

بیماری افسردگی یکی از درمان‌پذیرترین بیماری‌های بشر است که در بهترین شرایط در نیمی از افراد تشخیص داده نمی‌شود و حتی در بسیاری اوقات با وجود تشخیص، برای درمانِ آن اقدامی نمی‌شود. در عین حال، وجود تنگناها و ستم اجتماعی در حق جوانان و به‌طور مضاعف و تبعیض‌آمیز برای دختران، در سلامت روانی آنان تأثیر مخربی بر جای می‌گذارد و حاکمان هر جامعه موظف‌اند با زدودن این عوامل مخرب شرایط بالندگی و زندگی شاد و شورانگیز را برای همهٔ جوانان فراهم کنند، نه اینکه مانعی بر سر راه زندگی سالم آنان باشند.


*عضو ارشد انجمن مشاوران درمانگر کانادا، دکترای تخصصی از ایران، فلوشیپ و گواهینامهٔ مشاوره از دانشگاه UCLA، گواهینامهٔ مصاحبهٔ انگیزشی و Award of Achievement از دانشگاه UBC

ارسال دیدگاه