معرفی فیلم و سریال: من شیطان را دیدم – I Saw the Devil

آرام روانشاد – ایران

کارگردان: کیم جی-وون

محصول: ۲۰۱۰

بازیگران: لی بیونگ-هان، چویی مین-سیک، اوه سان-ها، چئون هو-جین، جئون گوک-هوآن، کیم یون-سئو

جوایز: جایزهٔ بزرگ جوایز هنری بکسانگ، جایزهٔ بُلو دراگون برای بهترین موسیقی و بهترین فیلم‌برداری، جایزهٔ گرند بِل برای بهترین نورپردازی، جایزهٔ فیلم آسیا برای بهترین تدوین، جایزه‌‌ٔ انجمن حلقهٔ منتقدان فیلم آستین برای بهترین فیلم زبان خارجی، جایزهٔ جشنوارهٔ بین‌المللی فانتاسپورتو برای بهترین فیلم و بهترین کارگردان، و جایزهٔ انجمن حلقهٔ منتقدان فیلم هوستون برای بهترین فیلم زبان خارجی

داستان فیلم 

در جاده‌ای تاریک، راننده‌تاکسی کیونگ-چول (چوی مین-سیک) با رانندهٔ زنی ترسیده روبه‌رو می‌شود که در وسیلهٔ نقلیهٔ خرابی گیر افتاده است. کیونگ-چول خود را کنار می‌کشد، اما نه برای کمک به او. هنگامی که سر زن در یک رودخانهٔ محلی کشف می‌شود، نامزد ویران‌شدهٔ او، کیم سو-هیون (لی بیونگ-هان)، یک مأمور مخفی آموزش‌دیده، وسواس زیادی برای شکار قاتل او پیدا می‌کند. وقتی کیونگ-چول را پیدا می‌کند، همه‌چیز به‌هم می‌خورد.

دربارهٔ فیلم

سینمای کرهٔ جنوبی نشان داده که در زمینهٔ فیلم‌های سلاخی یا «اسلَشِر مووی‌ها» استاد است و توانایی این را دارد که هر بیننده‌ای را به هراس بیندازد و دچار کابوس کند. این فیلم هم از این موضوع مستثنا نیست. اگر شما جزو آن دسته از کسانی هستید که به فیلم‌های جنایی یا هر مطلبی که به این شاخه مرتبط است، علاقه‌مندید، به‌طور حتم بارها نام قاتلان زنجیره‌ای به گوشتان خورده است. قاتلان زنجیره‌ای، قاتلانی‌اند که بیش از یک قتل را در بازه‌های زمانی مشخص انجام می‌دهند و اکثراً انگیزه‌شان از انجام این اعمال رسیدن به نوعی رضایت روانی است. قربانیان این اشخاص صفت و ویژگی مشترکی با یکدیگر دارند که می‌تواند نژاد، جنسیت، گروه سنی و یا شکل ظاهری‌شان باشد. تحقیقات زیادی در خصوص تاریخ شکل‌گیری این سبک از قتل‌ها انجام شده و این تحقیقات نشان از آن دارد که قتل‌های سریالی به قرن‌ها پیش برمی‌گردد و یکی از مشهورترین قاتلان آن زمان لیو پِنگلی، پسرعموی امپراتور جینگ در سلسهٔ هان، بود و پس از آن در تاریخ قاتلان بسیار دیگری که در میانشان نام‌های تِد باندی، جک قاتل، زودیاک و… برایمان آشناست، وجود داشته‌اند. تا کنون آثار ادبی بسیاری در این‌باره نوشته شده و سینما نیز حضورش همواره در یک خط موازی برای به‌تصویردرآوردن این داستان‌ها یا واقعیات پررنگ بوده است. 

سینمای کره که در این سال‌ها شاهد درخشش هرچه بیشترش در عرصهٔ بین‌الملل هستیم، یکی از فعال‌ترین سینماها در ژانر جنایی بوده و آثار شگفت‌انگیزی در طول این سال‌ها تولید کرده است که به برخی از آن‌ها در مطالب گذشته اشاره کرده‌ایم، مثل فیلم بسیار درخشان خاطرات قتل به کارگردانی بونگ جون هو که در سال ۲۰۰۳ ساخته شده است. در این مطلب به یکی از آثار موفق جنایی کرهٔ جنوبی در سال ۲۰۱۰ پرداخته می‌شود.

تصور کنید شبی در بارانی در جاده‌ای تاریک ماشین شما خراب می‌شود و پشت تلفن با همسرتان در حال صحبت‌اید تا جرثقیلی که برای حمل ماشینتان درخواست کرده‌اید، از راه برسد. ماشین دیگری در مقابلتان توقف می‌کند، فردی از آن پیاده می‌شود، به‌سمت شما می‌آید و ظاهراً می خواهد کمک کند، اما از او تشکر می‌کنید و می‌گویید که منتظر جرثقیل خواهید ماند؛ آن شخص چند لحظه بعد در تاریکی به ماشینتان حمله می‌کند و شما را به‌قتل می‌رساند. این صحنه، تنها سکانس آغازین فیلم سینمایی من شیطان را دیدم است. فیلمی جنایی با پرداخت به موضوع قتل‌های زنجیره‌ای. 

نامزد جوانِ کیم سو-هیون که یک پلیس جنایی است، به‌طرز وحشیانه‌ای به‌قتل می‌رسد. سو-هیون برای پیداکردن و انتقام‌گرفتن از قاتل نامزدش به‌تنهایی و بدون اطلاع به پلیس، دنبال مظنونین قتل می‌گردد و در آخر موفق می‌شود قاتل نامزدش را پیدا کند. نکتهٔ جالب و موردتوجه در خصوص این اثر آن است که من شیطان را دیدم به‌دنبال آن نیست که داستان حل‌کردن معمای قتل را به ما نشان دهد، بلکه تمام گره‌های داستان در نیم ساعت اول فیلم باز می‌شود و داستان فیلم با تکیه بر چیز دیگری پیش می‌رود. آن مفهومی که بیش از هر چیزی در این اثر سینمایی دیده می‌شود، انتقام است. این تِم که یکی از پرکاربردترین تِم‌های فیلمنامه‌ای است، در این اثر به‌وضوح مشهود است تا جایی که از اواسط فیلم به‌بعد از آن تنها نحوهٔ انتقام‌گیری هیون را از چول که قاتل است، خواهیم دید. 

پلیس جوان پس از پیدا‌کردن قاتل واقعی نامزدش، او را تا حد مرگ شکنجه می‌دهد، اما نمی‌کشد و در عوض بازی انتقام‌جویانه‌ای را در پیش می‌گیرد. انتقام، حسی که اغلب از قربانیان اتفاق یا عملی که به آنان ضربه زده است، نشئت می‌گیرد، یا به‌عبارتی نوعی دادخواهی شخصی برای آنچه فکر می‌کنیم از ما گرفته شده است. سو-هیون با وجود پیداکردن قاتل، کشتن او را نوعی راه آسان برای رهایی او می‌داند و به‌همین جهت خودش را در جایگاه برقرارکنندهٔ عدالت قرار می‌دهد و بازی‌ای را شروع می‌کند که دیر یا زود خودش و خانواده‌اش را درگیر می‌کند. این فیلم را باید ترکیبی از همه‌چیز بدانیم. گاهی به روان‌شناسی انسانی درمانده می‌پردازد که فقط به انتقام فکر می‌کند و گاهی به افکار منفیِ قاتلی سریالی!

من شیطان را دیدم اگر چه در عرصه بین‌المللی چندان سروصدا نکرد، نقدهای مثبت زیادی را در برداشت و همچنین مجلهٔ راتن تُمیتوز امتیاز بسیار خوبی به این اثر سینمایی اعطا کرده است. یکی از جزئیات قابل‌توجه این اثر نمایش‌دادنِ شخصیت یک قاتل سریالی همچون احساسات و عواطفش است که این نمایش‌دادن تکیه بر بازی قابل‌توجه بازیگر این نقش دارد. بازی‌های رفت و برگشتی که میان دو کاراکتر اصلی اتفاق می‌افتد، روند و جذابیت فیلم را دو چندان می‌کند. فیلمنامهٔ خوب با ریتم بالا باعث می‌شود متوجه گذر زمان نشوید. فیلمنامهٔ خوب، کارگردانی خوب و بازی‌های عالی این اثر را یکی از برترین آثار کرهٔ جنوبی در سال ۲۰۱۰ تبدیل کرده است.

این فیلم در کتابخانه‌های ونکوور، وست ونکوور (پخش آنلاین)، شهر نورث ونکوور و برنابی موجود است که می‌توانید از طریق این کتابخانه‌ها آن را به‌رایگان امانت بگیرید و تماشا کنید. همچنین می توانید آن را از طریق سرویس‌های پخش فیلم Prime Video شرکت آمازون (با خرید اشتراک شبکهٔ AMC +‎) یا از طریق Apple TV بخرید یا اجاره کنید.

آرام روانشاد نویسندهٔ این مطلب، روزنامه‌نگار و مدیر کانال سینمایی اوتوپیاست. کانال سینمایی اوتوپیا به معرفی و نقد آثار برتر سینمای جهان می‌پردازد. همچنین در کنار سینما مطالبی در حوزهٔ فلسفه و ادبیات هم با مخاطب به‌اشتراک می‌گذارد. با پیوستن (Join) به این کانال، به یک نشریهٔ سینمایی، هنری آنلاین در سطح بالا دسترسی پیدا خواهید کرد.

https://t.me/Utopiafilm

ارسال دیدگاه