تجربهٔ همشهری‌های ونکووری‌مان از گیاه‌خواری و پاک‌گیاه‌خواری

مسعود سخایی‌پور، LJI Reporter – ونکوور

بیش از سه سال است که به‌همت پرسته مرادی گروهی در فیس‌بوک تشکیل شده است با نام «وگن و گیاه‌خواران ونکوور». هدف این گروه «پشتیبانی و تبادل دستور غذای گیاهی» تعریف شده و با وجود اینکه گروه چندان پرجمعیتی نیست، ولی بسیار فعال و پویاست. در آستانهٔ ویگنيوئری تصمیم گرفتیم از همشهری‌هایمان در این گروه دعوت کنیم تا از تجربه‌هایشان دربارهٔ این سبک زندگی برای خوانندگانمان بگویند که توجه شما را به پاسخ‌های چهار نفر از اعضای این گروه جلب می‌کنیم و البته از شما هم دعوت می‌کنیم با پیوستن به این گروه در آن مشارکت کنید و از تجربه‌های دیگران هم بهره‌مند شوید. این گروه از طریق لینک زیر در دسترس است:

www.facebook.com/groups/vancouverfarsiveg

سؤالات ما از این دوستان این بود که از چه زمانی و چرا گیاه‌خوار شدند؟ در این مدت چه حس و تجربه‌ای داشتند؟ و اگر بخواهند به کسی که گیاه‌خوار نیست پیشنهاد بدهند برای امتحان به‌مدت یک ماه گیاه‌خوار شود، به او چه می‌گویند؟

پیش از اینکه نوشته‌های این دوستان را بخوانیم، شاید بد نباشد ببینیم که اصلاً سبک زندگی گیاه‌خواری و پاک‌گیاه‌خواری، که وگان یا وگن هم خوانده می‌شود، چیست. ممکن است در بین بستگان یا نزدیکانتان کسانی را دیده باشید که گیاه‌خوار، وگان یا پاک‌گیاه‌خوارند و از آن طریق با این سبک‌های زندگی آشنا شده باشید، ولی اگر هنوز اطلاعات کامل دربارهٔ گیاه‌خواری، وگنیسم یا پاک‌گیاه‌خواری ندارید یا مثلاً شک دارید که آیا وگان‌ها شیر یا تخم‌مرغ یا حتی ماهی! می‌خورند یا نه، چند سطر بعدی هر شک و شبهه‌ای را برایتان از بین خواهد برد. برای تعریف انواع گیاه‌خواری و نیز پاک‌گیاه‌خواری از کتاب بی‌نظیر «پاک‌گیاه‌خواری، چرا و چگونه؟» نوشتهٔ تالین ساهاکیان*، بهره می‌گیریم:

گیاه‌خوار کیست و انواع گیاه‌خواری کدام‌اند؟

به‌طور کلی، گیاه‌خوار به کسی گفته می‌شود که لااقل از خوردن هر نوع گوشت، یعنی گوشت قرمز، گوشت پرندگان، ماهی و حیوانات دریایی دیگر خودداری می‌کند. گیاه‌خواری انواع مختلف دارد. دسته‌های کلی آن عبارت‌اند از:

گیاه‌خواری لاکتو-اوو (Lacto-Ovo Vegetarianism): گیاه‌خواری لاکتو-اوو همان پندارۀ کلی از گیاه‌خواری است. این دسته از گیاه‌خواران از خوردن هر نوع گوشت (گوشت قرمز، پرندگان، ماهی و جانوران دریایی) خودداری می‌کنند، ولی محصولات حیوانی دیگر مانند لبنیات، تخم‌مرغ یا عسل مصرف می‌کنند.

گیاه‌خواری لاکتو (Lacto Vegetarianism): گیاه‌خواران لاکتو در کنار چشم‌پوشی از انواع گوشت، از خوردن تخم‌مرغ نیز خودداری می‌کنند ولی لبنیات و عسل مصرف می‌کنند. 

گیاه‌خواری اوو (Ovo Vegetarianism): گیاه‌خواران اوو در کنار چشم‌پوشی از انواع گوشت، از خوردن لبنیات هم خودداری می‌کنند، ولی تخم‌مرغ و عسل مصرف می‌کنند.

پاک‌گیاه‌خواری یا وگانیسم یا وگنیسم یا گیاه‌خواری مطلق (Veganism): پاک‌گیاه‌خوار یا گیاه‌خوار مطلق یا وگان یا وگن به کسی گفته می‌شود که تا جای ممکن از مصرف محصولات حیوانی در خوراک، پوشاک، وسایل، مواد آرایشی-بهداشتی و غیره خودداری می‌کند. پاک‌گیاه‌خواران از گوشت، لبنیات، تخم‌مرغ، عسل، خز، چرم، پشم، ابریشم و یا هر وسیله و ماده‌ای که برای تولید آن حیوانات را آزار داده‌اند یا کشته‌اند، چشم‌پوشی می‌کنند.

* * * * *

پرسته مرادی

پرسته مرادی، مدیر و پایه‌گذار گروه «وگن و گیاه‌خواران ونکوور» و غذاهای وگانش
پرسته مرادی، مدیر و پایه‌گذار گروه «وگن و گیاه‌خواران ونکوور» و غذاهای وگانش

وقتی به گذشته نگاه می‌کنم، می‌بینم که سفر من به مقصد پاک‌گیاه‌خواری، سفری بسیار طولانی بوده است.

همه‌چیز از ۲۷ سال پیش شروع شد، زمانی‌که هم‌اتاقی‌ام که طرفدار محیط زیست بود، من را با بازیافت آشنا کرد! به‌همین سادگی.

در واقع من نمی‌توانستم دنیا را تغییر دهم، اما می‌توانستم خودم را تغییر دهم. پس سعی کردم این کار را بکنم. این نخستین قدم من بود تا میدان دید کوچکم را بازتر کنم و چیزی فراتر از خودم و نیازهایم ببینم. وه، چه درک و چه چشم‌انداز شگفت‌انگیزی را از دست داده بودم.

ده سال بعد، کائنات تصمیم گرفت که زمانِ درس بعدی من فرا رسیده است. من با دخترانم که در آن زمان سه و پنج ساله بودند در خیابان رابسون قدم می‌زدیم. یک فعال حقوق حیوانات در کنار یک تابلوی خیابانی ساندویچی ایستاده بود و برگه‌های کاغذی را پخش می‌کرد. روی تابلو تصویری بود از میمونی که کشیده و بسته شده بود به دستگاهی، با فریادی بی‌صدا روی صورت شکنجه‌شده‌اش.

دخترانم را به مادرم سپردم و با صدایی بسیار رنجیده و متهم‌کننده به‌سراغ مرد جوان رفتم و از او پرسیدم که چرا چنین عکس‌های گرافیکی‌ای را در خیابانی شلوغ به‌نمایش می‌گذارد که بچه‌های کوچکی در حال قدم‌زدن در آن‌اند. این اولین آشنایی من با آزمایش حیوانات و داستان‌های پشت صحنهٔ آن رژ لب زیبا و آن شامپوهای ترمیم‌کنندهٔ جادویی موهای فرفری‌ام بود.

فهمیدن اینکه برای شکنجهٔ حیوانات پول می‌دادم و اینکه نادانی‌ام سال‌ها درد و رنج آن زبان‌بسته‌ها را به‌همراه داشت، چنان به من ضربه زد که هر بار نگاه غمگین آن میمون را به‌یاد می‌آوردم که با نگاه دردمندش از عکاس می‌خواست او را نجات دهد، دردش را متوقف کند، یا شاید حتی بگذارد او بمیرد و به این رنج پایان دهد، برای مدت طولانی گریه می‌کردم.

به‌یاد می‌آورم که وقتی در فروشگاه‌ها محصولات «بدون خشونت» (cruelty free) را درخواست می‌کردم، فروشنده‌ها پوزخند می‌زدند. به‌یاد می‌آورم که دوستان و خانواده‌ام عادت‌های سخت‌کوشانهٔ «کاهش زباله و بازیافت» من را مسخره می‌کردند. به‌یاد دارم که به من می‌گفتند دیوانه‌ام و «یک نفر نمی‌تواند تفاوتی ایجاد کند.»

و بالاخره وقتی چهل‌ساله شدم، با ابتکار دختر کوچک‌ترم و دوستش که در آن زمان ۱۴ و ۱۵ ساله بودند، و با یادگیری از مستندهای تازه‌منتشرشده دربارهٔ اینکه صنایع تولید مواد لبنی تلاش می‌کنند چه رازهای تاریکی را دفن کنند، سرانجام از آخرین مرحلهٔ پاک‌گیاه‌خواری فارغ‌التحصیل شدم.

وقتی مردم می‌گویند شنیدن حقیقت برایشان خیلی سخت است و رویشان را از حقیقت برمی‌گردانند، آن‌ها را درک می‌کنم. وقتی مردم می گویند «اما این کار خیلی سخت است»، آن‌ها را درک می‌کنم.

اکنون با نزدیک شدن به ویگنیوئری، می‌خواهم به این فکر کنید که اگر شنیدن دربارهٔ این موارد برای شما خیلی سخت است، لطفاً برای لحظه‌ای تصور کنید که آن حیوان کاملاً بی‌گناهی که هر روز بدون هیچ راه فراری در آن شرایط زندگی می‌کند، چه حسی دارد. ما تنها امید آن‌ها هستیم. ما صدای آن‌ها هستیم. تنها چیزی که این جهنم را تغییر می‌دهد، این است که شرکت‌های بزرگ سودی را که با پول ما به‌دست می‌آورند، دیگر به‌دست نیاورند.

«هرگز شک نکنید که گروه کوچکی از شهروندان متفکر و متعهد می‌توانند جهان را تغییر دهند، در واقع، این [گروه‌های کوچک‌] تنها چیزی است که همیشه این کار را کرده است.»

مارگارت مید (Margaret Mead)

* * * * *

فرید علم‌پور

فرید علم‌پور: جکی، سگی که پاک‌گیاه‌خوارشدن‌ام را به او مدیون‌ام
فرید علم‌پور: جکی، سگی که پاک‌گیاه‌خوارشدن‌ام را به او مدیون‌ام

من از همهٔ دوستان و اطرافیانم بیشتر گوشت دوست داشتم. از حیوانات هم هیچ‌چیزی نمی‌فهمیدم و فقط به شکل شیء به آن‌ها نگاه می‌کردم. تا اینکه به‌خاطر علاقهٔ همسرم، سگی کوچک به‌نام جکی را به سرپرستی گرفتیم و این سرآغاز تغییر زندگی من بود. خیلی زود فهمیدم که حیوانات نه‌ تنها شیء نیستند، بلکه عین ما احساس ترس و محبت و احساسات دیگر دارند. بعد فهمیدم همان حیواناتی که ما گوشتشان را می‌خوریم عین جکی همین احساسات را دارند. 

حدود سه سال و نیم پیش بود که اول گیاه‌خوار شدم و بعد کم‌کم وگن یا پاک‌گیاه‌خوار. از آن‌موقع هر زمان گوشت می‌بینم، فقط ترس آن گاو، گوسفند یا خوک جلوی چشمم می‌آید و به‌هیچ‌وجه حتی وسوسه هم نمی‌شوم. از همان سه سال و نیم پیش، شروع کردم به تبلیغ گیاه‌خواری، از هر روشی استفاده کردم، استفاده از آمار و لینک‌های معتبر، دلیل منطقی‌ آوردن، بحث احساسی کردن و حتی تمنا کردن، اما به‌غیر از همسرم که گیاه‌خوار شد، حتی نزدیک‌ترین اطرافیانم کوچک‌ترین توجهی به حرف‌های من نکردند. به‌نظر من سخت‌ترین کار دنیا تبلیغ گیاه‌خواری است. حدود شش ماه است که کاملاً بی‌خیال شده‌ام و دیگر وقت خودم را تلف نمی‌کنم. اما همیشه این عذاب وجدان را به‌همراه دارم که حیوانات بی‌گناهی که در کشتارگاه‌ها هستند تنها امیدشان ماییم… 

* * * * *

ساناز مانی

ساناز مانی
ساناز مانی، پاک‌گیاه‌خوار و فعال حقوق حیوانات

با تشکر از شما برای جمع‌آوری داستان‌ها … چه ایدهٔ خوبی!

من در نتیجهٔ چیزهایی که در طول سالیان آموخته‌ام، پاک‌گیاه‌خوار و فعال حقوق حیوانات‌ شده‌ام.

هفت سال پیش سگ پامرانینِ کوچولویم را گرفتم که همیشه می‌گویم او زندگی و چشم‌انداز زندگی من را تغییر داد. یک روز داشتم شکمش را می‌مالیدم و او خیلی از این کار لذت می‌برد و صداهایی در می‌آورد که یعنی خیلی خوشحال است. متوجه شدم پاهایش در هوا درست شبیه پاهای مر‌غ‌های چرخان در دستگاه‌های بریان‌کننده است. از آن به‌بعد خوردن مرغ دیگر احساس خوبی به من نمی‌داد ولی خوردن گوشت را هم متوقف نکردم، هرچند فکر می‌کنم این همان نقطه‌ای بود که بذر پاک‌گیاه‌خوارشدن‌ام کاشته شد.

وقتی چهار سال پیش دخترم را به‌دنیا آوردم، جایی خواندم دلیل اینکه روز اول گوساله‌ها را از گاوهای شیرده جدا می‌کنند این است که اگر بعداً این کار را انجام دهند، ناراحتی و استرس مادر به‌قدری است که نمی‌تواند آن مقدار شیری را که از او انتظار می‌رود، تولید کند. درست همان‌طور که به مادر شیرده می‌گوییم استرس نداشته باش یا غمگین نباش، شیرت خشک می‌شود، همین اتفاق هم برای گاوهای شیرده می‌افتد. بعد از دانستن این موضوع اولین چیزی که مصرفش را قطع کردم، شیر بود. از آن به‌بعد هر وقت لبنیات را در هر چیزی می‌بینم، قلبم به‌درد می‌آید. دیگر نمی‌خواستم بخشی از آن ظلم باشم. شیر معمولاً آخرین چیزی است که مردم رها می‌کنند، اما برای من اولین بود.

و البته مسلماً وقتی چشمان شما به ظلم به حیوانات باز می‌شود، دیگر به همین‌جا ختم نمی‌شود و سبک زندگی وگان از همین‌جا آغاز می‌شود. اکنون من دانشجویی کاملاً پاک‌گیاه‌خوارم یعنی حیوانات را نمی‌خورم، به باغ وحش یا آکواریوم نمی‌روم، لباس یا کفشی را که از حیوانات درست شده باشد، نمی‌پوشم و مبلمانی را که با اجزای حیوانات درست شده باشد، نمی‌خرم. عضو انجمن دفاع از حقوق حیوانات و مخالف تشریح آن‌ها (Animal Defence and Anti-Vivisection Society) شده‌ام که از منع آزمایش بر روی حیوانات در کانادا حمایت می‌کند. من فعال حقوق حیوانات شده‌ام. من تظاهرات مسالمت‌آمیزی را برای برپایی مقابل ساختمان جدید آزمایشگاه بیمارستان سنت پل سازماندهی می‌کنم تا آگاهی مردم را در مورد پنج میلیون حیوانی که هر ساله در آزمایشگاه‌های کانادا از جمله سگ‌ها، گربه‌ها و میمون‌ها استفاده می‌شوند، افزایش دهم.

* * * * *

صولت طوسی

صولت طوسی: حضور سگم «کارما» در زندگی‌ام، نقطهٔ عطف تصمیم به گیاه‌خوارشدن‌ام بود.
صولت طوسی: حضور سگم «کارما» در زندگی‌ام، نقطهٔ عطف تصمیم به گیاه‌خوارشدن‌ام بود.

من پنج سال است که با انتخاب سبک زندگی گیاه‌خواری، تصمیم گرفتم به‌عنوان یک مخلوق، در زندگی خودم و مخلوقات دیگر اندک تغییری ایجاد کنم. 

من معتقدم که اساساً ایجاد تغییرات کوچک و بزرگ، همیشه شخصِ تصمیم‌گیرنده را با چالش‌های مختلفی روبرو می‌کند. تغییر سبک زندگی شاید یکی از چالش‌برانگیزترین آن‌ها باشد. در مورد من، تصمیمِ به گیاه‌خوارشدن قطعاً تصمیم یک‌شبه یا ساده‌ای نبود. سال‌ها بود که ذهنم درگیر سؤال‌های مختلفی در ارتباط با مصرف حیوانات به‌عنوان منبع اساسی تأمین پروتئین بود. ولی نقطهٔ عطف گرفتن این تصمیم برای من، حضور سگم «کارما» در زندگی‌ام بود. لحظه‌ای که واقف شدم نمی‌توانم حیوانی را به‌عنوان عضو دوست‌داشتنی خانواده‌ام نوازش کنم، و هم‌زمان حیوان دیگری را به‌عنوان غذا بخورم، در حالی‌که منابع غنی گیاهی به‌وفور برای رفع نیاز من وجود دارد. 

پیام من به کسانی که در حال کاوش و جست‌وجوی جواب‌های کافی و قانع‌کننده‌اند تا در این مسیر قدم بگذارند، تأمل و مطالعهٔ کافی است. وقوف‌پیدا کردن به سیستم عملکرد و نیازهای بدن و هم‌زمان آگاه‌شدن به عواقب تصمیمشان چه در راستای گیاه‌خوارشدن و چه همه‌چیزخوار باقی‌ماندن. بهترین راهنما طبیعت و محیط زیستِ اطراف ماست. 

من با احترام به طبیعت و عدم مصرف گوشت حیوانات، زندگی سالم‌تری را هم از نظر فیزیکی و هم از نظر روحی تجربه می‌کنم. امیدوارم به‌اشتراک‌گذاشتن تجربهٔ من در این مسیر، به افرادی که چالش تصمیم‌گیری را از سر می‌گذرانند، کمک کند.


*برای اطلاعات بیشتر دربارهٔ کتاب «پاک‌گیاه‌خواری، چرا و چگونه؟» نوشتهٔ تالین ساهاکیان، از این لینک دیدن کنید:
https://www.hoghooghe-heivanat.com/animalrights/veganism-book.html

ارسال دیدگاه