از رابعه تا سیمین؛ گرامیداشت زنان در شعر پارسی
گزارشی از برنامهٔ کارزار «فارسی در بیسی» برای گرامیداشت زنان شاعر پارسیگوی بهمناسبت نود و چهارمین سالگرد تولد شاعر بلندآوازه، سیمین بهبهانی
رسانهٔ همیاری – ونکوور
دوشنبهٔ هفتهٔ گذشته، ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، کارزار «فارسی در بیسی» بهمناسبت نود و چهارمین سالگرد تولد شاعر بزرگ سیمین بهبهانی برنامهای با عنوان «از رابعه تا سیمین» بهصورت آنلاین برگزار کرد. در بخشی از دعوتنامهٔ این برنامه آمده بود:
«شعر زنان در ادبیات فارسی فراتر از اندیشه و حس یک شاعر خوشسخن است. زنان شاعر پارسیگوی حتی در سیطرهٔ مردسالاری نیز جریانساز بودهاند و رد پای کلامشان در جایجای جغرافیا و تاریخ ما پیداست. از بلخ تا تهران، از دهلی تا دوشنبه، و از کابل تا گنجه. گاه واژه را چون مخمل نرم به مردم خود پیشکش کردند و گاه آوای دگرگونی در جامعه بودهاند.»
این برنامه حدود یک ساعت و نیم بهطول انجامید و گردانندگی جلسه را مهرناز تاجفر، سردبیر نشریهٔ پلاک ۵۲، بهعهده داشت.
کارِن وایت (Karen White)، مشاور ارشد در شاخهٔ مشارکتها و ابتکارات استراتژیک در دفتر معاون وزیر روابط و مصالحهجویی با بومیان و نیز نویسندهٔ بومی اهل جزیرهٔ ونکوور، اولین مهمان برنامه بود که از او دعوت شد صحبت کند. او در ابتدای صحبتش با اشاره به اینکه از او خواسته شده دربارهٔ شعر در فرهنگ بومی صحبت کند، گفت که در استان بیسی ۳۴ فرهنگ منحصربهفرد بومی با ۹۰ گویش محلی گوناگون که ۶۰٪ زبانهای بومی در کل کانادا میشود، وجود دارد و این نشاندهندهٔ تنوع و چندگونگی در فرهنگ بومی است. او در رابطه با مقایسهٔ فرهنگ بومی و فرهنگ فارسیزبانان گفت که شباهتهای فراوانی میان این دو فرهنگ میتوان یافت، از جمله مهماننوازی، مهربانی، مراقبت، ملاحظهکاری، حساسیت، مرکزیت خانواده و اهمیت جامعه… وایت گفت که شعر در فرهنگ بومی نیز بسیار به شعر فارسیزبانان شباهت دارد. همانطور که در غرب میگویند شعر فارسی، مانند اشعار حافظ و مولانا، رمزآلود است و مفاهیمی معنوی دارد، شعر در فرهنگ بومی نیز چنین است. او افزود که بسیاری از این اشعار در آوازها و ترانههای بومی بهکار برده میشود و زنان شاعر بومی نقش بسیار پررنگی در این میان دارند. وایت با اشاره به اینکه در قدیم بسیاری از این اشعار و ترانهها نوشته نمیشده و بهصورت شفاهی و زبانی حفظ میشده، گفت که برخی از این شعرها و ترانهها بهاندازهٔ ۱۹ نسل قدمت دارند. وی همچنین گفت که این میراث توانسته است خود را از گزند استعمار غرب حفظ کند، چرا که وقتی پای غربیها به این سرزمین باز شد، سرودن و خواندن این اشعار و خواندن ترانهها را غیرقانونی اعلام کردند، اما بومیان در خفا به خواندن اشعارشان و حفظ این میراث ادامه دادهاند و چنین بوده که توانستهاند آن را طی ۱۹ نسل حفظ کنند. وایت سخنانش را با خواندن یکی از اشعار جدید خود که تحت تأثیر ماجرای تلخ و ادامهدار یافتن گورهای بینامونشان کودکان بومی در مدارس شبانهروزی سابق سروده است، به پایان برد.
پس از سخنان کارِن وایت، شیوا اولیایی، فارغالتحصیل رشتهٔ زبان و ادبیات اسپانیایی و برگزارکنندهٔ شبهای شعر و اجرای اشعار شاعران بزرگ، شعری را از رابعه بلخی خواند. رابعه دختر کعب قُزداری مشهور به رابعه بلخی، که طبق اسناد موجود نخستین شاعر زن فارسیسراست در قرن چهارم هجری میزیسته و از تاریخ دقیق ولادت و مرگ او اطلاعات درستی در دست نیست. آنچه قطعی است آنکه او همدوره با سامانیان و رودکی بوده و به استناد گفتار عطار نیشابوری با رودکی دیدار و مشاعره داشته است.
سپس نوبت به رؤیا پیامی، کارشناس زبان و ادبیات انگلیسی و شاعر مقیم ونکوور، رسید. او ابتدا در توضیح اینکه چگونه به سرودن شعر علاقهمند شده است، گفت که از دید او در واقع شعر راهی برای جستوجو و یافتن معنایی برای زندگی فراتر از روزمرّگی است. پیامی که ۱۸ سال است در ونکوور زندگی میکند، اولین شعرش را که در این شهر نوشته و عنوان آن «آیینه» است، و نیز شعر قافیهداری با عنوان «بلدی؟» را برای شرکتکنندگان در این جلسه خواند.
بعد از آن سارا آشوری، دانشجوی یوبیسی و علاقهمند به شعر، رباعیاتی از مهستی گنجوی را خواند. مهستی گنجوی، شاعر فارسیسرا که در سدهٔ پنجم و ششم هجری قمری میزیسته، پس از خیام، برجستهترین رباعیسرای ایران بهشمار میآید و او را پایهگذار مکتب شهرآشوب در قالب رباعی میدانند.
سپس پریسا کریمایی، هنرمند نوجوان مقیم ونکوور که حدود چهار سال است پیانو مینوازد، قطعهٔ زیبایی را برای شرکتکنندگان در جلسه نواخت.
بعد از آن شیوا اولیایی غزلی از غزلیات سیمین بهبهانی را خواند.
سپس نوبت به مهتاب ساحل، شاعر جوان افغانستانی مقیم کابل، رسید. مهتاب ساحل، در رشتهٔ حقوق دارای مدرک کارشناسی و در جزا و جرمشناسی دارای مدرک کارشناسی ارشد است. از او سه مجموعهٔ شعر در ایران و افغانستان منتشر شده است. او همچنین برندهٔ جوایز جشنوارههای هفتم و هشتم قند پارسی، جایزهٔ ده شاعر برتر افغانستان، جایزهٔ کلک زرین، جایزهٔ شاعر برازنده از جشنوارهٔ شعر و نقاشی صلح، و نیز جایزهٔ شعر ژاله اصفهانی است. ساحل که بهدلیل کُندی اینترنت در افغانستان نتوانسته بود بهطور آنلاین در این برنامه شرکت کند، ویدیوی ضبطشدهای ارسال و طی آن دو قطعه از غزلیاتش را خوانده بود که برای شرکتکنندگان پخش شد.
پس از آن، سارا آشوری غزلی از زیبالنسا خواند. زیبالنسا با تخلص «مخفی» شاهدختی از امپراتوری گورکانی هند بود که در قرن هفدهم میلادی میزیست. او از شاعران سبک هندی در ادبیات فارسی و تصوف بود. زیبالنسا طی ۲۰ سال آخر عمرش در قلعه سلیمگر دهلی توسط پدرش زندانی شد.
سپس ویدیوی از پیش ضبطشدهای از منیژه باختری، نویسنده، روزنامهنگار و سفیر افغانستان در اتریش، پخش شد. وی در این ویدیو مروری داشت بر شعر زنان افغانستان در ادبیات فارسی دری و پیوندهای آن با شعر کشورهای همسایه. باختری در سخنان خود ضمن اشاره به اینکه شعر زنان در ادبیات فارسی تاریخی کهن دارد، گفت از طرفی تعداد شاعران زن همیشه بهطور نسبی کم بوده است و نیز سرودههای آنها جدی انگاشته نشده و حفظ نشدهاند و از طرف دیگر تحقیق و پژوهش و تاریخنگاری در ادبیات زنان بهشکلی که لازم بوده صورت نگرفته است. وی با اشاره به اشعار زیبایی که رابعه بلخی در قرن چهارم هجری سروده بوده است، گفت که بهاحتمال زیاد شاعران زن دیگری هم در آن دوران بودهاند که نام و آثارشان حفظ نشده و ما چیزی راجع به آنها نمیدانیم. ادبیات کلاسیک در افغانستان و ایران تاریخی بههمپیوسته دارند و یکجا مطالعه میشدهاند، اما پس از شکلگیری مرزهای سیاسی و جغرافیایی، ادبیات این دو کشور بهطور جداگانه بررسی میشوند. سپس وی بهطور فشرده دورهٔ پساکلاسیک و شعر زنان در افغانستان طی چند سدهٔ گذشته را مرور کرد و سخنانش را با خواندن شعری از مهتاب ساحل، شاعر افغانستانی، بهپایان برد.
در ادامهٔ برنامه، آناهیتا اعلم، دانشآموختهٔ مهندسی کامپیوتر و دارای چندین سال سابقهٔ خوانندگی در گروههای مختلف کُر، اشعاری از گلرخسار صفیاِوا خواند. گلرخسار صَفیاِوا، شاعر فارسیسرای تاجیک متولد ۱۹۴۷ است. او نخستین شعر خود را در دوازدهسالگی سرود و در پانزدهسالگی آن را منتشر کرد. صفیاِوا از خانوادهای فرهنگی بود و در رشتهٔ زبان و ادبیات از دانشگاه ملی تاجیکستان فارغاتحصیل شد. به وی لقب «مادر ملت تاجیک» دادهاند.
سپس نوبت به پرستو آهنگ مهدوی، نویسندهٔ افغانستانی و ساکن تورنتو، رسید. وی که به هر دو زبان فارسی و انگلیسی قلم میزند، در افغانستان کتابهایش بهچاپ رسیده است و در کانادا نیز در نویسندگی و تهیهکنندگی برنامههای تلویزیونی فعالیت دارد. آهنگ مهدوی پس از صحبت کوتاهی دربارهٔ پیشینهٔ نویسندگی خود و اینکه از ۱۲ سالگی دستبهقلم بوده است، دو قطعه از نوشتههای خود را خواند؛ یکی با عنوان «آتش و خاکستر» دربارهٔ ققنوس و دیگری با عنوان «پرستو».
در ادامه، آناهیتا اعلم اینبار شعری از فروغ فرخزاد را خواند.
پس از آن نوبت به دکتر شیوا اولیائی*، نایب رئیس منتخب کارزار «فارسی در بیسی»، رسید. دکتر اولیائی در کنار مادری اهل قلم و ادب و پدری موسیقیدان که هر دو از شاغلان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودند، رشد و پرورش یافت. وی دانشآموختهٔ دکترای حقوق قضایی از دانشگاه یوبیسی است و در حوزههای حقوق، علوم سیاسی و مطالعات بینالملل مشغول تدریس در دانشگاه است. در این بخش از برنامه، مهرناز تاجفر در گفتوگوی کوتاهی با دکتر اولیائی سؤالاتی دربارهٔ کارزار «فارسی در بیسی»، از جمله نحوهٔ شکلگیری این کارزار، ویژگیهای آن و نحوهٔ ارتباط جامعهٔ فارسیزبان با «فارسی در بیسی»، مطرح کرد. دکتر اولیائی در ارتباط با شکلگیری کارزار توضیح داد که چگونه امیر باجهکیان، رئیس کارزار «فارسی در بیسی» و عضو شورای مشورتی چند فرهنگی استان بیسی، چند سال قبل به فکر افتاد که چنین کارزاری را برای افزودن زبان فارسی بهعنوان یکی از درسهای اختیاری مدارس شروع کند. کارزاری که با دیدار و گفتوگوی او و چند تن دیگر از فعالان اجتماعی با وزیر آموزش و پرورش وقت، راب فلمینگ، کلید خورد و فعالیت خود را با هیئتمدیرهای موقت و برگزاری جشنی رسماً آغاز کرد. وی افزود که کارزار همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد و گرچه در آغاز راه است، تاکنون و درست پیش از شیوع کرونا موفق شده است درس فارسی را در دروس اختیاری یکی از مدارس شهر برنابی بگنجاند. دکتر اولیائی در ارتباط با ویژگیهای این کارزار گفت که «فارسی در بیسی» در سال ۲۰۱۸ بهعنوان سازمانی غیرانتفاعی ثبت شده و جوهرهٔ اصلی آن دوملیتیبودنش است؛ اینکه بزرگانی از هر دو کشور ایران و افغانستان در این کارزار حضور فعال دارند و امید است که علاقهمندانی از تاجیکستان نیز به این کارزار بپیوندند. در پاسخ به چگونگی ارتباط جامعهٔ فارسیزبان با «فارسی در بیسی» یا بهعبارتی سازماندهی کارزار، دکتر اولیائی گفت که در «فارسی در بیسی» دو کمیتهٔ اصلی وجود دارد؛ کمیتهٔ خانوادهها و کمیتهٔ معلمان. کمیتهٔ خانوادهها شامل پدر و مادرهایی است که یادگیری زبان فارسی را در سبد فرهنگی خانوادهشان قرار دادهاند و کمیتهٔ معلمان شامل معلمانی است که در استان بیسی دارای پروانهٔ تدریساند؛ معلمانی که با صرف وقت و توان خود به طراحی دروس فارسی طبق درخواست وزارت آموزش و پرورش مشغولاند. وی افزود که این کمیته را تعدادی از اساتید دانشگاههای یوبیسی، اسافیو و احتمالاً بهزودی دانشگاه ویکتوریا، همراهی میکنند.
دکتر شیوا اولیائی سخنان خود را با خواندن شعری در مدح زبان فارسی به پایان برد.
پیش از خاتمهٔ این برنامه، امیر باجهکیان با اشاره به جمعآوری کمک مالی برای «فارسی در بیسی» و بهاشتراکگذاری لینک آن، از شرکتکنندگان و دیگر مخاطبانی که برنامه را بهطور آنلاین دنبال میکردند، خواست تا با کمک به این کارزار در هر چه بیشتر شنیدهشدن صدای این کارزار سهیم شوند. لازم به توضیح است که هماکنون مهلت جمعآوری کمک مالی یادشده به پایان رسیده است، هرچند افرادی که علاقهمندند به این کارزار کمک کنند، میتوانند از طریق صفحهٔ فیسبوک این کارزار با مسئولان مربوطه تماس حاصل نمایند: https://www.facebook.com/FarsidarBC
طبیعتاً و چنانچه در گزارش فوق آمد، اشعار فراوانی از زنان شاعر در این برنامه خوانده شد که بعضی از آنها توسط شاعران مدعو و حاضر در برنامه اجرا شد. متأسفانه بهدلیل محدودیت فضا از آوردنِ تمامی این اشعار زیبا معذوریم و تنها به درج شعری از رابعه بلخی، اولین شاعر زن فارسیسرا، اکتفا میکنیم.
ز بس گل که در باغ مأوا گرفت
چمن رنگ ارژنگ مانـا گرفت
شبـانافـهای مُشک تبـت نداشت
جهان بوی مُشک از چه معنا گرفت
مگر چشم مجنون به ابر اندر است
که گل رنگ رخسـار لیلا گرفت
به مِی مانْد انـدر عقیقش قـدح
سرشکی که در لاله مأوا گرفت
قدح گیر چندی و دنیـا مگیـر
که بدبخت شد آنکه دنیا گرفت
سر نرگس تازه از زرّ و سیم
نشان سر تاج کسـری گرفت
چو رُهبان شد اندر لباس کبود
بنفشه مگر دین ترسـا گرفت
*گفتنی است در این نشست دو تن از حاضران نامی مشابه داشتند؛ خانم شیوا اولیایی و خانم دکتر شیوا اولیائی که البته نگارش نام خانوادگیشان تفاوتی جزئی با یکدیگر دارد و در این گزارش به شعرخوانی خانم شیوا اولیایی و نیز صحبتهای خانم دکتر شیوا اولیائی، نایبرئیس منتخب کارزار فارسی در بیسی، اشاره شده است.