یادداشت سردبیر: یک انتخابات، دو تراژدی

سیما غفارزاده – ونکوور 

یک – سه‌شنبهٔ هفتهٔ گذشته، سوم نوامبر ۲۰۲۰، روز موعودِ انتخابات آمریکا، همچون همیشه چشم‌های میلیون‌ها میلیون انسان از سرتاسر دنیا به‌ این کشور دوخته شده بود. انتخاباتی که در شرایط همه‌گیری برگزار می‌شد و نظرسنجی‌ها نشان از آن داشت که جو بایدن نسبت به رقیبش، پرزیدنت ترامپ، از برتری نسبی برخوردار است. اما تمرکز توجهات جهانی روی این دوره از انتخابات آمریکا چند روزی به‌طول انجامید، چرا که شمارش آرا در بسیاری از ایالت‌ها کند پیش رفت و تا عبور دمکرات‌ها از مرز ۲۷۰ الکتُرال کالج و اعلام پیروزی آن‌‌ها، نفس‌های بسیاری در سینه‌ها حبس شده بود، خصوصاً با توجه به رقابت نزدیک دو حزب اصلی آمریکا در برخی از ایالت‌های تعیین‌کننده. در نهایت پس از چهار روز، در هفتم نوامبر، جو بایدن به‌عنوان رئیس‌جمهور منتخب که بایستی کار خود را از ژانویهٔ ۲۰۲۱ شروع کند، اعلام شد. البته این در‌حالی است که هنوز – و در زمان نگارش این یادداشت – شمارش آرا به‌طور کامل تمام نشده است. نکتهٔ جالب توجه اینکه آقای ترامپ همچنان از پذیرش باخت سر باز می‌زند و بدون مدرک و دلیل ادعا دارد که در این انتخابات به‌طور گستره‌ای تقلب صورت گرفته است. برخی هواداران وی نیز هنوز معتقدند که نتیجهٔ نهایی می‌تواند به نفع ترامپ چرخش یابد و این در حالی است که تمام شبکه‌های خبری اصلی بایدن را به‌عنوان رئیس‌جمهور منتخب اعلام کرده‌‌اند. ایالت‌های آمریکا تا هشتم دسامبر فرصت دارند که شمارش آرا و حل هرگونه اختلافاتی را به اتمام برسانند و پس از آن در تاریخ ۱۴ دسامبر اعضای الکتُرال کالج طی جلسه‌ای رسماً رئیس‌جمهور آمریکا و معاون او را اعلام خواهند کرد.

دو – درست یک روز قبل از انتخاب ریاست‌جمهوری آمریکا، یعنی روز دوم نوامبر ۲۰۲۰، سه فرد مسلح وارد دانشگاه کابل شدند و به‌طور اتفاقی به‌سوی دانشگاهیان آتش گشودند. در این حمله، ۳۵ نفر از جمله ۲۲ دانشجو کشته و ۵۰ نفر دیگر زخمی شدند. این حمله حدوداً زمانی شروع شد که قرار بود مقامات رسمی دولتی به‌همراه سفیر ایران در کابل برای آغاز کار سومین نمایشگاه مشترک کتاب ایران و افغانستان با حضور ۴۰ شرکت انتشاراتی از هر کشور، وارد دانشکده شوند. این سه فرد مسلح نهایتاً در جدال با نیروهای امنیتی، بمب‌های انتحاری را در دستان خود منفجر کرده و کشته شدند. شاخهٔ خراسان دولت اسلامی (داعش) مسئولیت این حمله را پذیرفت. 

«جان پدر کجاستی؟» جمله‌ای است که از فاجعهٔ آن روز تاکنون جان فارسی‌زبانان را آتش زده است. پیغام کوتاهی که پس از ۱۴۲ بار تماس تلفنیِ بی‌پاسخ روی صفحهٔ تلفن خون‌آلود و شکستهٔ صاحبش نقش بسته بود. جمله‌ای سؤالی از سوی پدری نگرانِ دختر جوانش که تا ابد بی‌پاسخ ماند… در این شماره، دوست عزیز هم‌زبانمان، عبدالرحیم احمد پروانی، نگاهی داشته است بر دردی که مردم افغانستان در طول نزدیک به نیم قرن متحمل شده‌اند

سه – و نهایتاً ۲۸ اکتبر ۲۰۲۰، شش روز قبل از انتخاب ریاست‌جمهوری آمریکا – و زمانی که شمارهٔ پیشین مجله به دستگاه چاپ سپرده شده بود – خبر غم‌انگیز مرگ تمامی پنج عضو خانواده‌ای سردشتی در جریان غرق شدن قایق حامل مهاجران در حین عبور از کانال مانش در آب‌های بین فرانسه و بریتانیا، منتشر شد. نهاد‌های حامی پناه‌جویان معتقدند که این‌گونه ازدست‌رفتن زندگی‌ها بایستی در گوش صاحبان قدرت «زنگ‌ بیدارباش» به‌شمار آید. این نهادها از دولت بریتانیا خواسته‌اند تا راهی قانونی برای رسیدن پناه‌جوها به این کشور پیدا کند، چون ایجاد سیستمی جدید که به آن‌ها اجازه بدهد از خارج‌ازمرزهای خود به بریتانیا پناهنده شوند، به گذرگاه‌های دریایی ترسناک و پرخطر پایان می‌دهد و از بروز چنین فجایعی جلوگیری می‌کند. بوریس جانسون، نخست وزیر بریتانیا، ضمن ابراز همدردی با خانواده‌های قربانیان گفته است که کشورش به فرانسه اعلام کرده برای انجام تحقیقات دربارهٔ این حادثهٔ وحشتناک از هیچ پشتیبانی‌ای دریغ نخواهد کرد و همچنین تمام تلاش خود برای سرکوب گروه‌های تبهکار به‌کار خواهد بست تا از عازم کردنِ مردم آسیب‌پذیر به چنین سفرهای خطرناکی جلوگیری شود. هم‌زمانق گروه «نجات کودکان» از کشورهای فرانسه و بریتانیا خواسته است تا با برنامه‌ای مشترک امنیت خانواده‌های آسیب‌‌پذیر را فراهم آورند. این گروه در بیانیهٔ خود گفته است کانال مانش نباید به گورستان کودکان تبدیل شود. در این شماره، همکارمان، آرام روانشاد، در مطلب در «جست‌‌وجوی بهشت» مروری دارد بر این حادثهٔ هولناک.

* * * * *

در کمتر از یک هفته، انتخابات آمریکا برگزار می‌شود و چشمان تمام دنیا را به‌سوی خود می‌گرداند، قایق حامل پناه‌جویان غرق می‌شود، زوجی با سه فرزندشان به‌همراه آرزوهایشان در آب‌های کانال مانش غرق می‌شوند و این خبر بیشتر در نشریات دو کشور طرفین این کانال انعکاس می‌یابد؛ هر چه باشد حادثه کنار گوششان اتفاق افتاده است، بقیهٔ دنیا احتمالاً نه می‌دانند سردشت کجاست و نه می‌دانند به کجا باید رسیده باشی تا جانت را و آرزوها و رؤیاهایت را این‌گونه به آب‌ها بسپری، و باز حمله‌ای انتحاری در افغانستانِ خونین؛ خبری که در گوش جهان شاید وزوزی بکند یا نکند… 

ارسال دیدگاه