واردِ سیاست‌های منفی مانند قُلدری و کارشکنی نشوید

گفت‌وگو با سارا بدیعی و همسرش، علی اخوت، پس از انتخابات فدرال کانادا ۲۰۱۹

هومن کبیری پرویزی – پورت مودی

انتخابات فدرال ۲۰۱۹ به پایان رسید و یکی از حساس‌ترین حوزه‌ها در این دوره، حوزهٔ پورت مودی-کوکئیتلام بود. جایی که رهبران دو حزب لیبرال و ان‌دی‌پی دو بار در آن حضور پیدا کردند تا شاید بتوانند نظر رأی‌دهندگان را به خود جلب کنند، ولی در نهایت نلی شین، نامزد حزب محافظه‌کار، با اختلاف تنها ۱۵۲ رأی به‌عنوان نمایندهٔ پارلمان از این حوزه برگزیده شد. هرچند درخواست بازشماری آرا توسط حزب ان‌دی‌پی که نامزدش در جای دوم قرار گرفته، هنوز پروندهٔ این حوزه را باز نگهداشته است، ولی احتمال تغییری عمده در نتایج، چندان زیاد نیست. در این میان، چیزی که حساسیت این حوزه را برای جامعهٔ فارسی‌زبان ونکوور دوچندان کرده بود، حضور سارا بدیعی، تنها نامزد فارسی‌زبان در استان بریتیش کلمبیا، بود. او در حوزه‌ای وارد میدان شده بود که حزب متبوعش یعنی حزب لیبرال در ۲۱ سال گذشته نتوانسته بود در آن به پیروزی دست یابد، ولی سارا بدیعی در انتخابات این حوزه به نتایج خوبی دست یافت و تنها با اختلاف ۱٬۱۶۰ رأی به‌نسبت نفر پیروز، در جای سوم قرار گرفت. اهمیت این اختلاف اندک زمانی مشخص می‌شود که بدانیم در انتخابات سال ۲۰۱۵ و زمانی که حزب لیبرال با قاطعیت توانست دولت اکثریت تشکیل دهد، نه‌تنها در این حوزه نتوانست پیروز شود، بلکه اختلاف نامزد این حزب با فرد پیروز حدود ۳٬۰۰۰ رأی بود.

پیش از انتخابات این فرصت را یافتیم تا گفت‌وگویی مشترک با سارا بدیعی و ران‌مک‌کینان، نامزد هم‌حزبی او در حوزهٔ همسایه‌اش، یعنی کوکئیتلام-پورت کوکئیتلام، که در انتخابات پیروز هم شد، داشته باشیم. بر آن شدیم تا پس از انتخابات هم با ایشان گفت‌وگویی داشته باشیم تا از تجربه‌هایی که در طول کمپین انتخاباتی به‌دست آوردند، برای خوانندگان بگویند. ایشان هم با رویی گشاده این دعوت را پذیرفتند و همراه با دکتر علی اخوت، همسرشان، در اولین یکشنبهٔ پس از اعلام نتایج انتخابات، در این گفت‌وگو شرکت کردند که توجه شما را به آن جلب می‌کنیم. 

با سلام و سپاس از وقتی که به ما دادید و عرض خسته نباشید بابت مبارزهٔ بسیار سخت و نزدیک انتخاباتی‌، لطفاً برایمان بگویید کمپین انتخابات را چطور دیدید؟ چه سختی‌هایی کشیدید و چه تجربه‌هایی به دست آوردید؟

سارا بدیعی: ما یک سال پیش شروع کردیم، و واقعاً اول هیچ‌چیزی نداشتیم؛ صفر! ما تنها دو یا سه داوطلب در تیممان داشتیم و حدود ۱۵٪ پولی را که باید می‌داشتیم. اطلاعات آماری و داده‌ها (data) که بسیار مهم است، نداشتیم؛ اینکه چه کسی قبلاً چگونه رأی داده است،‌ آدرس ایمیل مردم چیست، چطور باید با مردم ارتباط برقرار کنیم و با آن‌ها حرف بزنیم، هیچ‌چیزی وجود نداشت و همهٔ این‌ها را باید خودمان از صفر می‌ساختیم. به این ترتیب که برویم و با تک‌تکِ افراد قهوه‌ای بنوشیم و صحبت کنیم، و ببینیم آیا مایل به همکاری‌اند یا نه. و به‌همین ترتیب پیش رفت، تا اینکه آخرِ کمپینمان، ما شاید ۱۰۰ تا ۱۵۰ داوطلب داشتیم و به‌لحاظ مالی کم‌وکسری نداشتیم. در طول تنها شش ماه، ۹۰٬۰۰۰ دلار کمک مالی جمع‌آوری کردیم. دو بار جاستین ترودو به کمپین ما آمد، و این چندان کار آسانی نیست، وقتی رهبران احزاب به کمپینی سر می‌زنند، یعنی شانس بردن در آن کمپین بالاست. علاوه بر آن، همسرش، سوفی ترودو، آمد، کریستیا فریلند آمد، بیل مورنو آمد، مریم منصف آمد… در واقع چیزی را شروع کرده بودم که نمی‌دانستم آخرش به کجا خواهد رسید، اما در عمل، نتیجه از هر آنچه که فکر می‌کردم، بهتر بود. خیلی عالی بود و من خیلی خوشحال‌ام که این کار را کردم؛ یکی از بهترین تصمیمات زندگی‌ام بود. و توانستیم این کار را با همدیگر بکنیم [با اشاره به همسرش]. چیزی که خیلی جالب بود، این بود که من همیشه به تیمم می‌گفتم که ما می‌خواهیم داستان را عوض کنیم، می‌خواهیم دید مردم را نسبت به سیاست تغییر دهیم؛ اینکه سیاست چیست و یک سیاستمدار چگونه انسانی است. در جایی که همسر یک کاندیدای زن به‌همراه کودک خردسالش پشت سر اوست و در مناطق تپه‌ای و سربالایی‌ها می‌رود و درها را می‌کوبد تا با مردم صحبت کند و بگوید خانم من خیلی خوب است و من به او باور دارم، به او رأی بدهید، این یعنی تغییر دید نسبت به سیاست. [سپس سارا بدیعی با اشاره به پین بزرگی که به سینه‌اش سنجاق کرده است، ادامه می‌دهد] روی این نوشته است Run Like A Girl، برای اینکه اغلب در سیاست یا کسب‌وکار، خانم‌ها معمولاً سعی می‌کنند مثل مردها باشند، با این شعار ما می‌خواهیم بگوییم که مهم نیست شما مرد باشی، یا زن، یا پیر یا جوان، خودت باش و کارت را هم در قالب خودت انجام بده.

گفت‌وگو با سارا بدیعی و همسرش، علی اخوت، پس از انتخابات فدرال کانادا ۲۰۱۹

برخلاف بسیاری از حوزه‌های دیگر، فاصلهٔ سه نفر اول با هم در این حوزه بسیار کم بود، فکر می‌کنید دلیلش چه بود و این را نشان از چه می‌دانید؟

سارا بدیعی: وقتی ما کارمان را شروع کردیم، احزاب ان‌دی‌پی و محافظه‌کار تمام آنچه را که ما تازه می‌خواستیم بسازیم، داشتند. بیش از بیست سال هر کدام از این دو حزب در این حوزه بوده‌اند. گروه‌های مختلف را می‌شناختند. مثلاً محافظه‌کاران تمام کلیساها را می‌شناسند، تمام کره‌ای‌ها را می‌شناسند. از آن‌طرف نیو دموکرات‌ها تمام اتحادیه‌ها را می‌شناسند؛ با یک نفر حرف می‌زنند و آن یک نفر هزار نفر پشت سرش است. ما هیچ‌یک از این ارتباطات را نداشتیم و تک به تک و در به در رفتیم و با مردم حرف زدیم. یک نفر را نداشتیم که حتی صد نفر پشت سرش باشد. حدوداً درِ پنجاه هزار خانه را زدیم. صددرصد مطمئن‌ام تعداد درِ خانه‌هایی که ما زدیم، از مجموع درِ خانه‌هایی که احزاب دیگر روی‌هم زدند، بیشتر بود. بنابراین، این رأیی که ما گرفتیم، خودمان به‌دست آوردیم؛ صددرصدش را. این‌طور نبود که من آمدم و همه‌چیز برایم آماده بود. خیلی از افراد آن‌موقع اول کار که ما آمدیم، ما را دستِ کم گرفتند. فکر می‌کردند که من هیچ شانسی ندارم. برای اینکه در انتخابات سال ۲۰۱۵ که تازه موج قرمز هم کل کشور را گرفته بود، باز برای آن خانم کاندیدای لیبرال شانسی بود. این‌بار، ما چندان شانسی نداشتیم و می‌شنیدیم که خیلی‌ها می‌گفتند ما ترودو را دوست نداریم. اگر هم رأی می‌دهیم به تو رأی می‌دهیم؛ تو را دوست داریم، اما ترودو را نه. در واقع اگر این‌بار هم موج قرمز بود، قطعاً ما برده بودیم. ما باید علیه چیزهایی مبارزه می‌کردیم که خارج از کنترل ما بود و باید همه‌چیز را از اول شروع می‌کردیم. و حالا که می‌بینم توانستیم این‌قدر نزدیک به نفر اول بشویم، همه‌اش فکر می‌کنیم، چه‌کار می‌توانستیم بکنیم و با کدام گروه می‌توانستیم بیشتر کار کنیم تا آن فاصله را پر کنیم. و طبیعتاً برای دفعهٔ بعد ایده دارم؛ خیلی زیاد.

علی اخوت: البته کاندیدای لیبرال در دورهٔ گذشته ماه ژوئن ۲۰۱۵ شروع به فعالیت کرده بود،‌ در حالی‌که ما یک‌سال قبل‌تر در سپتامبر ۲۰۱۸ شروع کردیم. و نکتهٔ جالب دیگر اینکه حدود ۲۵٪ افرادی که برای کمپین ما کار داوطلبانه کردند، از این حوزه نبودند، از نورث ونکوور، از دلتا، از جاهای مختلفی در لوئر مین‌لند می‌آمدند.

گفت‌وگو با سارا بدیعی و همسرش، علی اخوت، پس از انتخابات فدرال کانادا ۲۰۱۹

تا جایی که می‌دانم آخرین باری که نماینده‌ای از حزب لیبرال از این حوزه به پارلمان رفته است، سال ۱۹۹۸ یعنی ۲۱ سال پیش بوده است. در انتخابات دورهٔ گذشته هم که حزب لیبرال در سراسر کانادا کرسی‌های بسیار زیادی به‌دست آورد و دولت اکثریت تشکیل داد، در این حوزه، اختلاف آرا بین نامزد این حزب و فین دانلی، نامزد حزب نیو دمکرات که به‌عنوان نماینده به پارلمان رفت، حدود ۳٬۰۰۰ نفر بود، چرا حوزهٔ پورت مودی-کوکئیتلام را انتخاب کردید؟ فکر نمی‌کنید این حوزه برای یک نامزد لیبرال حوزهٔ سختی بود؟ فکر نمی‌کنید اگر مثلاً به حوزهٔ وست ونکوور که اقبال عمومی به حزب لیبرال در آن بیشتر است و پم گلداسمیت، نمایندهٔ پیشین آن، از شرکت در انتخابات استعفا داده بود، شانس بیشتری برای پیروزی می‌داشتید؟

سارا بدیعی: برای اینکه آنجا خانهٔ من نیست. من می‌خواستم جایی این کار را بکنم که مادر و پدرم و خانواده و فامیلم هستند. دوروبرم را تا حدودی می‌شناسم. البته اینجا هم کسی مرا خیلی نمی‌شناخت، برای اینکه ما مرتب خارج از کشور بودیم و آنجا کار می‌کردیم. اما اگر کار من قرار بود این باشد که چهار سال بروم و بیایم و کاری انجام بدهم، دوست داشتم برای کامیونیتی خودم این کار را بکنم. من اصلاً وست ونکوور را نمی‌شناسم. تازه وقتی که در سپتامبر ۲۰۱۸ ما کارمان را شروع کردیم، اصلاً اطلاع نداشتیم که فین دانلی قصد ندارد باز خود را کاندیدا اعلام کند. و تصورش را بکنید تقریباً با هیچ، می‌خواستم وارد میدان رقابتی بشوم که رقیب قَدَری داشت و موج قرمزی هم در کار نبود. اما در هر حال، تصمیم من این بود که در منطقهٔ ترای-سیتیز کاندیدا بشوم. خب، در کوکئیتلام-پورت کوکئیتلام که ران مک‌کینان بود، و می‌ماند اینجا. البته چندین بار من به نقطه‌ای رسیدم که گفتم نه، نمی‌خواهم این کار را بکنم، اما، علی نگذاشت و گفت باید ادامه داد. و واقعیتش اگر علی نبود، امکان نداشت من بتوانم این کار را بکنم. اصلاً این او بود که به من پیشنهاد کاندیدا شدن را داد، و من ابتدا گفتم من؟ چرا من؟ خیلی‌ها هستند که از من صلاحیت بیشتری دارند. راستش، فکر می‌کردم یک سیاستمدار باید مرد باشد، سفیدپوست باشد، سن‌وسالی ازش گذشته باشد، خانه‌اش قسط وام مسکن نداشته باشد،‌ بچه‌هایش بزرگ شده باشند، و و و… اما، بعد فکر کردم فردی با آن مشخصات مشکلات ما را ندارد، مشکلات پدرو مادر جوانی را که فرزند کوچک دارند، ندارد، مشکل مسکن ندارد، مشکل یک تازه فارغ‌اتحصیل را ندارد، شاید این مشکلات برایش آشنا باشد، اما مدت زمان زیادی از وقتی که چنین مشکلاتی داشته، گذشته است. بنابراین، یکی دیگر از اهداف ما این بود که نشان دهیم ما باید در مجلسمان از همهٔ اقشار داشته باشیم. 

علی اخوت: و نکتهٔ دیگری که برای سارا مهم بود، این بود که او می‌گفت من می‌خواهم این کار را بکنم تا دخترم – که آن زمان یک سال هم نداشت – بداند که هیچ‌چیزی به‌دلیلِ جنسیتش مانع راهش نیست. می‌خواستیم الگو و نمونه‌ای باشد برای او تا بداند این مهم نیست از چه پیشینهٔ قومیتی باشد و چه کاری بخواهد انجام بدهد، نباید از خودش بپرسد که آیا من چون دخترم باید این کار را بکنم یا نه. 

آیا هنوز لیست رأی‌دهندگان را به نامزدها از جمله شما داده‌اند و تحلیلی روی آن انجام داده‌اید؟ به‌نظر شما نقش پیشینهٔ قومی و ملی نامزدها چقدر در آرایشان تأثیر مثبت یا منفی داشته است؟ مثلاً آیا فکر می‌کنید جامعهٔ کره‌ای ساکن این منطقه در موفقیت خانم نلی شین نقش داشت؟

سارا بدیعی: خیر، هنوز چنین لیستی به ما نداده‌اند، و واقعیتش مطمئن هم نیستم که این لیست را پیش از انتخابات بعدی به ما بدهند. مثلاً لیست انتخابات سال ۲۰۱۵ را شاید یک سال پیش دادند و تازه، به ما هم نمی‌دهند، آن را به خودِ حزب می‌دهند. 

در مورد قسمت دوم سؤالتان، بله، قطعاً تأثیرگذار است و اگر تعداد فارسی‌زبانان این منطقه بیشتر بود، حتماً مؤثر بود. مثلاً در این حوزه حدود ۶٬۰۰۰ تا ۷٬۰۰۰ کره‌ای هست و شنیده‌ام که همه‌شان به نلی شین رأی داده‌اند. اما در ارتباط با خودم، آنچه که من به مردم می‌گفتم، این بود که به من رأی بدهید، به‌خاطر رزومهٔ کاری‌ام و تجربه‌ای که پشت سر دارم. فعالیت‌های گذشته من را ببینید، تا بدانید چه کارهایی می‌توانم برای شما انجام بدهم، نه فقط برای اینکه من مثل شما هستم و به همان زبان صحبت می‌کنم.

گفت‌وگو با سارا بدیعی و همسرش، علی اخوت، پس از انتخابات فدرال کانادا ۲۰۱۹

حمایت جامعهٔ فارسی‌زبان (اعم از ایرانی، افغان یا تاجیک) از خودتان را در این منطقه چطور ارزیابی می‌کنید؟

سارا بدیعی: می‌توانم بگویم ۹۹٫۹٪ عالی بود! بسیار کمک بزرگی کردند. در تیم خودمان حدود ۱۵ نفر فارسی‌زبان داشتیم که نه گه‌گاه، بلکه هر روز می‌آمدند. به در خانه‌ها هم که می‌رفتیم، وقتی یک فارسی‌زبان در را باز می‌کرد، معمولاً برخوردها خیلی عالی بود، همیشه خیلی اظهار خوشحالی می‌کردند و می‌گفتند که افتخار می‌کنیم، چه کمکی از دستمان ساخته است و… موجب می‌شد که ما خیلی انرژی بگیریم.

در جامعهٔ ایرانیان ونکوور عده‌ای بر این باورند که عدم حمایت همه‌جانبه از سوی این جامعه و تشویق عده‌ای از آن‌ها برای دادن رأیِ استراتژیک به نامزد ان‌دی‌پی، موجب شکسته‌ شدن آرا و در نتیجه انتخاب نشدن شما شد. با توجه به جمعیت افراد واجد شرایط فارسی‌زبان در این حوزه، چقدر این دیدگاه را درست می‌دانید؟

سارا بدیعی: واقعاً پاسخ این سؤال را نمی‌دانم چون اطلاعات آماری و داده‌های کافی را ندارم. من نمی‌دانم که چند درصد آن‌ها رأی داده‌اند، ولی مطمئن‌ام که ۹۹٪ آن‌ها حمایت کرده‌اند؛ به‌خاطر اینکه فارسی‌زبان بودم، به‌خاطر اینکه رزومه‌ام خوب بود، برای اینکه کمپینمان خیلی مثبت بود، واقعاً دلیلی نداشتند که ما را حمایت نکنند. البته از طرف حزب ان‌دی‌پی یک بروشوری بیرون داده بودند که روی آن نقل به مضمون نوشته بود که رأی استراتژیک به ان‌دی‌پی، کمک خواهد کرد که حزب محافظه‌کار روی کار نیاید، و نموداری میله‌ای هم داشت که نشان می‌داد ان‌دی‌پی جلوتر از بقیه است، اما نوشتهٔ بسیار ریزی هم کنارش داشت حاکی از آنکه آمار مربوط به سال ۲۰۱۵ است؛ سال ۲۰۱۵ که فین دانلی کاندیدا بود، و ان‌دی‌پی اپوزیسیون رسمی بود و البته که آن‌ها جلو بودند. این در واقع تبلیغاتی گمراه‌کننده (misleading) بود. ما خودمان روی وب‌سایتمان آمار داشتیم که مربوط به دو هفتهٔ گذشته‌اش بود و نشان می‌داد که ما ۲٪ جلو هستیم، درست که ۲٪ بالا نیست، اما، به‌هر حال جلو بودیم و آمار به‌روز بود، ولی این‌ها آن بروشور را به کل حوزه فرستاده بودند، و تمام مردم آن را در صندوق پستی‌شان دریافت کرده بودند. اما، باز چون آمار دقیقی در دست ندارم، نمی‌توانم به این سؤال شما پاسخ بدهم. آنچه می‌دانم این است که ۹۹٪ فارسی‌زبانان از ما حمایت می‌کردند و خب بالاخره درصد کمی هم طرفدار حزب ان‌دی‌پی بودند و این را به‌وضوح در بحث‌هایی که اینجا و آنجا می‌کردند، می‌گفتند. در نهایت، اگر قرار باشد چیزی خطاب به جامعهٔ فارسی‌زبان بگویم، این است که دیگر دغدغه‌اش را نداشته باشید، تمام شد. برای اینکه می‌دانم هستند کسانی که وقت بسیاری صرف می‌کنند و هنوز در این‌باره صحبت می‌کنند، این نهایت لطف آن‌هاست که به من توجه داشتند و حتی بعد از انتخابات با من تماس گرفتند، ناراحت بودند و می‌گفتند که آنچه به تو کردند، عادلانه نبود، و من به آن‌ها گفتم که ما نهایت تلاشمان را کردیم و من به آن افتخار می‌کنم، اصلاً دیگر فکرش را هم نکنید و خودتان را اذیت نکنید. این آخرین بار نبود. ما کمپین مثبتی داشتیم و بار دیگر هم کمپین مثبت خواهیم داشت.

گفت‌وگو با سارا بدیعی و همسرش، علی اخوت، پس از انتخابات فدرال کانادا ۲۰۱۹

حزب لیبرال هم در تبلیغات انتخاباتی‌اش تمرکزش را با شعار Choose Forward روی این گذاشته بود که اگر می‌خواهید به دوران هارپر (زمانی که حزب محافظه‌کار قدرت داشت) برنگردید، حزب لیبرال را انتخاب کنید. این شباهت‌هایی با دیدگاه رأی استراتژیک دارد. اساساً نظرتان دربارهٔ رأی استراتژیک برای جلوگیری از به‌قدرت رسیدن حزب محافظه‌کار چیست. آیا فکر می‌کنید مردم باید در جایی که نامزد یکی از احزاب ترقی‌خواه (Progressive) یعنی لیبرال، ان‌دی‌پی یا سبز قدرتمندترند، از رأی دادن به نامزد حزب دلخواهشان که شانس کمتری برای پیروزی در آن حوزه دارد، چشم‌پوشی کنند تا از به‌قدرت رسیدن نامزد حزب محافظه‌کار جلوگیری شود؟

سارا بدیعی: متأسفانه این چیزی است که وجود دارد. بهتر می‌شد که هر کسی می‌توانست به آن که می‌خواهد رأی بدهد. و خب، سیستم رأی‌گیری نمایندگی تناسبی چیزی است که من و ران هم به آن اعتقاد داریم و حزب لیبرال هم در این دوره سعی خودش را کرد که سیستم را تغییر دهد، ولی متأسفانه نتوانست، برای آنکه خیلی‌ها در کانادا هستند که نمی‌دانند این چیست و دنبالش هم نمی‌روند. مثلاً در آلبرتا، آن‌ها فقط می‌گویند کانسرواتیو، و هیچ اهمیتی هم به رأی‌گیری تناسبی نمی‌دهند. چیزی که من همیشه می‌گفتم این بود که شما به رزومهٔ‌ من نگاه کنید، به رأی استراتژیک کاری نداشته باشید، ببینید آیا من بهترین نماینده برای شما خواهم بود، آیا می‌توانم بهتر از بقیه برای احقاق حق شما مبارزه کنم، و خب خیلی‌ها می‌گفتند البته، و برای همین هم ما چنین نتیجه‌ای گرفتیم. من در مناظره‌ها هم به مردم می‌گفتم که اگر شما دربارهٔ کمک‌هزینهٔ بچه‌ها، حمل‌ونقل عمومی، و استراتژی مسکن ملی دغدغه دارید، محافظه‌کارها گفته‌اند که در تمام این زمینه‌ها بودجه را کاهش خواهند داد، پس، اگر این‌ها برای شما مهم است، به ما رأی بدهید، این‌ها واقعیت است، ما در رقابت خیلی نزدیک‌ایم و آن‌ها هم که می‌گویند در همهٔ این موارد بودجه را خواهند کاست. 

در رابطه با دادن رأی استراتژیک هم، پاسخ سؤالی که می‌کنید چندان ساده نیست. به‌نظر من هر کسی باید خودش فکر کند و به جواب برسد، من نمی‌توانم به مردم بگویم چه بکنند. ما می‌توانستیم ببریم، فقط حدود ۱٬۰۰۰ تا رأی کم داشتیم. مطمئن‌ام که اگر مردم بیشتر من را می‌شناختند، اگر سه چهار سال گذشته اینجا می‌بودم و مردم شناخت بیشتری از من پیدا می‌کردند، حتی با وجود اینکه سی چهل سال است که ما در اینجا نمایندهٔ لیبرال نداشته‌ایم، باز می‌توانستیم ببریم. من خودم به‌شخصه زمانی که می‌خواهم رأی بدهم، به خودِ آن شخص نگاه می‌کنم. چون فکر می‌کنم به اینکه می‌خواهم آیندهٔ سیاستمان چه باشد و آیا می‌خواهم آن سیاستمدار در آن آینده‌ قرار بگیرد و آیا می‌خواهم به او شانسی بدهم؟ خیلی‌ها به من می‌گفتند که ما چرا باید به تو رأی بدهیم چون رهبرت را دوست نداریم، و من به آن‌ها می‌گفتم برای اینکه شما با این کار آینده را می‌سازید، اگر شما این شانس را به من ندهید، خب، من هرگز آن شانس را نخواهم یافت که در ساختن آینده سهیم باشم. بنابراین، به‌نظر من مهم است که مردم خودشان بر اساس آن شخص خاص و پیشینه‌اش تصمیم بگیرند. الان ما در دنیا در شرایطی قرار داریم که خیلی‌ها نسبت به سیاست و سیاستمداران شک دارند، و خب، سیاستمداران زیادی داریم که خیلی افراد الهام‌بخش و تأثیرگذاری نیستند. الان بهترین وقت برای انتخاب راه‌های تازه‌تر برای انجام کارهاست، مثل Alexandria Ocasio-Cortez در آمریکا. بنابراین، فکر می‌کنم مردم نباید بترسند از اینکه به قلب خود گوش کنند و تصمیم بگیرند؛ بر اساس آنچه که فکر می‌کنند معقول است و آنچه که برای آینده‌شان تصور می‌کنند. ما هیچ مشکلی با آزادی بیان و اینکه مردم چه حزبی را می‌خواهند حمایت کنند، نداریم. اولویت اول من این است که من دوست دارم مردم در امور جامعه‌شان مشارکت کنند. تنها درخواست من این است؛ واردِ سیاست‌های منفی مانند قُلدری و کارشکنی نشوید.

یکی از منابع اصلی برای کسانی که رأی دادن استراتژیک را پیشنهاد می‌دادند، تخمین‌های سایت 338Canada بود که امسال برای تک‌تکِ حوزه‌ها ارائه می‌شد. آیا شما هم در مبارزات انتخاباتی تخمین‌های این سایت را نگاه می‌کردید؟ 

سارا بدیعی: ما هم به این تخمین‌ها نگاه می‌کردیم، ولی نه خیلی زیاد. برای اینکه نکتهٔ‌ اصلی آن نبود، نکتهٔ‌ اصلی و مهم این بود که ما دستاوردهای خوبی داشتیم و جنبش و پویایی را در کمپین خود حس می‌کردیم. و رشد ما بسیار سریع‌تر از چیزی بود که پیش از آن تصورش را می‌کردیم؛ ما طی شش ماه شکوفا شدیم، نه‌تنها فقط در محدودهٔ حوزهٔ خودمان، بلکه در سرتاسر کشور. حس من این بود که آنچه [از برآوردها و تخمین‌ها] داریم می‌بینیم، مهم نیست چه باشد، ما همهٔ آن را تغییر خواهیم داد. البته که این تخمین‌ها و آمارها را می‌دیدیم، ولی آمارها و ارقام نظرسنجی‌های دیگری را هم می‌دیدیم که ما را در سطحی برابر – اگر نه جلوتر – نشان می‌داد، و ما آن‌ها را در صفحهٔ فیس‌بوکی‌مان پست می‌کردیم. و باید این نکته را هم در نظر گرفت که در گذشته موارد زیادی هم بوده که ثابت کرده این نظرسنجی‌ها الزاماً درست نبوده، مثلاً در انتخابات ۲۰۱۵، نظرسنجی‌ها نشان می‌داد که حزب لیبرال عقب است، در حالی‌که در عمل حزب لیبرال دولت اکثریت را در دست گرفت. من فکر می‌کنم دنبال کردن نظرسنجی‌ها خطرناک است، فکر می‌کنم اگر شما فقط بر اساس نظرسنجی عمل کنید، به قلب خود گوش نداده‌اید، و اگر به قلب خود گوش ندهید، نمی‌توانید آن دیدگاهی را که دنبالش هستید، به‌وجود بیاورید.

در رابطه با 338Canada، باید بگویم که نتایج آن‌ها با آنچه ما از منابع دیگر دریافت می‌کردیم، تطابق و هماهنگی نداشت، آمار و ارقامی که ما از طرف نظرسنجی‌های Mainstreet و iPolitics دریافت می‌کردیم، کاملاً متفاوت بود، چون در سایت 338Canada متدولوژی متفاوتی دارند و در واقع کارشان به‌نوعی تخمین زدن و پیش‌بینی است. آن‌ها به آمار و ارقام گذشته نگاه می‌کنند و همچنین اینکه چه اخبار و اتفاقاتی در ارتباط با رهبران احزاب در جریان است و بر اساس آن تخمین می‌زنند، ولی هیچ اطلاعات آماری و داده‌ای که به مردم واقعی آن حوزه مربوط باشد، ندارند و برای نظرسنجی سراغ مردم کوچه‌وبازار نمی‌روند. در حوزه‌هایی به تغییرات بزرگ، مانند حوزهٔ ما که نمایندهٔ فعلی (فین دانلی) کنار کشیده بود، پیش‌بینی آینده سخت بود. بنابراین، شما باید با این‌گونه تخمین‌ها با احتیاط برخورد کنید، چون آن‌ها فاکتورهای واقعی موجود در هر حوزه را تحلیل نمی‌کنند.

گفت‌وگو با سارا بدیعی و همسرش، علی اخوت، پس از انتخابات فدرال کانادا ۲۰۱۹

با پایان یافتن انتخابات، سایت 338Canada گزارشی منتشر کرد و اعلام کرد که در ۲۹۹ حوزه نتیجهٔ انتخابات را درست تخمین زده است. در ۲۷ حوزه از جمله حوزهٔ خود شما با احتساب ضریب خطا درست تخمین زده است و در ۱۲ حوزه هم اشتباه تخمین زده است که البته آمار نسبتاً خوبی به‌نظر می‌رسد. دو دیدگاه در این زمینه وجود دارد. یکی اینکه این سایت یا سایت‌های مشابه به رأی مردم جهت می‌دهند و آن‌ها را طوری هدایت می‌کنند که به نامزدی خاص رأی بدهند، دیدگاه دیگر این است که این سایت با هر متدولوژی‌ای که داشته، در عمل نشان داده که تخمین‌هایش با واقعیت بسیار نزدیک است. شما فکر می‌‌کنید کدام‌یک از این دو دیدگاه درست است؟

سارا بدیعی: راستش مطمئن نیستم، در انگلیسی به این می‌گویند self-fulfilling prophecy، یعنی چیزی را آن‌قدر می‌گویید و تکرار می‌کنید که بالاخره در عمل هم همان‌طور می‌شود. واقعاً نمی‌دانم… اما، نگاه من به سیاست این است که می‌خواهم الهام‌بخش و تأثیرگذار باشم، می‌خواهم چیز تازه‌ای ارائه کنم، می‌خواهم پر از شوروشوق باشم، می‌خواهم رؤیاپردازی کنم، می‌خواهم خودِ آینده باشم. این‌‌ها [تخمین‌ها] بر اساس آمار و ارقام گذشته است و هیچ ربطی به آنچه که آیندهٔ ما قرارست باشد، ندارد. 

این درست ولی فکر می‌کنید چه راهی برای مردم هست؟

سارا بدیعی: از نظر من راه بسیار ساده‌تری هست برای آنکه بدانید به چه کسی باید رأی بدهید؛ خیلی ساده است، بروید و با کاندیدای خود ملاقات کنید، ببینید آیا وقت می‌گذارد بنشیند با شما قهوه‌ای بنوشد، ببینید آیا حس خوبی در شما ایجاد می‌کند، آیا پیشینه‌اش شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اگر کاندیدایتان آن وقت را به شما ندهد تا با او صحبت کنید یا حتی به خود زحمت ندهد در مناظره‌ها شرکت کند، خب، آن کاندیدا شخص مناسبی نیست. اگر کاندیدای شما خودش کسی است که نماینده شدن را سطحی بالاتر در مسیر شغلی و حرفه‌ای‌اش می‌بیند، شما باید خودتان ارزیابی کنید و ببینید آیا او واقعاً قرار است در آنجا «برای شما» باشد. یا اگر کاندیدای شما کسی است که با همه به‌طور یکسان برخورد نمی‌کند، او شخص مناسبی برای نمایندگیِ‌ شما نیست. در واقع، کسی باید نمایندگیِ شما را بکند که شما حس خوبی نسبت به او داشته باشید، چون در نهایت شما قرار نیست بروید آنجا بنشینید و با جاستین ترودو حرف بزنید، شما قرار است با نمایندهٔ خود بنشینید و دربارهٔ مسائل و مشکلاتی همچون ویزا، مهاجرت یا امور سلامت صحبت کنید. بنابراین، بهترین راه برای انتخاب، صحبت و ارتباط برقرار کردن با کاندیدایتان است. و این را هم بگویم که هر کسی به کمپین ما آمد، ماند، چرا که ما آن فضای الهام‌بخش و مثبت را ایجاد کرده بودیم. 

درست است ولی فکر می کنم بخشی از این مشکل برمی‌گردد به نظام انتخاباتی کانادا، قرار بود دولت لیبرال نظام انتخابات تناسبی را در کشور برقرار کند که نکرد. اگر چنین نظامی برقرار بود، به‌عنوان مثال در همین حوزه مردم ممکن بود فکر کنند که فارغ از اینکه خانم بدیعی از چه حزبی است، او را نماینده‌ای شایسته بدانند و به او رأی بدهند و در کنار آن به حزبی که دیدگاه‌هایشان به آن نزدیک‌تر است رأی بدهند ولی الان که این‌طور نیست دستشان بسته است. اگر کسی باشد که نخواهد نامزد حزب محافظه‌کار در این حوزه پیروز شود، ناچار است به این تخمین‌ها متوسل شود چون مردم آن‌قدر پول ندارند تا بتوانند به شرکت‌های نظرسنجی پرداخت کنند تا برایشان در آن حوزه نظرسنجی کند و ببینند که کدام نامزد از بین احزاب لیبرال، ان‌دی‌پی یا سبز در حوزهٔ مورد نظرشان شانس بیشتری برای پیروزی بر نامزد محافظه‌کار دارد. این اتفاقات به همین دلیل می‌افتد.

سارا بدیعی: آنچه که اینجا به‌نظر من مهم است، این است که من پیشنهاد نمی‌کنم که استراتژیک رأی بدهید یا ندهید؛ آن انتخاب شخصی شماست. آنچه که من می‌گویم این است که از دادنِ رأی استراتژیک به‌عنوان ابزاری برای تفرقه‌افکنی در جهت منافع سیاسی، استفاده نکنید.

گفت‌وگو با سارا بدیعی و همسرش، علی اخوت، پس از انتخابات فدرال کانادا ۲۰۱۹

عملکرد خوب شما در مناظره‌ها و همچنین سوابق کارهای شما در سازمان‌های امدادرسانی بین‌المللی با حضور در نقاط آسیب‌دیده از جنگ یا بلایای طبیعی، محبوبیت زیادی برای شما در جامعهٔ فارسی‌زبانِ ونکوور ایجاد کرده‌ است، آیا برنامه‌ای برای تعامل بیشتر با این جامعه دارید؟ و اگر بله چه کارهایی می‌خواهید انجام بدهید؟

سارا بدیعی: بله، حتماً. اتفاقاً همین سه‌شنبه (۲۹ اکتبر) انجمن فرهنگی ایرانیان ترای‌سیتی لطف کرده‌اند و جلسهٔ قدردانی‌ای ترتیب داده‌اند که من واقعاً ممنونشان هستم. همچنین اگر کار داوطلبانه‌ای هست، اگر هیئت مدیرهٔ سازمانی هست که می‌خواهند من در آن شرکت داشته باشم، با کمال میل هستم، و خوشحال خواهم بود که مشارکت داشته باشم. من دوست دارم همگی با کمکِ هم کامیونیتی‌ای بسازیم که همه، از تازه‌وارد و قدیمی، زن و مرد و پیر و جوان، درش مشارکت داشته باشند، همه در آن جایی برای خود داشته باشند. مثلاً عده‌ای بودند که در فیس‌بوک می‌گفتند سارا فارسی‌اش خیلی خوب نیست، یا به‌اندازهٔ کافی حالات و رفتار زنانه (feminine) ندارد، یا افغان است، یا ایرانی است. خیلی چیزها می‌گفتند، بدین معنی که تو به‌اندازهٔ کافی خوب نیستی، هرگز نمی‌توانی به‌اندازهٔ کافی خوب باشی، و مهم نیست چه‌کار بکنی، در نهایت به‌‌حدی که باید خوب نیستی… من دوست دارم این را از فرهنگمان در این کامیونتی بکشم بیرون و بیاندازم دور. البته ۹۹ درصد مردم آن‌طور نبودند، ولی خب، یک درصدی هم که آن‌طورند، بیایید به آن‌ها بگوییم که این ما نیستیم.

علی اخوت: یک پروژهٔ دیگری که ما راجع به آن خیلی حرف زده‌ایم و سارا قصد دارد که آن را دنبال کند، این است که چطور به جوانان و آن‌هایی که علاقه‌مندند، کمک کنیم تا یاد بگیرند چطور عضو هر یک از سطوح مختلف دولت بشوند و بیشتر در سیاست مشارکت کنند. ما همیشه می‌گوییم که اینجا کشور ماست، اما اگر قدم جلو نگذاریم و مشارکت نکنیم، کشور ما نخواهد بود. و وقتی می‌گویم ما، منظورم فقط فارسی‌زبانان نیست، بلکه همهٔ کسانی که می‌خواهند خود را در مجلس فدرال یا استانی یا شورای شهرها ببینند. اینجا این شانس هست، برای همه هست. شاید ابتدا مشکل باشد، مثل سارا که مهندس است و چیزی در این زمینه‌ها نمی‌دانست، اما می‌توان یاد گرفت و ما آماده‌ایم به کسانی که علاقه دارند وارد این حیطه شوند، فارغ از آنکه به چه حزبی تمایل دارند، کمک کنیم. و برنامه‌مان این است که به‌طور جدی این پروژه را دنبال کنیم.

برنامه‌تان برای آینده چیست، آیا باز هم در انتخابات شرکت خواهید کرد؟ و اگر بله، در چه سطحی؟ شهری، استانی یا فدرال؟

سارا بدیعی: بله، صددرصد! من این کاری را که کردم، خیلی دوست داشتم. نمی‌دانستم که می‌توانم در آن خوب باشم. اما صددرصد می‌خواهم باز این کار را بکنم، ولی کِی؟ نمی‌دانم. و در کدام سطح از دولت؟ باز نمی‌دانم. همه برای من مهم‌اند؛ شهری، استانی و فدرال. فکر می‌کنم مهم‌ترین چیز برای من این است که ببینم کدام برای من الهام‌بخش است و کدام به من کمک می‌کند تا دربارهٔ آینده رؤیاپردازی کنم. رهبر کدام حزب تأثیرگذارتر است و به مردم بیشتر اهمیت می‌دهد. فعلاً نمی‌دانم و تصمیم دارم چند ماهی مرخصی بگیرم، به استراحت نیاز دارم. خوشبختانه اوضاع خوب است و طی همین هفتهٔ گذشته، چندین پیشنهاد شغلی دریافت کرده‌ام و همچنین از هاروارد (Harvard Kennedy School) پذیرش گرفته‌ام، بماند که در آنجا قرار است درسی را بخوانم که اینجا در این کمپین عملاً شاید بیش از آن آموختم.

گفت‌وگو با سارا بدیعی و همسرش، علی اخوت، پس از انتخابات فدرال کانادا ۲۰۱۹

اگر صحبت دیگری با خوانندگان ما دارید، لطفاً بفرمایید.

سارا بدیعی: تنها چیزی که می‌خواهم بگویم این است که قُلدری کار درستی نیست (Bullying is not right)، برای اینکه بودند افرادی که به‌صورت آنلاین این کار را با ما می‌کردند. طی دورهٔ انتخابات سر ما خیلی شلوغ بود و خیلی وقتی نداشتیم که به این مسائل بپردازیم، اما از طرف کامیونیتی ایرانی افرادی به ما گفتند که عده‌ای قلیلی هستند که حرف‌های بدی به ما می‌زنند، و من هم به آن‌ها گفتم که روی آن افراد و آن حرف‌ها تمرکز نکنید، روی سیاست مثبت تمرکز کنید. ولی فقط می‌خواهم به مردم بگویم که قُلدری کار خوبی نیست، کار جایزی نیست، مخصوصاً اگر شما یک رهبر جاافتاده در کامیونیتی هستید، درست نیست که شما و تیمتان بیایید و یک سیاستمدار زن نوپا و پرشوروشوق را با کارهای خود بیازارید. من بسیار ناامید شده‌ام از اینکه می‌بینم مردم از موقعیت خود به‌عنوان رهبر کامیونیتی استفاده می‌کنند تا زورگویی کنند. و متأسفانه می‌دانم که من اولین نفر نبوده‌ام، چون من با جسی اَدکاک (Jessie Adcock)، کاندیدای پیشین لیبرال در همین حوزه، صحبت کرده‌ام و او نیز توسط همین گروهِ کوچک مورد آزارواذیت زبانی قرار گرفته بود. همچنین با ران مک‌کینان در این‌باره صحبت کرده‌ام و او نیز توسط همین افراد مورد حمله قرار گرفته بود. اینکه چند نفری بیایند و بگویند که از رهبران کامیونیتی‌اند و زیر آن چتر ادعا کنند که کارهای بزرگی برای جامعهٔ خود انجام می‌دهند، اما پشت صحنه بازوی کاندیداهای مختلف را بگیرند و بپیچانند چون آن‌ها طرفِ ایشان نیستند، واقعاً درست و پسندیده نیست. 

من انتظار ندارم که صددرصد مردم خودمان من را حمایت کنند. همیشه به همهٔ مردم می‌گفتم که من نمی‌خواهم شما به من رأی بدهید چون من فارسی صحبت می‌کنم، به من رأی بدهید، چون من فرد شایسته‌ای هستم و شما می‌خواهید که من نماینده‌تان باشم. در ضمن، من آماده‌ام هر کسی را از هر کامیونیتی‌ای، که می‌خواهد در هر سطحی از دنیای سیاست و برای هر حزبی خود را کاندیدا کند، کمک کنم. من قول می‌دهم که حمایتم بی‌طرفانه و غیرمغرضانه باشد و تنها با هدف کمک به آن‌هایی باشد که می‌خواهند واردِ سیستم سیاسی ما بشوند تا آیندهٔ بهتری برای همهٔ ما بسازند. 

بسیار سپاسگزاریم از وقتی که به ما دادید.

ارسال دیدگاه