مجید سجادی تهرانی – ونکوور
پانزدهمین دورهٔ جشنوارهٔ بینالمللی «پوش» (PuSh INTERNATIONAL PERFORMING ARTS FESTIVAL)، مهمترین جشنوارهٔ هنرهای نمایشی ونکوور، که از هفده ژانویه تا سوم فوریه ۲۰۱۹ در سالنهای مختلف شهر برگزار میشود، امسال سورپرایز ویژهای برای ایرانیهای دوستدار هنرهای نمایشی دارد. برداشتی متفاوت و فیزیکال از نمایشنامهٔ «ناگهان هذا حبیبالله، مات فی حبالله، هذا قتیلالله، مات بسیفالله» (عنوان انگلیسی این نمایش Suddenly Slaughter است) عباس نعلبندیان به زبان انگلیسی. کاری از گروه نمایشی بایتینگ اسکول (Biting School) به طراحی و کارگردانی آریو و آرش خاکپور، برادران ایرانی-کانادایی ساکن ونکوور که امسال بهعنوان Artists-in-Residence انتخاب شدهاند و با جشنواره همکاری میکنند.
نمایشنامهٔ ناگهان… داستان ورود فریدون، معلم اخراجی، به خانهای اشتراکی در محلهای فقیرنشین در جنوب تهران است. ساکنان خانه به ظن آنکه او در صندوقچهٔ بزرگش پول دارد، تصمیم میگیرند به اتاقش بروند و پولها را از او بدزدند. روز وقوع حادثه همزمان با روز عاشوراست و از همهجا صدای سنج به گوش میرسد. پیچیدگی و دشواری نمایشنامه برای اجرا در وجود شخصیتهای غیرانسانیای چون «سدا»، مونولوگهای شاعرانه و پیغمبرانهٔ بیشمار فریدون، ارجاعات مذهبی و فرهنگی به عزاداری روز عاشورا، امام حسین، تصلیب مسیح، فرهنگ خانههای اشتراکی در تهران قدیم و بیپروایی در نمایش و صحبت از همجنسگرایی، آن را به متنی دشوار برای اجرا حتی به زبان فارسی تبدیل کرده است. و شاید بههمین دلیل و البته بهدلایل مربوط به ممیزی، بعد از اجراهای اولیهٔ پیش از انقلاب در کارگاه نمایش و جشن هنر شیراز، به کارگردانی و طراحی آربی آوانسیان، هیچ اجرای قابل اعتنایی از نمایشنامه که در یادها مانده باشد، وجود ندارد.
سال گذشته شانس آن را داشتم که نمایشنامهخوانی این گروه ونکووری از ناگهان… را در تماشاخانهٔ کالچ (The Cultch) ایست ونکوور ببینم. نمایشنامه بهطرز حیرتانگیزی بسیار جذاب به انگلیسی ترجمه و دراماتورژی شده بود و بازیگران درک عمیقی از نمایشنامه به تماشاگران منتقل میکردند. آن نمایشنامهخوانی از نظر من یک موفقیت بیچون و چرا بود. برداشتی روزآمد و جذاب از نمایشنامهٔ دشوار نعلبندیان که حتی در ایران هم به یاد نداشتم؛ و بهشدت مشتاق بودم روزی این گروه، اجرایی کامل از این اثر را به نمایش بگذارند. البته میتوانم حدس بزنم اجرایی که قرار است در سه نوبت در روزهای بیست و پنجم و بیست و ششم ژانویه، در سالن راشنهال (Russian Hall) ایستون به صحنه برود، احتمالاً چیزی سراسر متفاوت و فراتر از آن نمایشنامهخوانی خواهد بود.
برادران خاکپور در کارهایشان تمرکز ویژهای روی رقص و تئاتر فیزیکال دارند و تجربههای قبلی این گروه بهخصوص پرفورمنس «هابیل و قابیل» (Cain and Abel) نشان از این دغدغه دارد. اما کمکم پای متنهای نمایشی هم به اجراهای آنها باز شده است و در واریاسیون جدیدی که از هابیل و قابیل، اواخر ماه سپتامبر سال ۲۰۱۸ در سالن فایرهال ایست ونکورر به صحنه بردند، متن چنان حضوری پیدا کرده بود که کار دیگر صرفاً در محدودهٔ پرفورمنس و رقص طبقهبندی نمیشد و سویههای تئاتری قویای به آن اضافه شده بود. در اجرای جدید از هابیل و قابیل که برداشتی سمبلیک و سیاسی از داستان این اولین برادرکشی تاریخ است، پرفورمنس پرتحرک، پرتنش و در عین حال شوخطبعانهٔ بخش اول به زیبایی با بخش دومی ترکیب شده بود که در آن با الهام از نمایشنامهٔ کلفتهای ژان ژنه نویسندهٔ شهیر فرانسوی، دو برادر زنپوش شده و به نقش کلر و سولانژ کلفتهای نمایشنامهٔ ژنه در میآمدند. در این بخش دوم به فراخور ظرفیتهای متن، المانهای تئاتری و کلامی پررنگ شده بودند. اما کماکان مضامین و مفاهیم کلیدیای چون نفرت و کینهٔ ناشی از حسادت و بیعدالتیهای اجتماعی که در نهایت به فجایع و کشتارهای بیشمار در تاریخ ختم شده است، دو بخش مختلف نمایش را به هم پیوند داده بود و با اضافه شدن مونولوگ ابتدایی به نمایش تعادل قابل قبولی بین ایدههای منتج از تئاتر فیزیکال و تئاتر متکی به متن بهوجود آمده بود. هر چند کماکان احتمالاً برای تماشاگران ناآشنا با نمایشنامهٔ ژنه، ابهاماتی در مورد شخصیتها و انگیزههای آنها وجود داشت که کار را در نهایت رمزآلود جلوه میداد.
جدال بین ایدههای اجرایی و متن نمایشی بهخصوص در تئاتر مدرن همواره وجود داشته است، اما جاهایی که هنرمندان توانستهاند این دو وجه را به تعادل برسانند، قلههای کمنظیری شکل گرفته که زبانزد اهل تئاتر شده است. بهیاد میآورم اولین باری که با آریو خاکپور در سینماتک ونکوور آشنا شدم، دربارهٔ یکی از اجراهای شاخص ایرانی که چنین وجهی در آن پررنگ بود، صحبت کردیم. آن موقع آریو موهای بلند و انبوهی داشت که کمکم کوتاه شدند. فکر کنم روز نمایش نسخهٔ اصلاحشدهٔ فیلم سولاریسِ آندری تارکفسکی بود. بعد از فیلم دربارهٔ شیفتگیمان نسبت به فیلمهای این کارگردان و تأثیری که در شکلگیری تفکراتمان داشت، صحبت کردیم. دربارهٔ تجربهٔ تماشای اولیهمان از فیلمهای او در تهران و بعد از خود تهران حرف زدیم؛ از شهری که دوستش داشتیم و کمکم دارد ناپدید میشود و حرفمان به یک تئاتر خاص کشید. اجرای «سیاها»ی حامد محمدطاهری از نمایشنامهٔ ژان ژنه در سال ۱۳۷۹ شمسی در سالن زیرزمین تئاترشهر که نام طعنهآمیز خانهٔ خورشید را برایش در نظر گرفته بودند.
در دنیای هنر اصطلاح کالت معمولاً به پدیدههای هنریای اطلاق میشود که جدای از آنکه چقدر واجد ارزشهای کیفی هنری باشند یا نباشند، گروهی طرفدار پروپاقرص و سینهچاک دارند که آنها را بارها و بارها دیدهاند. این اصطلاح بیشتر در مورد فیلمها بهکار میرود، اما میتوان آن را برای همهٔ اشکال هنری بهکار برد. با این تعریف، اجرای محمدطاهری از سیاها در آن سالهای انتهایی دههٔ هفتاد یکی از معدود اجراهای تئاتری بود که به کالت تبدیل شد. با گذشت یکی دو هفته از اجرا، نمایش ناگهان چنان طرفداران پروپاقرصی پیدا کرد که حتی بیش از ده بار به تماشای آن نشستند. چیزی که برای غیردوستداران نمایش عجیب و باورنکردنی بهنظر میرسید. اجرا بهشدت فیزیکال بود؛ شامل حرکاتی بسیار سخت و طاقتفرسا، بهشدت تحریککننده و تهاجمی و تندخو. شگفتانگیز بود که هفده هجده سال بعد از اجرای آن تئاتر در جایی بسیار بسیار دور از تهران و تئاترشهر، دو طرفدار پروپاقرص آن نمایش با هم ملاقات میکردند. بهنظر من ویژگی اصلی آن تئاتر این بود که تمام مضامین موجود در نمایشنامه را بهنحوی استثنایی به تئاتر فیزیکال تبدیل کرده بود و متن و اجرا با هم یکی شده بودند و چنان موجودیت همگنی ساخته بودند که اساساً بعد از آن، اجرای نمایشنامهٔ سیاها را بهنحوی دیگر نمیتوانستی تصور کنی. اینگونه بهنظر میرسید که آن اجرا تمام ظرفیتهای پیدا و پنهان نمایشنامه را به منصهٔ ظهور رسانده است.
فکر میکنم غایت شیوهٔ تئاتریای که برادران خاکپور پی گرفتهاند، رو به سوی چنین هدفی دارد. حال باید دید در اجراهای بیست و پنجم و بیست و ششم ژانویه این تجربهٔ تازه که همانطور که در وبگاه جشنواره آمده، تجربهای کماکان در حال گسترش و تکمیل شدن است، چقدر توانسته است به این هدف، به همگونی و تعادل بین ایدههای اجرایی متکی به تئاتر فیزیکال و مضامین و ظرفیتهای موجود در متن، نزدیک شود.
ژانویه ۲۰۱۹ – دیماه ۱۳۹۷
برای خرید بلیت این نمایش از صفحهٔ زیر دیدن کنید:
https://pushfestival.ca/show-details/?show=suddenly-slaughter