کوچه‌پس‌کوچه‌های ذهن من – حفظ حریم خصوصی در خیابان

مژده مواجی – آلمان

کنار پل که رد می‌شوم، نگاهم به زیر آن کشیده می‌شود. تنها بخشی از وسایل زندگی‌اش پیداست. بخشی از چادر آبی‌رنگی که در آن زندگی می کند، دو تا صندلی، مبلی آبی‌رنگ، فانوسی قرمزرنگ که به‌روی میزی کوچک گذاشته است، و چند تا سبد پلاستیکی.

رخت‌های شسته‌شده‌اش را بر روی بندی که به چند تا درخت گره زده است، آویزان می‌کند. رخت‌آویز سفیدرنگ فلزی هم چند قدم آن‌طرف‌تر قرار دارد. خودش را تا به‌حال ندیده‌ام، اما همیشه لباس‌های مردانه از بند آویزان است.

پلی که بر روی رودخانهٔ لاینه کشیده شده است، چندان طویل نیست. یک طرف آن، استادیوم ورزشی هانوفر قرار دارد که اغلب فوتبال یا کنسرت در آن برگزار می‌شود. هواداران تیم‌ها شیشهٔ آبجو به‌دست، آوازخوان و عربده‌کشان از روی پل یا کنار آن عبور می‌کنند. طرف دیگر آن، هتلی بزرگ و دریاچه قرار دارد. کلاً جای پر سر و صدایی است. گوشش باید همان‌قدر به سر و صدا عادت کرده باشد که به زندگی کردن با امکانات محدود در زیر پل.

خوابگاه‌هایی که برای افراد بی‌خانمان تدارک دیده شده، برای گذراندن شب به روز در اتاق‌های چندنفره است. غیر از قوانینی مانند ممنوعیت نگهداری سگ یا نخوردن مشروبات الکلی، بروز خشونت و دزدی بین افراد، باعث می‌شود که خیلی از بی‌خانمان‌ها ترجیح بدهند علی‌رغم سرما در محیط بیرون زندگی کنند تا آزاد باشند و حریم خصوصی‌شان حفظ شود.

ارسال دیدگاه