جوالدوز – خشم درونی‌شده

دوستان سلام

جوالدوز هستم، دامت برکاته

یه مدت نبودم، انگار نه انگار… هیشکی اصلاً دنبال ما هم نیومد و سراغی از ما نگرفت. می‌گن از دل برود هر آنکه مطلب ننوشت. اصن هیشکی منو دوست نداره. البته که نبایدم کسی یه جوالدوز رو زیاد دوست داشته باشه. طبیعیه، درد داره، بیان واقعیت اساساً درد داره. اونم با نیش سوزن.

این مدت ایران بودم. رفتم یه سری بعد از چند سال به خانواده بزنم و دیداری تازه کنم. البته که ای کاش نمی‌رفتم و همون مقدار تصاویر قدیمی تو خاطرم می‌موند. همه‌چیز به‌طرز عجیبی برام غریب بود. از همه مهم‌تر و واضح‌تر، رفتار آدما بود که تغییر کرده بود. یه خشم عمومی. همه‌ش با هم دعوا داشتن و با کوچک‌ترین اختلاف نظری کار به مشاجره و بزن بزن می‌کشید. من این خشم عمومی رو نتیجه بی‌اعتمادی مردم به وضعیتشون می‌دونم؛ وقتی از یه لحظه بعدت هم مطمئن نباشی و ثباتی توی کارها و اجتماع نباشه، خودبه‌خود ترس و خشم به‌همراه میاره.

در کنار وضع اقتصادی نابسامان، اوضاع روح و روان عمومی هم شرایط رو بدتر می‌کنه. قصد ندارم مقایسه کنم و بیشتر می‌خوام توجه ساکنان همین شهر خودمون رو به مسئله‌ای مهم جلب کنم که ممکنه یه ریزه درد داشته باشه.

مهاجران جدیدی که دارن از ایران به کانادا میان، از اون جامعه فرار می‌کنند و البته سوغاتی خوبی رو با خودشون نمیارن. خشمِ درونی‌شده، خصیصه‌ای نیست که به‌راحتی از انسان دور بشه و با تغییر جغرافیا از بین بره. البته اینو نباید نادیده گرفت که امنیت اجتماعی به‌مرور زمان این خشم رو تعدیل می‌کنه و مهاجر در گذر زمان این دگردیسی روانی رو طی خواهد کرد، ولی به شرط توجه به این موضوع و تلاش برای تغییر.

موج جدیدی که در حال مهاجرت به کاناداست، با کوله‌باری از ناکامی‌های اجتماعی و فردی واردِ این کشور جدید می‌شه و بعضاً با این توقع که داره میاد به بهشت بَرین و از فردا قراره کنار دریا شُل کنه و براش آبجو تگری و بادمجون کباب‌شده (به‌دلیل ارادت به عزیزان وِگن) بیارن.

نخیر عزیز من، این جوریا هم نیست. اینجا باید به‌طور واقعی کار کنی. دیگه از زیر کار در رفتن‌های ایرانی هم خبری نیست. کسی هم نمی‌تونه جای تو ساعت بزنه. اینجا هر مقدار کار کنی، همون‌قدر حقوق می‌گیری و از حقوق‌های نجومی هم خبری نیست. هر چند که ماشالا این روزا آقازاده‌های همون حقوق‌نجومی‌بگیرها هم در شهر زیاد دیده می‌شن و از دور نوربالا می‌زنه که از کجای جریان رسیدن به کانادا.

سعی می‌کنم دیگه از این به بعد، به‌موقع حضور داشته باشم و بهتون جوالدوز بزنم تا مزه‌اش یادتون نره.

ارسال دیدگاه