از مجموعه شعر «باران عشق»، انتشارات ایران جام – تهران، ۱۳۹۳ خالد بایزیدی (دلیر) – ونکوور ۱ اگر لمس تن تو گناه است من عاشقانه آن گناه را دوست دارم و نوید آن آتش جهنم را نیز… ۲ من هرگز تسلیم هیچ جنگی نشدم اما بهگاهِ رقصِ تن مرمرینت برای بهدست آوردن یک وجبش چون سربازی خسته از جنگ بدون هیچ نبردی تسلیمت شدم ۳ تو را که بوسیدم من به جاری شدن رودخانهٔ عسل…
بیشتر بخوانیدخالد بایزیدی
خالد بایزیدی (تخلص دلیر)، در سال ۱۳۴۵ خورشیدی در شهرستان مهاباد در استان آذربایجان غربی زاده شد و اکنون در کشور کانادا بهسر میبرد. وی به زبانهای کردی و فارسی شعر میسراید و نیز شعر شاعران معاصر کُرد را به فارسی برمیگرداند. تا کنون پنج مجموعه شعر به نامهای «سخن دل»، «دلمویه»، «عصیان غربت»، «تبسم تاکستان» و «باران عشق» از او چاپ شده است.
چند شعر از کوچر ابوبکر، شاعرهٔ معاصر کرد ساکن ونکوور
برگردان: خالد بایزیدی (دلیر) – ونکوور کوچر ابوبکر در سال ۱۹۸۸ در کردستان ایران زاده شد، اما در سن پنجسالگی بههمراه خانوادهاش ایران را ترک کرد و در شهر سلیمانیهٔ کردستان عراق ساکن شد در همانجا نیز رشد و نمو یافت. دنیای کودکیاش همچون همهٔ کودکان کُرد سرشار از رعب و وحشت و ترس بود و ذهنش مملو از سؤالهای بسیاری دربارهٔ جنگ، کشتار، خونریزی و مذهب و آئین. از همان مقطع ابتدایی خواندن را…
بیشتر بخوانیدعشق در شعر شاعران معاصر کرد
برگردان: خالد بایزیدی (دلیر) دو شعر از: لطیف هلمت ۱ نمیدانم: از کِی همدیگر را میشناسیم… اما پانزده… بیست سده است که بر یک رختآویز لباسهایمان را میآویزیم ۲ دستم را که میفشاری واژه میبارد شعر میچکد دستت را که میفشارم پنج شیشهٔ عطر در دستانت میشکند * * * * * شعری از: شیرکو بیکس دوست داشتنات به «باد» میماند هنگام که میخواهم برافروزماش میآید و خاموشام میکند روشن هم که شدم میآید و…
بیشتر بخوانید