رژیا پرهام – تورنتو پای دخترک خراش کوچکی برداشت. بدون آنکه حرفی بزند بغض کرد و گوشهای نشست. دوست صمیمیاش که سعی میکرد تعادلش را برای نگه داشتن تاج تولد چهار سالگیاش روی سرش حفظ کند، آمد و کنارش نشست. خیلی آرام گفت: «میخوای راز یه معجزه رو بهت بگم؟» و بدون آنکه منتظر جواب بشود، ادامه داد: «وقتی ناراحتی یا درد داری، باید یه کار مهم بکنی. چشمات رو ببندی و از یک تا ده…
بیشتر بخوانیدهنر و ادبیات
فستیوال هنری «واینز» با تمرکز بر خلاقیت و نگاهی ویژه به طبیعت
شمین ذهبیون – ونکوور «واینز آرت فستیوال» (Vines Art Festival) فستیوالی مردمی است با هدفِ جذب تخیل مخاطبهای تازهٔ خود، و همچنین کاشتن بذر خلاقیت در فضاهای عمومیِ شهر ونکوور. در چهارمین سال برگزاری این فستیوال بیش از ۷۰ هنرمند در تراوت لِیک پارک (Trout Lake Park)، ساحل کیتسیلانو (Kitsilano Beach)، کِرَب پارک (CRAB Park)، گرنویل آیلند (Granville Island)، مرکز اجتماعات راندهاوس (Roundhouse Community Centre)، و استرثکونا پارک (Strathcona Park) از ۸ تا ۱۹ ماه…
بیشتر بخوانیدهمسفر با فیصل – داستان کوتاهی از نوشا وحیدی
نوشا وحیدی – ونکوور «همسفر با فیصل» یکی از هفت داستانیست که در کتاب تازهمنتشرهٔ نوشا وحیدی، هفت ترانهٔ شاد و غمین، آمده است. این داستان بهجز کتاب یادشده که در تاریخ هفتم سپتامبر ۲۰۱۸ رونمایی خواهد شد، برای اولین بار است که منتشر میشود. صندلیام را که پیدا میکنم، قند توی دلم آب میشود که سر ردیف یک پسر سفید نشسته و صندلی وسط خالی؛ من هم که مثل همیشه صندلی کنار پنجره را…
بیشتر بخوانیدگفتوگو با نوشا وحیدی، بهبهانهٔ چاپ مجموعه داستان جدیدش
در کانادا با فراغ بال مینویسم و نگران هیچ قضاوت یا سانسوری نیستم سیما غفارزاده – ونکوور با خبر شدیم که نوشا وحیدی، نویسندهٔ جوان ساکن ونکوور، بهتازگی اولین کتابش را که مجموعهٔ ۷ داستان کوتاه و بلند است، در همین شهر بهچاپ رسانده است. این مجموعه داستان با عنوان «هفت ترانهٔ شاد و غمین» که توسط نشر «پان به» منتشر شده است، کتاب بسیار شکیل و تر و تمیزی از آب درآمده است. پیش…
بیشتر بخوانیدکتابهای جدید برای بخش فارسی کتابخانههای لانزدیل و وست ونکوور
شیده طالبان – ونکوور کتابخانههای لانزدیل و وست ونکوور مجموعههای فارسی خوب و بهروزی دارند. بودجهٔ آنها از بودجهٔ سالانهٔ کتابخانه تهیه میشود و میزان به امانت رفتن هر کتاب یا کتاب صوتی (موجود در کتابخانهٔ لانزدیل) در حفظ آن در مجموعه و تقویت بودجهٔ سالانهٔ مجموعهٔ فارسی مؤثر است. اواخر ماه آوریل امسال، پستی در گروه فیسبوکی «همیاری ایرانیان ونکوور» توسط مسئول کتابهای فارسی این دو کتابخانه گذاشته شد و از اعضا خواستهشد که…
بیشتر بخوانیدکوچهپسکوچههای ذهن من – رقص؛ آغاز بیکلامِ زبان مادریِ بشریت
مژده مواجی – آلمان پینا باوش کروگراف آلمانی، آنجا که کلام عاجز از بیان عشق، درد و رنج انسانی بود، احساسات را با رقص در تئاتر به نمایش گذاشت. در مصاحبهای از او پرسیده شد، «رقص چیست؟» پینا باوش جواب داد: «یک شب با دوستی یونانی در جمع گرم و مهماننواز کولیها بودیم. بعد از مدتی موسیقی نواخته شد، همه بلند شدند و شروع به رقصیدن کردند. من گوشهای نشسته بودم، سختم بود و خجالت میکشیدم…
بیشتر بخوانیددنیای من و آدم کوچولوها – ضرورت کمپرس یخ!
رژیا پرهام – تورنتو کیسهٔ یخ پلاستیکی با تصاویر کارتونی شخصیتهای محبوب کوچولوها، برای بچههایی که به هر دلیلی آسیب میبینند و قسمتی از بدنشان قرمز میشود و درد میگیرد، استفاده میشود. امروز بعد از ظهر دخترک چهارسالهٔ مهدکودکم با لحنی بسیار جدی گفت که بهصورت اورژانسی دو تا از کسیههای یخ را نیاز دارد! هیچ اتفاق خاصی رخ نداده بود و هیچکس هم گریه نکرده بود. متعجب نگاهش کردم و گفتم: «ممکنه بپرسم چرا؟» نگاهی…
بیشتر بخوانیدکنسرت «ایران کجاست؟»، ادای احترامی به زندگی پربار میرزاده عشقی
گفتوگو با طاهره فلاحتی، خوانندهٔ موسیقی سنتی ساکن ونکوور، به بهانهٔ برگزاری کنسرت «ایران کجاست؟» سیما غفارزاده – نورث ونکوور با خبر شدیم که هنرمند شهرمان، طاهره فلاحتی بههمراه دیگر هنرمندانی از همین شهر، حسین میمنی، محمد سیدی و پیمان روهنده، کنسرتی با عنوان «ایران کجاست؟» بر اساس سرودههای میرزاده عشقی، شاعر، روزنامهنگار، نویسنده و نمایشنامه نویس دوران مشروطیّت، در دست تهیه دارند که در تاریخ شنبه ۲۸ ژوئیه (جولای) در مرکز هنرهای نمایشیِ…
بیشتر بخوانیدزنگ تلفن
فرزانه ابراهیمیان – ایران صدای تیز و کِشدار تلفن را بین خواب و بیداری شنید. چیزی جز تاریکی نمیدید. دلش نمیخواست از جای خودش بلند شود. تمام تنش درد میکرد و کوفته بود. کودکی دهساله بودم، نرم و نازک، چست و چابک چقدر دهسالگی خودش را دوست داشت. با یک پیراهن زرد چهارخانه. میپریدم از سر جوی، با دو پای کودکانه پرید و ناگهان افتاد. چشمهاش سیاهی رفت و نفسش گرفت. دوباره زنگ زد. سهباره،…
بیشتر بخوانیدشعر طنز: شکایت تهمینه از تحریمها
سعید ناظمی – ایران چو رستم خبر شد ز میدان جنگ که تهمینه افتاده در پیت رنگ ز میدان گذشت و سوی خانه شد ز خود بیخود و سوی جانانه شد چو آمد نگه کرد در اندرون زنش دید پا در هوا واژگون صدا کرد و تهمینه را داد زد چو تهمینه او دید، فریاد زد بدو گفت ای همسر پهلوان ز تحریمها همسرت وارهان همه جانب خاور و باختر ز دنیا همه گشتهام بیخبر…
بیشتر بخوانید