سلسله داستان‌های مهاجرت – بررسی پیشینه (Backgroung Check) – بخش اول

امیرحسین توفیق – ونکوور

اواسط سال ۲۰۰۹ بود که رضا هم مانند بسیاری دیگر از دوستان و آشنایانش با تغییر قوانین و شرایط مهاجرت به کانادا، از طریق برنامهٔ مهاجرتی اسکلید وُرکر، دست‌به‌کار اقدام شد، مدارک و فرم‌ها را آماده کرد و به آدرس دفتر بررسی‌کنندهٔ تقاضانامهٔ این برنامهٔ مهاجرتی واقع در شهر سیدنی کانادا، ارسال کرد.

آنچه رضا را تشویق و ترغیب به اقدام برای این برنامهٔ مهاجرتی کرد، قرارگرفتن عنوان شغلی‌اش در لیست مشاغل مورد نیاز، راحت‌شدن پروسه و از همه مهم‌تر، کوتاه‌شدن پروسهٔ بررسی و اخذ ویزای اقامت بود که بنا به وعدهٔ وزارت مهاجرت و شهروندی کانادا، پرونده‌های این برنامه ظرف شش‌ماه نهایی می‌شد.

دوماه بعد، شماره فایل (file number) خود را دریافت کرد و از بی‌نقص‌بودن مدارک و فرم‌های تکمیل‌شده اطمینان حاصل کرد. در اینجا بود که مشابه بسیاری از متقاضیان، وارد سیکل انتظار شد و تصور کرد که تا شش‌ماه دیگر، وارد کانادا می‌شود. با دوستان و آشنایانش هم که صحبت می‌کرد، همگی در انتظار بودند. انتظاری که قرار بود شش‌ماه بیشتر طول نکشد، اما، چهار سال طول کشید!

‌«شانس که نداریم زمان راهنمایی و دبیرستان، خودمون تو جنگ بودیم و نفهمیدیم چطور دیپلم گرفتیم، حالا هم که می‌خوایم بریم کانادا، سوریه جنگ شده و خدا کنه پرونده‌مون گم‌و‌گور نشه.»

«نگران نباشید، پرونده‌ها گم نمی‌شه و بر اساس خبری که دریافت کردیم، پرونده‌های تعدادی از متقاضیان به‌دلیل جنگ در سوریه و حجم بسیار بالای اون‌ها، قراره برای ادامهٔ پروسه به‌طور الکترونیکی به ورشوی لهستان ارسال بشه.»

با شنیدن این جمله از زبان مشاور مهاجرت، کمی آسوده‌خیال شد اما همچنان نگران بود که این قضیه به کجا خواهد رسید. پرونده به سفارت کانادا در ورشو منتقل و وارد فاز انتظار شد، آن‌هم چندین سال‌!

در طول این سال‌ها، تصور بر این بود که هر زمان امکان دارد درخواست مدیکال و پس از آن ویزا را دریافت کنند و طبیعتاً از خیلی از برنامه‌های زندگی بازماندند. عده‌ای می‌خواستند بچه‌دار شوند و موکول کرده بودند به کانادا، عده‌ای از پیشنهاد‌های شغلی جدید سرباز زدند، با این تصور که ‌«همین روز‌ها می‌روند»، عده‌ای وسائل منزل را تغییر ندادند با این تصور که در کانادا به پولش نیاز دارند و …، خلاصه هر کدام، به‌نوعی در انتظاری کشنده به‌سر می‌بردند و رضا هم یکی از آن هزاران متقاضی مهاجرت بود.

اوائل سال ۲۰۱۳ بود که رضا درخواست انجام آزمایش‌های پزشکی خود و خانواده‌اش را دریافت کرد. خوشحالی‌اش وصف‌ناشدنی بود و سرانجام از آن انتظار سراسر عذاب‌آور رهایی پیدا کرده بودند. پس از انجام آزمایشات پزشکی و بنا به اعلام پزشک معتمد، سفارت جوابیه را مستقیم به سفارت کانادا در پاریس که مسئولیت بررسی پرونده‌های پزشکی متقاضیان مهاجرت به کانادا در آن تاریخ را به عهده داشت، ارسال کرده بود و فاز بعدی انتظار رضا آغاز شد. فازی که بنا به شنیده و دیده‌هایش، نهایتاً ۲-۳ ماه بیشتر نمی‌بایست به‌طول بیانجامد. از مشاوران مهاجرت هم شنیده بود که «پس از دریافت پاسخ آزمایشات پزشکی» توسط وزارت مهاجرت و شهروندی کانادا مرحلهٔ بررسی پیشینه یا «بک‌گراند چک» آغاز می‌شود که این خود دو بخش دارد، بخشی بررسی سوابق پلیسی و جنایی متقاضی که توسط «اینتلیجنت سرویس کانادا» انجام می‌پذیرد و زمان اتمام آن اصلاً مشخص نیست و بخش دیگر بررسی مدارک دریافت‌شده توسط وزارت مهاجرت کانادا از ابتدا و اطمینان از صحت آن‌هاست.

«شیوهٔ کار بدین ترتیبه که زمانی که تأییدیه از «اینتلیجنت سرویس کانادا» دریافت می‌شه، یک آفیسر دیگه از ابتدا و به‌طور کامل پرونده را مرور می‌کنه و نهایتاً تأییدیهٔ کلی و نهایی را صادر می‌کنه و بعد درخواست پاسپورت شما برای صدور ویزا ارسال می‌شه.»

رضا این موارد را از زبان مشاور مهاجرت شنید و با خیالی آسوده، در انتظار درخواست پاسپورت خود و خانواده‌اش نشسته بود و می‌دانست که در هیچ‌کدام از این دو بخش، با مشکل مواجه نخواهد شد.

ماه‌ها، یکی پشت سر هم می‌آمد و می‌رفت و هیچ خبری نبود و آنچه بود، انتظار بود و انتظار.

«ویزای ما چه مدت اعتبار داره؟»

«از زمان انجام آزمایش‌های پزشکی، به‌مدت یک‌سال»

‌«ای بابا، الان که نزدیک ۱۰ ماهه ما معاینات پزشکی رو انجام دادیم. یعنی حداکثر دو ماه دیگه باید وارد کانادا بشیم.»

«آفیسر‌ها این اختیار رو دارند که برای سه‌ماه، اعتبار آزمایشات پزشکی رو تمدید کنند، اما اصولاً اگر زمان اعلام آماده‌بودن ویزا، نزدیک به تاریخ انقضای آزمایشات پزشکی باشه، شما مجبور می‌شید که آزمایشات رو دوباره انجام بدید.»

این‌ها سؤال و جواب‌هایی بود که رضا با مشاور مهاجرت عنوان و مطرح کرد و به دلشوره‌اش افزوده شد، در حالی که دو ماه بیشتر به تاریخ انقضای آزمایشات پزشکی نمانده بود. احساس می‌کرد این چند ماه پس از انجام آزمایشات مدیکال، برایش چند سال گذشته و کلی احساس پیری می‌کرد.

وارد ماه دوازدهم شده بود که ایمیلی از سفارت کانادا در ورشو دریافت کرده بود. خوشحال که تمام شد، فایل ضمیمه را باز کرد و شروع به خواندن آن کرد، شوکه شد. یک فایل چندین صفحه‌ای که هرچه بیشتر جلو می‌رفت، نگران و نگران‌ترش می‌کرد.

پایان بخش اول

قسمت بعدی این مطلب را در اینجا بخوانید

ارسال دیدگاه