برگردان: لیلای لیلی بنویساش، بنویس. با جوهر معمولی بر روی کاغذ معمولی: به آنها غذایی داده نشد، آنها همه از گرسنگی مُردند. «همه. چند نفر؟ آنجا چمنزار وسیعیست. چقدر علف برای هر یک؟» بنویس: نمیدانم. تاریخ بقایای استخوانهایش را با اعداد گرد میشمرد. هزارویک میشود یکهزار گویی آن یک هرگز وجود نداشته است: جنینی تخیلی، گهوارهای خالی، «الف – ب – پ»ای هرگز خوانده نشد، هواست که میخندد، گریه میکند، رشد میکند، هیچوپوچی که از…
بیشتر بخوانید