محبوبه عموشاهی – دانمارک آمپول بیهوشی را زده بود و تا چاقوی جراحی را برداشت، صدای گرومبی بلند شد. همهمان برگشتیم به طرف صدا و دیدیم سودابه نقش زمین شده است. خانم معلم، چاقوی جراحی را پرت کرد روی میز و دوید ته کلاس. یکی از بچهها هم رفت ناظم و مدیر مدرسه را خبر کرد. سودابه را خواباندند روی زمین و پاهایش را بالا گرفتند و بهزور آبقند ریختند توی حلقش. توی آنهمه شلوغی…
بیشتر بخوانید