نویسندهای از ایران با امضاء محفوظ
در ماههای اخیر، مردم ایران با قطعیهای مکرر برق در سراسر کشور، بهویژه در پایتخت و برخی استانها، مواجه بودهاند که باعث مشکلات فراوانی برای زندگی روزمره و فعالیتهای اقتصادی شده است.
دولت پزشکیان، در حالیکه مردم ایران درگیر قطعیهای مکرر برق و مشکلات ناشی از آن بودهاند، علت این بحران را به بهانهای دروغین نسبت داد. بهگفتهٔ مسئولان جمهوری اسلامی، یکی از دلایل اصلی قطعی برق در کشور، جلوگیری از سوزاندن مازوت در نیروگاهها بود. این ادعا بهطور رسمی مطرح شد که دولت در تلاش است تا از آلودگی هوا جلوگیری کند و هوای تهران و دیگر شهرها را پاکیزهتر نگه دارد. اما واقعیت این است که این گفتهها نهتنها حقیقت ندارد، بلکه بهنوعی پوششی برای کمبودهای مدیریتی و مشکلات زیرساختی در حوزهٔ انرژی و برق بوده است.
در حقیقت، علیرغم ادعای جمهوری اسلامی مبنی بر عدم استفاده از مازوت، بسیاری از گزارشها و شواهد نشان میدهند که مازوت همچنان در برخی نیروگاهها سوزانده میشود. بهویژه در شرایط بحرانی قطعی برق، نیروگاهها بهمنظور تأمین برق موردنیاز به استفاده از سوختهای فسیلی، ازجمله مازوت، روی میآورند. این در حالی است که استفاده از مازوت نهتنها باعث ایجاد آلودگیهای شدید در هوای تهران و دیگر شهرها میشود، بلکه مشکلات زیستمحیطی نیز به همراه دارد. با توجه به این شرایط، هوای تهران و اطراف آن حتی آلودهتر از قبل شده است و برخلاف ادعاهای دولت، مردم همچنان با مشکلات جدی در زمینهٔ آلودگی هوا دستوپنجه نرم میکنند.
این دروغگویی از سوی دولت پزشکیان در حالی صورت میگیرد که مردم ایران، علاوه بر رنج ناشی از قطعی برق، باید با آلودگی شدید هوا نیز دستوپنجه نرم کنند. هوای تهران این روزها بیشباهت به کورههای آدمسوزی آشویتس نیست. این رفتار نشاندهندهٔ بیکفایتی و عدم صداقت مسئولان در مواجهه با بحرانهای کشور است. بهجای پذیرش مسئولیت و ارائهٔ راهکارهای واقعی، دولت ترجیح داده است تا با این ادعاهای بیاساس، بحرانهای موجود را از نگاه مردم و رسانهها پنهان سازد. در نهایت، قطعی برق نهتنها به حل مشکل آلودگی هوا کمکی نکرده، بلکه به بیاعتمادی هرچه بیشتر مردم نسبت به مسئولان و نهادهای دولتی دامن زده است.
اما همه میدانند حقیقت ماجرا چیست؛ حقیقتی که فکر میکنند مردم از آن بیخبرند، اما چنین نیست. در این شرایط بحرانی، یکی از عواملی که بهشدت در تشدید این بحران نقش داشته، استخراج بیتکوین بوده است. در حالیکه مسئولان مختلف دلایل متفاوتی برای این قطعیها ذکر کردهاند، بررسیهای اخیر نشان میدهد که استخراج ارزهای دیجیتال، بهویژه بیتکوین، مصرف برق را بهطور غیرمعمولی افزایش داده و این موضوع به بحرانیترشدن وضعیت شبکهٔ برق در کشور کمک کرده است.
استخراج بیتکوین و سایر ارزهای دیجیتال به فرآیندهای پیچیدهای نیاز دارد که مصرف انرژی بالایی را در پی دارد. برای استخراج بیتکوین، به سختافزارهایی نیاز است که عملکرد آنها بهشدت وابسته به برق است. در واقع، مزارع استخراج بیتکوین در ایران، که بهدلیل هزینههای پایین برق در گذشته رشد زیادی کردهاند، به یکی از بزرگترین مصرفکنندگان انرژی تبدیل شدهاند.
در شرایطی که بسیاری از صنایع و بخشهای اقتصادی بهدلیل قطع برق از ادامهٔ فعالیت خود باز میمانند، استخراج بیتکوین همچنان ادامه مییابد و مصرف برق را تشدید میکند. این امر نهتنها به مشکلات اقتصادی دامن زده، بلکه زندگی مردم را مختل کرده و نارضایتی عمومی از عملکرد دولت را به حد اعلا رسانده است. در حالیکه وزارت نیرو و مسئولان مختلف بهدلایل گوناگونی ازجمله کمبود سوخت، فرسودگی شبکهٔ برق، و شرایط جوی اشاره میکنند، واقعیت این است که بیتوجهی به تنظیم و نظارت بر استخراج ارزهای دیجیتال و پیامدهای آن، یکی از عوامل اساسی این بحران است.
در سالهای اخیر، مقامات جمهوری اسلامی، بهویژه در زمینهٔ مقابله با تحریمهای بینالمللی، به استخراج بیتکوین روی آوردهاند. برخی تحلیلگران بر این باورند که جمهوری اسلامی قصد دارد با استخراج این ارز دیجیتال، تحریمها را دور بزند.
اقتصاد ایران بهدلیل سیاستهای ضدبشری جمهوری اسلامی در سالهای اخیر تحت فشار شدید تحریمهای بینالمللی قرار داشته و با چالشهای متعددی روبهروست. کاهش ذخایر سوخت، بحرانهای داخلی، و مدیریت ناکارآمد اقتصادی همگی به مشکلات این کشور افزودهاند. در چنین شرایطی، استخراج بیتکوین بهجای اینکه راهحلی برای مقابله با مشکلات اقتصادی باشد، خود به یکی از مشکلات بزرگ تبدیل شده است. این مسئله زمانی بیشتر به چشم میآید که میبینیم باوجود کاهش دما و کاهش مصرف برق، شبکهٔ برق ایران همچنان تحت فشار است و قطعیهای گستردهٔ برق ادامه دارند.
این وضعیت اسفبار نشاندهنده بیکفایتی و عدم توانایی در مدیریت بحرانها و مشکلات زیرساختی کشور است. بحران قطعی برق در ایران نتیجهای از ترکیب عواملی چون مدیریت ناکارآمد، استفاده بیرویه از منابع انرژی برای استخراج ارزهای دیجیتال و فرسودگی زیرساختهاست و البته صرف بودجهٔ مملکت برای موشکپرانی به اسرائیل و تجهیز گروههای نیابتی جمهوری اسلامی، بهجای سرمایهگذاری در ساخت نیروگاه و استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و در یک کلام آبادانی کشور!
قطعی مکرر برق در ایران، علاوه بر آسیبهایی که به زندگی روزمره مردم وارد میکند، اثرات و پیامدهای جدیتری نیز دارد که در بسیاری از حوزهها بهخصوص مراکز درمانی و بیمارستانها قابلمشاهده است. یکی از مشکلات اساسی که این قطعیها ایجاد میکنند، مربوط به بیمارانی است که در شرایط بحرانی قرار دارند و به دستگاههای پزشکی و تجهیزات الکترونیکی برای ادامهٔ حیات خود وابستهاند.
در بیمارستانها و مراکز درمانی، استفاده از دستگاههای پزشکی مانند دستگاههای تنفسی، دستگاههای دیالیز، تجهیزات قلبی و سایر دستگاههای حیاتی برای بیماران، بخش جداییناپذیر از روند درمان است. این دستگاهها نیاز به تأمین برق مداوم دارند، زیرا هرگونه قطعی برق میتواند منجر به توقف ناگهانی درمان یا تشخیص شود و بهویژه برای بیمارانی که وضعیتهای بحرانی دارند، تأخیر یا قطع خدمات درمانی میتواند عواقب جبرانناپذیری به همراه داشته باشد. در شرایطی که بیمار به دستگاه تنفس مصنوعی یا تجهیزات پزشکی حیاتی دیگری نیاز دارد، قطع برق حتی برای چند دقیقه نیز میتواند منجر به وخیمترشدن وضعیت بیمار یا حتی مرگ او شود. بهویژه بیمارانی که در بخشهای مراقبتهای ویژه (ICU) بستریاند، بسیار به دستگاههایی مانند ونتیلاتور، پمپهای دارویی و دستگاههای نظارتی وابستهاند. بدون تأمین برق پایدار، این بیماران مستعد مرگ یا آسیبهای جدی میشوند.
وقتی برق قطع میشود، بیمارستانها ناچار به استفاده از ژنراتورهای برق اضطراری میشوند، که هرچند ممکن است در کوتاهمدت مؤثر واقع شوند، اما بهدلیل محدودیتهای فنی و ظرفیت، قادر به تأمین برق برای همهٔ دستگاهها و بخشها نیستند. در چنین شرایطی، پزشکان و پرستاران ممکن است مجبور شوند تصمیمات دشواری بگیرند، چون در بسیاری از مواقع، تجهیزات لازم برای درمان همهٔ بیماران در دسترس نیست.
در این وضعیت، علاوه بر بحرانهای بهداشتی و پزشکی، زیرساختهای درمانی کشور نیز با چالشهای جدی روبهرو میشوند. بیمارستانها و مراکز درمانی، که باید بهعنوان اولین خط دفاعی در برابر بیماریها و حوادث عمل کنند، خود در معرض آسیبهای جدی قرار دارند. در حالیکه مردم در انتظار خدمات درمانی فوریاند، قطعی برق میتواند عملاً مراکز درمانی را از ادامهٔ کار باز دارد و درمانهای حیاتی را به تأخیر بیندازد.
در نهایت این رشته سر دراز دارد. دروغ پشت دروغ و هیچ مقامی پاسخگوی وضعیت موجود نیست. این روزها مردم نه برق دارند، نه هوای پاک دارند، نه آزادی و نه امنیت اقتصادی. اینکه چطور در این شرایط مردم ایران دارند شجاعانه به زندگی ادامه میدهند، جای شگفتی و تحسین دارد.