برای پرستو احمدی که با «کنسرت فرضی»اش رؤیای ایرانی آزاد را در سیاهترین شبهای مام میهن دوباره زنده کرد
نویسندهای از ایران با امضاء محفوظ
در سیاهترین شبهای مام میهن، لایحهٔ شرمآور «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» که به لایحهٔ حجاب معروف است، سرانجام به قانون تبدیل شد. قانونی که محدودیتهای زیادی را برای همهٔ وزارتخانهها و نهادها بهویژه زنان در ایران در نظر گرفته است. مطابق این قانون، نهتنها بسیاری از نهادها و وزارتخانههای کشوری مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی یا وزارت آموزش و پرورش بهصورت مستقیم باید این قانون و محدودیتهایش را اجرا کنند، بلکه وزارتخانههای دیگری ازجمله وزارت اقتصاد، وزارت صمت، وزارت راه و شهرسازی، وزارت ارتباطات، و وزارت میراث فرهنگی و گردشگری نیز موظف به اجرای این قانوناند. قرار بود این قانون در ۲۴ آذرماه ابلاغ و بهمدت سه سال بهصورت آزمایشی اجرا شود. هرچند بعدتر اعلام شد این قانون بهدرخواست مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، به تعویق افتاده است.
بر طبق این قانون «برهنگی، کشف حجاب و بدپوششی در انظار و اماکن عمومی اعم از فضای حقیقی یا مجازی ممنوع میباشد» و در هریک از دستگاههای مکلف در قوهٔ مجریه یک ستاد برای نظارت بر چگونگی روند قانون حجاب تشکیل خواهد شد.
«نیروهای نظامی و انتظامی و سازمان صدا و سیما» با اجازهٔ علی خامنهای «موظف به همکاری با ستاد» هستند.
تصویب لایحهٔ «عفاف و حجاب» در مجلس شورای اسلامی ایران، تلاش دیگری از سوی حکومت برای کنترل جامعه، بهویژه زنان، است. این لایحه، که بهنام تقویت ارزشهای اسلامی و حمایت از خانواده تصویب شده است، در واقع ابزاری برای اِعمال سلطهٔ بیشتر بر بدن، رفتار و آزادیهای زنان محسوب میشود. از ابتدای انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی، حجاب اجباری به یکی از اصول بنیادین سیاستهای حکومت تبدیل شد و طی چهار دههٔ گذشته، زنان ایران هدف اصلی این سیاستهای تبعیضآمیز بودهاند. تصویب این لایحه، گواهیست بر اینکه جمهوری اسلامی نهتنها از این مسیر عقبنشینی نکرده، بلکه بر شدت آن افزوده است.
این لایحه، نهتنها آزادی انتخاب پوشش را از زنان میگیرد، بلکه آنها را با طیف گستردهای از مجازاتها و تهدیدهای قانونی و اجتماعی مواجه میکند. این مجازاتها شامل جریمههای مالی سنگین، محدودیتهای حرفهای، محرومیتهای اجتماعی و حتی محدودیت در فعالیتهای مجازی است. زنان ایران، از نوجوانان تا مادران و سالمندان، بهعنوان اهداف این سیاستها مشخص شدهاند و هر لحظه از زندگیشان در معرض کنترل، قضاوت و تنبیه قرار دارد. این قانون، با تحمیل سلطه بر نیمی از جمعیت کشور، بهوضوح شأن انسانی زنان را زیر سؤال میبرد و هویت زنان را به ابزاری برای تحقق ایدئولوژی حکومتی تقلیل میدهد.
این اقدام را میتوان در چارچوب سیاستهای بلندمدت جمهوری اسلامی برای کنترل جامعه و سرکوب نارضایتیها در نظر گرفت. حجاب اجباری از همان روزهای ابتدایی انقلاب اسلامی بهعنوان یکی از ابزارهای کلیدی در ایجاد یک نظام مردسالارانه به کار گرفته شد. بدن زنان به میدان نبردی تبدیل شد که در آن حکومت تلاش کرد ایدئولوژی خود را تثبیت کند. لایحهٔ عفاف و حجاب در امتداد همین سیاستها قرار دارد، اما در عین حال واکنشیست به موج مبارزه، مقاومت و نافرمانی مدنی زنان که در سالهای اخیر شدت گرفته است.
مرگ مهسا امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد در سال ۱۴۰۱، نقطهٔ عطفی در تاریخ مبارزات زنان ایران بود. این واقعه بهطور آشکار نشان داد که سیاستهای سرکوبگرانهٔ حکومت، نهتنها موفق به کنترل زنان نشده است، بلکه خشم و مقاومت آنها را شعلهورتر کرده است. زنان ایران، با کنارگذاشتن حجاب اجباری، تجمعات اعتراضی و کُنشهای فرهنگی و مدنی، پیام روشنی به حکومت دادند: «ما دیگر تسلیم نخواهیم شد.» جنبش مهسا امینی، نمادی از ارادهٔ زنان برای تغییر و تحقق عدالت بود. این جنبش، که بازتاب جهانی پیدا کرد، نهتنها صدای زنان ایران را به گوش جهانیان رساند، بلکه فشار بینالمللی بر حکومت ایران را نیز افزایش داد.
تصویب لایحهٔ عفاف و حجاب را باید پاسخی از سوی حکومت به این جنبش دانست. حکومتی که بهجای شنیدن صدای زنان، به سرکوب و اعمال محدودیتهای بیشتر روی آورده است. این حکومت بارها نشان داده که از مشارکت و نقش پررنگ زنان در جامعه هراس دارد. از شجاعت زنان هراس دارد. این لایحه، تلاشی برای بازگرداندن کنترل بر زنانی است که دیگر حاضر به پذیرش اجبار و ظلم نیستند. اما این سیاست نهتنها مشکلات حکومت را حل نخواهد کرد، بلکه به تشدید خشم و نارضایتی عمومی منجر خواهد شد.
لایحهٔ عفاف و حجاب همچنین امنیت روانی زنان را بهشدت تهدید میکند. زنان ایران، که همواره با فشارهای اجتماعی و تهدیدهای قانونی مواجه بودهاند، اکنون با قوانینی روبهرو هستند که هر لحظه از زندگیشان را تحت نظر قرار میدهد. آنها مجبورند برای انتخاب پوشش، رفتوآمد در خیابانها، حضور در محیطهای کاری و حتی فعالیتهای سادهٔ روزانه، نگرانیهای فراوانی داشته باشند. این فشارها، سلامت روانی زنان را تهدید میکند و آنها را در فضایی پر از ترس و نگرانی قرار میدهد. تصویب این لایحه، بهجای ایجاد امنیت و آرامش، فضایی از استرس و بیاعتمادی را در جامعه ایجاد خواهد کرد.
این شرایط در حالی است که زنان ایران در دهههای گذشته با انواع تبعیضها و محدودیتها مواجه بودهاند. از قوانین ناعادلانه در ازدواج، طلاق و حضانت فرزندان گرفته تا محدودیتهای شغلی، تحصیلی و ورزشی، همهچیز در سایهٔ قوانین مردسالارانه قرار داشته است. زنان ایرانی، که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند، نهتنها از بسیاری از حقوق خود محروم شدهاند، بلکه حتی در ابتداییترین جنبههای زندگیشان نیز از حق انتخاب برخوردار نیستند. تصویب لایحهٔ عفاف و حجاب، گامی دیگر در راستای این سیاستهای تبعیضآمیز است که زنان را به شهروندان درجهدوم تبدیل میکند.
اما علیرغم این فشارها، زنان ایران همواره راههایی برای مقاومت و مبارزه پیدا کردهاند. جنبشهای مدنی، اعتراضات خیابانی و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی نشاندهندهٔ عزم و ارادهٔ زنانی است که حاضر نیستند حقوق خود را قربانی سیاستهای حکومتی کنند. زنان ایرانی، با شجاعت و جسارت، در برابر اجبار و سرکوب ایستادهاند و به جهانیان نشان دادهاند که تسلیم نخواهند شد. تصویب لایحهٔ عفاف و حجاب، هرچند تلاشی برای کنترل بیشتر است، اما نمیتواند روح مبارزهٔ زنان ایران را خاموش کند.
نمونهٔ بارز این مبارزات «کنسرت فرضی» پرستو احمدی، خوانندهٔ جوان ایرانی، است که هنوز چیزی از تصویب این قانون نگذشته، دنیا را با کنسرتِ ظاهراً بیتماشاگرش به لرزه درآورد. این خوانندهٔ جوان و جسور همراه با گروه موسیقی همراهش در یک کاروانسرا در ایران با موهایی رها، لباسی زیبا و موقر و گردنآویزی از نقشهٔ کشورمان ایران در کمتر از ۲۸ دقیقه اجرای موسیقی و ترانهخوانی رؤیای ایرانی را ترسیم کرد که در آن خبری از قوانین واپسگرا و متحجرانهٔ پارینهسنگی نیست، ایرانی که زنان را بهخاطر حق طبیعیشان در آزادی پوشش به «کلینیک ترک بدحجابی» نمیبرند. در زمان نگارش این سطور و تنها ظرف چهار روز، ویدئوی «کنسرت فرضی» در یوتیوب بیش از دو میلیون بار دیده شده است. کنسرتی که بهدلیل کوتهفکری و تنگنظری حکام جمهوری اسلامی هیچ تماشاگری در محل اجرا نداشت، در تمام دنیا دیده شد و همه بهاحترام شهامت، جسارت و هنر این دختر جوان و گروه همراهش با اشکی در دیدگان سر پا ایستادند و آنها را تشویق کردند.
انتشار این ویدئو درست چند روز پیش از زمانی که قرار بود این قانون متحجرانه و ضدِزن اجرایی شود، همچون تندبادی طومار آنچه را که این رژیم سرکوبگر رشته بود، در هم پیچید و خواب را از چشم این ظالمانِ متحجر ربود. بههمین دلیل آنها همهٔ عوامل سرکوبشان را بسیج کردند تا این دختر دلاور و شایسته و مردانِ فرهیخته و هنرمند حامی او را دستگیر کنند تا بلکه بتوانند در پیش چشم جامعه نشان بدهند که پرستو و پرستوهای آزاد دیگرِ ایران را به قفسی بهتنگیِ نظر و کوتهیِ فکرشان باز میگردانند و او را در آن اسیر میکنند. غافل از آنکه پرستو و دیگر زنان آزادهٔ ایران ثابت خواهند کرد که توان ایستادگی در برابر ظلم و بیعدالتی را دارند. آنها نشان دادهاند که مقاومت، نهتنها یک واکنش، بلکه بخشی جداییناپذیر از هویت و ارادهٔ آنان است. این مقاومت، در طول تاریخ، بارها مسیر تغییر و تحول را هموار کرده و جنبشهای بزرگ اجتماعی را به بار نشانده است. روزی فرا خواهد رسید که آزادی و عدالت، نه بهعنوان امتیازی اعطاشده، بلکه بهعنوان حقی مسلم، برای همهٔ زنان ایران به دست خواهد آمد. رسیدن آن روز، ثمرهٔ شجاعت، پایداری، و تلاش زنانی است که در برابر فشارها، اجبارها، و تهدیدها تسلیم نشدند و بهامید ساختن آیندهای بهتر برای نسلهای آینده ایستادگی کردند. این مبارزه، بهرغم دشواریها، به نماد امید، اتحاد و عزم در برابر بیعدالتی تبدیل شده است و زنان ایران بارها نشان دادهاند که حامل این پرچم تاریخی خواهند بود چرا که زنان ایرانی مصمماند تا در مقابل ظلم و جور حکام متحجر جمهوری اسلامی بایستند.