معرفی فیلم و سریال: آلیس در سرزمین مرزی – Alice in Borderland

مسعود سخایی‌پور، LJI Reporter – ونکوور

سریال «آلیس در سرزمین مرزی» به‌کارگردانی شینسوکه ساتو در سال ۲۰۲۰ ساخته شده است. این سریال محصول کشور ژاپن و در ژانر اکشن و درام ساخته شده است. در این سریال کنتو یامازاکی، تائو تسوچیا، نیجیرو موراکامی، آیاکا میوشی و رییسا ناکا به هنرمندی پرداخته‌اند. این سریال که از سرویس نتفلیکس پخش شده است، به ژانر بقا تعلق دارد و مخصوص کسانی‌ست که عاشق بازی «بتل رویال» هستند. فصل اول این سریال در دسامبر سال ۲۰۲۰ پخش شد و به‌شدت مورد استقبال منتقدان قرار گرفت؛ آن‌ها این سریال را برای صحنه‌های اکشن، سبک کارگردانی و هنرنمایی بازیگران مورد تحسین قرار دادند. هنرنمایی بازیگران، داستان جذاب و کارگردانی خوب و تعداد بالای بیننده‌ها در کشورهای مختلف آن‌قدر چشمگیر بود که باعث شد شبکهٔ نتفلیکس آن را برای فصل دوم هم تمدید کند؛ آن هم درست دو هفته بعد از پخش فصل اول. فصل دوم این مجموعه دقیقاً دو سال بعد از پخش فصل ابتدایی در اختیار مخاطبان و مشترکان نتفلیکس قرار گرفت و تا حد زیادی تحسین و استقبال منتقدان را به‌ دنبال داشت.

خلاصهٔ داستان

آریسو پسر جوان گِیمری است که پول و شانس زیادی ندارد. او که به‌تازگی مادرش را از دست داده، بیکار در خانه از صبح تا شب به بازی ویدیویی مشغول است و مدام از طرف پدرش سرزنش می‌شود. یک روز نوری کور‌کننده شهر را فرا می‌گیرد که بعد از آن، همهٔ ساکنان شهر توکیو ناپدید می‌شوند، البته به‌جز آریسو و دو دوستش. بعد از این اتفاق، بازی خطرناک و بالقوهٔ کشنده‌ای برای بقا آغاز می‌شود که این سه دوست را مجبور به شرکت در آن می‌کند.

دربارهٔ سریال

غریزه و میل انسان به زنده‌ماندن او را وا می‌دارد تا در برابر شرایط پیچیده و سختی که جانش را تهدید می‌کند، دست به مبارزه بزند و از خودش دفاع کند. در واقع آدمی هیچ‌گاه به اندازهٔ زمانی که با خطر مرگ روبه‌روست خودش را به آب و آتش نمی‌زند و از تمام توانش استفاده نمی‌کند. وجود غریزهٔ بقا در همهٔ انسان‌ها و همزادپنداری تماشاچی، با افراد قرارگرفته در این شرایط سبب شده تا فیلم‌های ژانر بقا همواره جایی ثابت در تاریخ سینما و در سال‌های اخیر سریال‌ها، داشته باشند. چه داستانی واقعی باشد و چه داستانی تخیلی، فیلم‌های با موضوع بقا و زنده‌ماندن در شرایط سخت همیشه بخشی از سینمای جذاب برای مخاطب بوده‌اند. آن‌ها در شرایط مرگ و زندگی ساخته می‌شوند، در حالی‌که لحظات متعددی از تنش و تجربه نزدیک به مرگ را به تصویر می‌کشند. سریال «آلیس در سرزمین مرزی» یکی از نمونه‌های خوب این ژانر است.

در یادداشت‌های تولیدی منتشرشده از سوی نتفلیکس، خالق این سریال می‌گوید: «من به ۲۰ سالگی خودم نگاه کردم و آریسو را براساس سردرگمی خودم در آن زمان خلق کردم.»

داستان دربارهٔ پسر جوانی به نام آریسو است که مثل بسیاری از هم‌سن‌و‌سال‌هایش زمان زیادی را صرف بازی‌های ویدیویی می‌کند و همین موضوع تنش‌هایی را میان او و اعضای خانواده‌اش ایجاد کرده است. تا اینکه یک روز به‌همراه دوستانش چاتو (مهندس آی‌تی جوانی که از محیط کارش به‌شدت ناراضی است) و کاروبه (جوان پرشروشوری که به‌تازگی از کارش اخراج شده) تصمیم می‌گیرند در خیابان‌های توکیو کمی شیطنت کنند. پس از یک تعقیب و گریز نه‌چندان مهیج به دست‌شویی عمومی پناه می‌برند اما بعد از چند دقیقه متوجه می‌شوند همه‌چیز به‌طرز عجیبی آرام شده و به‌غیر از آن‌ها هیچ جنبندهٔ دیگری در توکیو وجود ندارد. همه‌چیز در ابتدا عجیب و مهیج است و جوان‌هایی که همیشه از سوی جامعه طرد می‌شدند، حالا می‌توانند هر کاری را که دوست دارند، در این دنیای خالی از سکنه انجام دهند، اما ماجرا به‌همین سادگی نیست؛ آریسو و دوستانش در بازی دیوانه‌واری گرفتار شده‌اند که پایانش یا با مرگ همراه است یا با نجات موقتی و ورود به مرحلهٔ بعد.

بازی‌هایی که در این سریال طراحی شده‌اند، به‌صورت پازل بوده و هیجان بالایی دارند. برای حل آن، بازیکنان باید هوش، توانایی فیزیکی و کار تیمی داشته باشند. به‌جز بازی‌هایی که باید برای بقا انجام دهند، یک معمای بزرگ وجود دارد. آریسو در پی آن است که سازندگان اصلی بازی را پیدا کند و خودش را از این کابوس بزرگ نجات دهد. او می‌خواهد بداند که سازندگان این بازی چرا آن را طراحی کرده‌اند. این معمای بزرگ در کنار بازی‌های جذاب، مخاطب را وادار می‌کند تا سریال را تا پایان مشاهده کند. «آلیس در سرزمین مرزی» در نمایش چگونگی کنارآمدن انسان با شرایط و میل او به زنده‌بودن در سخت‌ترین لحظات، خیلی خوب عمل کرده است. هر کدام از بازی‌ها چالش‌های به‌خصوصی جلوی شخصیت‌ها گذاشته که سریال را از تکرار و قابل‌پیش‌بینی‌بودن دور کرده و بیننده را تا انتها با خود همراه می‌کند. آنچه شایان ذکر است اینکه در بازی‌ها، بازیکنان نه به‌لحاظ جسمی که به‌لحاظ احساسی نیز در تنگنا قرار می‌گیرند. در تمامی بازی‌ها دوراهی اخلاقی و جدال بین عقل و احساس وجود دارد. لایه‌های زیرین داستان و موضوع رویارویی بشر با جهان بی‌رحم پیرامونش و صدالبته تنهایی انسان مدرن مهم‌ترین نکته‌ای است که در خصوص این سریال باید به آن اشاره کرد.

نویسنده در خلق قهرمان داستان یعنی آریسو، به‌لحاظ شخصیت‌پردازی خیلی خوب عمل کرده است. تأثیر جنگ برای بقا و تصمیماتی که ناگزیر است بگیرد، بر وضعیت روانی او به‌وضوح قابل‌مشاهده است. آریسو شخصیتی باهوش، فداکار و پایبند به ارزش‌های انسانی است و این ویژگی‌ها در بطن شخصیت او به‌درستی کاشته شده و در سریال نمود پیدا کرده است. کنتو یامازاکی از پس ایفای این نقش به‌خوبی بر آمده و دیگر بازیگران نیز عملکرد خوبی از خود به جا گذاشته‌اند و اجرای آن‌ها در سطح قابل‌قبولی قرار دارد.

تلاش برای بقا در آخرالزمان درون‌مایهٔ بسیاری از آثار سینمایی بوده و اتفاقاً طرفداران بسیاری هم دارد. این موضوع در دنیای بازی‌های ویدیویی هم به‌شدت محبوب است و در بسیاری از آن‌ها گِیمِر باید تلاش کند کاراکتر اصلی را از مصیبت‌های دنیای آخرالزمانی برهاند. حالا تصور کنید به‌عنوان یک گیمر وارد بازی بقایی شوید که کاملاً واقعی‌ست و هر اشتباه ممکن است به قیمت محوشدنتان از کرهٔ زمین تمام شود. اگر فکر می‌کنید این سناریو هیجان‌انگیز و دیوانه‌وار است، تماشای این سریال را از دست ندهید.

این سریال هنوز در کتابخانه‌های مترو ونکوور موجود نیست و تنها شیوهٔ تماشای آن داشتن اشتراک سرویس پخش فیلم نتفلیکس است.

ارسال دیدگاه