تالین ساهاکیان – آلمان
در بخش اول این مطلب که میتوانید آن را در اینجا بخوانید، بهاختصار در مورد وضعیت کلی و معضلات سگها در دنیای امروز صحبت کردیم:
- زندگی نامناسب سگهای بدسرپرست
- درد و رنج سگهای بیخانمان و کشتار بیرحمانهٔ آنها در بسیاری از نقاط دنیا
- نژادسازی و پرورش سگها در مراکز تولهکشی در شرایط اسفبار
- روانهشدن سگهای خریداریشده از سوی افراد بیمسئولیت به پناهگاهها و یوتانایزشدن گروهی از آنها بهدلیل پیدانشدن سرپرست در مهلت مقررشده و کمبود جا
در این مطلب، به راههایی میپردازیم که با انجام آنها میتوانیم به بهبود وضعیت سگها در دنیا کمک کنیم و در بخش سوم این مطلب، بهدلیل وضعیت خاص و بحرانی سگها در ایران، به برخی از مواردی اشاره خواهیم کرد که با انجام آنها میتوانیم از خارج از ایران به بهبود وضعیت سگها در داخل ایران کمک کنیم.
جای سگها در کنار و زیر سایهٔ حمایتی انسانهاست
صدالبته که اسارت، رسم و راه طبیعت نیست. در طبیعت و بر اساس قوانین طبیعی، هر موجودی آزاد و صاحباختیار و حاکم بر سرنوشت خویش است و به وجود و تصمیم هیچ موجود دیگری وابسته نیست، ولی بشر هزاران سال است که قوانین طبیعت را زیر پا گذاشته است. ما در لحظهٔ آغازین حیات بشر بر روی زمین قرار نداریم تا بتوانیم همهٔ راهها را بهدرستی آغاز کنیم بلکه وارث دنیایی هستیم که نیاکانمان با تمام دستاوردها و اشتباهاتشان به جا گذاشتهاند. ما نمیتوانیم راههای رفته را نارفته و اشتباهات انجامشده را ناکرده کنیم. پس باید با واقعبینی و همهجانبه به شرایط فعلی موجود بر روی زمین با تمام تضادهایش نگاه کنیم و دنبال رویکردهایی، هرچند کجدارومریز، باشیم که هم کمترین آزار و ظلم ممکن را به همهٔ گونهها تحمیل کنند و هم در درازمدت ما را بهتدریج از راه کجرفته به مسیر درست بازگردانند. اجازه بدهید این رویکرد را در مورد سگها بیشتر باز کنیم:
توجه کنیم که سگها از گرگها مشتق شدهاند. در حال حاضر، فقط ۳۰۰ هزار گرگ در سراسر زمین وجود دارند در حالیکه تعداد سگهای اهلی، بالغ بر یک میلیارد است. بهعبارت دیگر، بهازای هر گرگ، ۳۳٬۰۰۰ سگ وجود دارد. بیشتر گونههای حیوانی وحشی در نتیجهٔ نابودی زمین بهدست بشر در حال انقراضاند ولی سگها، گربهها و برخی حیوانات دیگر قرنها بهدست بشر پرورش داده شدهاند و به این جمعیت انبوه رسیدهاند. بیشتر سگها (و گربهها) بههیچ عنوان قابلیت بازگشت به طبیعت را ندارند، ولی حتی اگر چنین چیزی امکانپذیر بود و این حیوانات میتوانستند به زندگی طبیعی و قابلیت و خوی شکار پیشین خود باز گردند، این بازگشت تبدیل به معضلی بزرگ برای گونههای دیگر میشد، گونههایی که بشر مسئول نابودی آنهاست و حتی بدون وجود حیوانات پرورشدادهشده بهدست بشر هم شانس بسیار کمی برای بقا دارند. بههمین دلیل، این فقط یک توهّم است که با وحشیشدن مجدد این حیوانات، مشکلی حل خواهد شد. باید بپذیریم برخی از مسائل بازگشتناپذیرند و فقط میتوانیم با توجه به شرایط موجود تصمیمی بگیریم که بهقول معروف نه سیخ بسوزد و نه کباب. سگها (و گربهها) باید در کنار و زیر چتر حمایتی آدمها باقی بمانند و البته با روشهای انسانی باید جلوی زادووَلد آنها گرفته شود تا بهمرور جمعیت آنها کمتر و کمتر شود. همچنین، با فرهنگسازی مؤثر باید کاری کرد که این حیوانات در کنار انسانها زندگی امن و مناسبی داشته باشند. ما بهعنوان موجوداتی که این حیوانات را از طبیعت خود و زندگی مستقل دور کردهایم، نسبت به سرنوشت تکتک آنها مسئولایم و باید بهترین زندگی ممکن را برای هر کدام از آنها فراهم کنیم.
حیوانات را نخریم، به سرپرستی بگیریم
همانطور که در مطلب پیشین گفته شد، بحث نژاد خالص، نژادسازی و نژادپرستی در رابطه با سگها، موضوعی است که پرورشدهندگان سگها برای رونقدادن به کار و کاسبی خود بر سر زبانها انداخته و رواج دادهاند. خرید حیوانات از پرورشدهندگان، مشوّق آنها برای پرورش و فروش حیوانات بیشتر است. این کار بهشدت به مشکل حیوانات بیخانمان و ناخواسته دامن میزند. علاوه بر این، باعث ادامهٔ کار صنعت غیراخلاقی تولهکشی و آزار و شکنجهٔ حیوانات «مولّد» میشود؛ حیواناتی که سالها بهمنظور تولهکشی و غالباً در شرایط بسیار بد نگهداری میشوند. بنابراین، فارغ از گونه و نژاد حیوان، خرید حیوانات از پرورشدهندگان، اشتباه و در جهت آزار بیشتر حیوانات است اما بدتر از آن، ایجاد تقاضا برای نژادها با نقصهای ژنتیکی است که باعث ادامهٔ پرورش این حیوانات و زجرشان در نتیجهٔ این نواقص میشود. برای نمونه، ایجاد تقاضا برای حیوانات با صورت پهن و دماغ بسیار کوتاه (مانند سگهای پکینز، شیتزو، باکسر، پاگ و غیره یا گربههای پرشین و گربهٔ موکوتاه انگلیسی) باعث تشویق پرورشدهندگان به پرورش بیشتر این حیوانات و بهدنیاآمدن حیواناتی میشود که تمام عمر با مشکلات تنفسی و تنظیم حرارت بدن خود درگیرند. در سال ۲۰۲۱ کشور هلند هر نوع پرورش این حیوانات و استفاده از آنها در تبلیغات را ممنوع کرد، ولی متأسفانه این ممنوعیت هنوز در بیشتر کشورها وجود ندارد و آزار حیوانات برای ارضای سلیقهٔ مشتریان هنوز ادامه دارد. بنابراین، بسیار ضروری است که مردم بدانند ایجاد تقاضا برای این نژادها، ظلم مضاعف در حق حیوانات است.
با وجود ۲۵۰ تا ۵۰۰ میلیون سگ بیخانمان در دنیا که بهسختی روزشان را به شب و شبشان را به روز میرسانند و اکثر قریببهاتفاقشان در حسرت کمی امنیت و محبت بهتلخی جان میسپارند، البته که قبول سرپرستی یک حیوان و دادن یک زندگی شایسته به او، کاری بس ارزشمند در جهت نجات یک زندگی و کمکردن رنج در دنیاست. بنابراین، اگر شرایط و امکانات لازم برای نگهداری از یک یا چند حیوان را داریم، این شانس را به حیواناتی که در پناهگاهها در حسرت ذرهای آرامش و یک دست نوازشگرند یا در سولههای مرگ، خیابانها و حومهها لحظهبهلحظه را در درد، دلهره و دربهدری میگذرانند، بدهیم. حتی اگر کسی علاقه به گروههای خاصی از سگها دارد، با کمی جستوجو در پناهگاههای نزدیک و دور احتمالاً آنها را در پناهگاهها خواهد یافت، ولی همیشه به خاطر داشته باشیم بهترین نژاد سگ، نژاد «امدادشده» است.
لطفاً به حیوانی بیپناه یا فراموششده پناه بدهید و به او نشان بدهید که زندگی فقط ترس و فرار و آوارگی و گرسنگی و ناامنی و دلهره و حسرت نیست و بگذارید او به شما نشان بدهد که آنچه در بسیاری از انسانها مرده است، همچنان در حیوانات دیگر زنده است: محبت و یکرنگی. بگذارید او شما را به عشق مؤمن کند و هر روز شاهد خواهید بود چگونه یک موجود غمگین و رنجکشیده ذرهذره به زندگی امیدوارتر میشود و قدمبهقدم از سایهٔ خودش بیرون میآید، اعتمادبهنفس پیدا میکند و برق شادی در چشمانش نمایان میشود… این زیباترین حس دنیاست. شما شاهد بالندگی یک موجودید. شما یک زندگی را شاد و امن کردهاید. شما یک قلب شکسته را شفا دادهاید و شاهد این بالندگی و پیشرفت بودن، از هر پاداشی که فکرش را بکنید باارزشتر است.
سرپرست خوب و متعهدی باشیم
نگهداری درست از حیوانات و همخانگی با آنها، نیاز به مقدار زیادی تعهد، مسئولیتپذیری، عشق، همدلی و حتی فداکاری و ازخودگذشتگی دارد. واقعیت این است که گروه بزرگی از آدمها لیاقت و شایستگی سرپرستی حیوانات را ندارند و شوربختانه، حیوانات زیادی هزینهٔ این عدم شایستگی از یکسو و اصرار به «مالکیت» یک حیوان از سوی دیگر را میپردازند.
بر اساس آمار، ۶۵۰ میلیون سگ در دنیا سرپرست دارند ولی این لزوماً به آن معنا نیست که آنها زندگی خوبی دارند. درست برعکس، اکثر این سگها اسیر و بازیچهٔ دست آدمهای غیرمتعهدیاند که سگ را با دستگاه آژیر خطر، مأمور نگهبانی، مجسمهٔ باغ یا حیاط یا کارخانه، کالایی برای مالکیت و خریدوفروش، سرگرمی موقتی و غیره اشتباه گرفتهاند.
سگها نیز مانند تمام حیوانات دیگر، موجوداتی بسیار پیچیدهاند که به مراقبت شایستهٔ جسمی و روحی چندینساله تا لحظهٔ مرگ طبیعی نیاز دارند. آنها به غذا و بهداشت و درمان مناسب، آرامش، امنیت، بازی و سرگرمی، آزادی حداکثری برای حرکت در همهجای خانه، تعامل حداکثری با آدمها، تعامل با سگهای دیگر، گردش و تفریح روزانه در محیط بیرون و هوای آزاد (حداقل دو و ترجیحاً سه بار در روز)، توجه و عشق زیاد نیاز دارند.
قبول سرپرستی یک حیوانِ بهاصطلاح خانگی از بسیاری جهات مانند قبول یک فرزندخوانده است:
– ما هرگز فرزندمان را در حیاط نمیگذاریم و در را به رویش نمیبندیم تا اتاقهایمان تمیز بمانند.
– هرگز فرزند اولمان را از سرمان باز نمیکنیم چون فرزند دوم به دنیا آمده است.
– هرگز فرزندمان را بهخاطر شغل جدید، اسبابکشی، ورود شریک تازه به زندگیمان آواره و دربهدر نمیکنیم.
– از فرزندمان و نیازهای جسمی و عاطفیاش غافل نمیشویم چون کارمان زیاد شده است.
– ارزش فرزندمان برای ما بسیار فراتر از وسایل و مبلمان منزلمان است.
– فرزندمان را ترک نمیکنیم چون دیگر مثل سابق برایمان جذاب نیست.
– وقتی فرزندمان بیمار یا ضعیف میشود، او را در کوچه نمیگذاریم یا به یتیمخانه نمیسپاریم چون خسته شدهایم.
قبول سرپرستی یک حیوان خانگی بهمعنای پذیرش یک مسئولیت بزرگ است که تا آخرین لحظهٔ زندگی طبیعی او بر شانهٔ ماست. اگر هم شرایط استثنایی به وجود آید که معادلات کاملاً تغییر کنند و دیگر بهنفع حیوان نباشد که در کنار ما باشد یا بهراستی امکان ادامهٔ نگهداری مناسب از او را نداشته باشیم، این وظیفهٔ ماست که برای او خانهٔ جدیدی پیدا کنیم که در آن وضعیتش لااقل بدتر از وضعیت کنونی نباشد.
حیوانخواندگی، مسئولیت بزرگی است. اگر میتوانیم به حیوانی بهعنوان عضو خانواده نگاه کنیم، از این خدمت دریغ نکنیم اما اگر نمیتوانیم، هیچ حیوانی را بهخاطر هوس آواره و دربهدر نکنیم. حیوانات، عروسک یا دکوراسیون منزل نیستند که هر وقت از آنها خسته شدیم آنها را عوض کنیم یا دور بیندازیم.
جلوی زادووَلد سگ تحت سرپرستی خودمان را بگیریم
در حالیکه صدها میلیون سگ بیخانمان و صدها میلیون سگ بدسرپرست در دنیا وجود دارد، تنها چیزی که سگها به آن نیاز ندارند، جمعیت بیشتر است. پس سگ تحت سرپرستی خود را با عمل جراحی، عمل وازکتومی یا با استفاده از داروها (این روش متأسفانه فقط موقتی است) عقیم و نازا کنیم و از ورود حیوانات نگونبخت بیشتر به این دنیا جلوگیری کنیم.
سرپرست موقت شویم
سرپرستهای موقت (fosters) نقش بسیار مؤثری در نجات و تغییر سرنوشت شوم سگها بازی میکنند و اغلب مرز بین مرگ و زندگی، مرز بین رنج و نجاتاند. آنها بهطور موقت از سگهای بیسرپرست یا نیازمندِ مراقبتهای خاص نگهداری میکنند تا برای آنها سرپرست یا جای مناسبی پیدا شود. همانطور که در مقالهٔ پیشین گفته شد برخی از پناهگاهها در کشورهای پیشرفته به هر سگ مهلت بسیار محدودی (دو تا چند هفته) میدهند و اگر در این مدت سرپرستی برای سگ پیدا نشود، او را یوتانایز میکنند. بسیاری از امدادگران برای نجات این سگها پا پیش میگذارند، آنها را از پناهگاهها بیرون میآورند و به سرپرستهای موقت میسپارند و در شبکههای اجتماعی و غیره برای واگذاری آنها تبلیغ میکنند تا برایشان سرپرستی دائمی پیدا کنند. علاوه بر این، خود پناهگاهها گاهی برای نگهداری از حیواناتی که نیاز به مراقبتهای خاص دارند از افراد داوطلب میخواهند که سرپرست موقت شوند و برای مدتی از آنها نگهداری کنند، مثلاً ممکن است حیوانی بهعلت سن بسیار کم، ابتلا به بیماری، کهولت سن یا انجام عمل جراحی برای مدتی نیاز به رسیدگی خاص داشته باشد و پناهگاه نیروی کار کافی برای انجام این مراقبتها نداشته باشد. در این صورت، غالباً خود پناهگاه هزینهٔ غذا، دارو و درمان حیوانات را به سرپرست موقت پرداخت میکند و او وظیفهٔ نگهداری موقت از حیوان را بهصورت داوطلبانه و رایگان بر عهده میگیرد.
به حیوانات پناهگاهها رسیدگی و کمک کنیم
ما میتوانیم با کمک و رسیدگی به حیوانات در پناهگاهها، زندگی آنها را کمی شادتر و قابلتحملتر کنیم:
- ساعاتی از هفته را به کار داوطلبانه در پناهگاههای شهرمان اختصاص دهیم.
- بسیاری از پناهگاهها برنامهٔ گردش با سگها را دارند و در برخی از روزها و ساعات هفته به افراد داوطلب اجازه میدهند سگی را برای چند ساعت به گردش ببرند. برای بسیاری از سگها این ساعات، زیباترین ساعاتاند و برای رسیدن به آن لحظهشماری میکنند.
- با خرید غذا، اسباببازی، تخت و وسایل مختلف برای حیوانات پناهگاهها زندگی آنها را کمی راحتتر و شادتر کنیم.
- با کمکهای نقدی به پناهگاههای دور یا نزدیک کمک کنیم تا شرایط بهتری برای حیوانات مقیم فراهم کنند.
سخن آخر
سگها راه بسیار درازی را با آدمها پیمودهاند و برای این همزیستی و تطبیق با آدمها هزینهٔ بسیار هنگفتی را پرداخت کردهاند و هنوز هم میکنند. این وظیفهٔ ماست که با عملکرد درست و در مرکز قراردادن نیازهای این حیوانات و نه به خواستههای خودخواهانهمان، به زندگی آنها سروسامان دهیم. آنها شایستهٔ یک زندگی مناسباند. «تمام» حیوانات شایستهٔ زندگی مناسب و امن بدون ظلم سیستماتیک بشرند. خود ما شایستهٔ جامعهای هستیم که از آزار سیستماتیک به هر موجودی خودداری کند و هر کسی، انسان و حیوان، در آن احساس آرامش و امنیت کند. خوشبختی و آرامش آنها، خوشبختی و آرامش ماست. پس قسمتی از راهحل باشیم و اگر نمیتوانیم، لااقل قسمتی از معضل هم نباشیم.
قسمت بعدی این مطلب را در اینجا بخوانید