معرفی فیلم و سریال: منطقهٔ مورد علاقه – The Zone of Interest

مسعود سخایی‌پور، LJI Reporter – ونکوور

فیلم «منطقهٔ مورد علاقه» یا «منطقهٔ دلخواه» به کارگردانی جاناتان گلیزر در سال ۲۰۲۳ ساخته شده است. در این فیلم زاندرا هوله، کریستیان فریدل، فریا کرویتزکام، رالف هرفورث و مکس بک به هنرمندی پرداخته‌اند. فیلم، اقتباس آزادی است از رمانی به‌همین نام از مارتین اِیمیس که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد. این فیلم که محصول مشترک بریتانیا، لهستان و ایالات متحدهٔ آمریکاست، برای اولین‌بار در جشنوارهٔ کن ۲۰۲۳ اکران شد و برندهٔ جایزهٔ بزرگ و جایزهٔ فیپرشی شد. منتقدان مختلفی منطقهٔ مورد علاقه را بهترین فیلم سال ۲۰۲۳ خوانده‌اند یا دست‌کم آن را به‌عنوان یکی از بهترین آثار سینمایی سال برگزیده‌اند. در نود و ششمین دورهٔ جوایز اسکار، این فیلم در پنج بخش (شامل بهترین فیلم) نامزد شد و توانست برندهٔ جوایز بهترین فیلم بین‌المللی و بهترین صداگذاری شود.

داستان فیلم

رودُلف هوس، رئیس اردوگاه آشویتس، با همسرش هدویگ و پنج فرزندشان در خانه‌ای باصفا کنار اردوگاه زندگی می‌کنند. هُوس فرزندانش را برای شنا و ماهیگیری از خانه بیرون می‌برد و هدویگ بیشتر وقت خود را صرف رسیدگی به باغ و نگهداری از آن می‌کند. خدمتکاران هم کارهای خانه را انجام می‌دهند و متعلقات زندانیان هم به این خانواده تعلق می‌گیرد، اما در آن سوی دیوار باغ، صدای تیراندازی، فریاد، قطارها و کوره‌ها مدام به گوش می‌رسد. هوس طرح کورهٔ آدم‌سوزی جدیدی را تأیید می‌کند که خیلی زود به بهره‌برداری می‌رسد. او روزی متوجه وجود بقایای انسانی در رودخانه می‌شود و به‌سرعت فرزندانش را از آب خارج می‌کند. هُوس نامه‌ای به کارکنان اردوگاه می‌نویسد و آن‌ها را به‌دلیل این اهمال سرزنش می‌کند و…

دربارهٔ فیلم

تئودور آدورنو، فیلسوف برجستهٔ نظریهٔ انتقادی، زندگی پس از واقعهٔ آشویتس را ننگین و مایهٔ شرمساری می‌دانست. جملهٔ معروف آدورنو این بود: «پس از آشویتس، شعرسرودن بربریت است.» او از این استعاره استفاده کرد تا بگوید این فاجعه آن‌قدر دهشتناک بوده که بشریت زیر سؤال رفته و دیگر مناسبات قبل از این فاجعه اعتباری ندارند. دکتر ویکتور فرانکل در کتاب معروف و شاهکارش «انسان در جست‌وجوی معنا» می‌نویسد: «نازی‌ها همه‌چیز ما را گرفته بودند. روح و جسم و هویت و مرتبهٔ انسانی و… در واقع ما را تبدیل به ناانسان کرده بودند. بسیاری از زندانیان پیش از رسیدن به اتاق‌های گاز از ناامیدی و فشار و بیماری و گرسنگی تمام می‌شدند.»

فرانکل می‌گوید وقتی همه‌چیز خود را ازدست‌رفته دیدم، دریافتم که تنها یک چیز است که نازی‌ها نمی‌توانند به‌هیچ‌وجه از من بگیرند؛ اندیشهٔ من. فکر و روح من آن چیزی است که هیچ قدرتی به آن دسترسی ندارد.

سینما همواره در بازنمایی این فاجعه بسیار موفق عمل کرده است. کارگردان‌های بسیاری دربارهٔ این فاجعهٔ انسانی فیلم ساخته‌اند که از مشهورترینشان می‌توان به این فیلم‌ها اشاره کرد: «فهرست شیندلر» شاهکار استیون اسپیلبرگ، «پیانیست» به‌کارگردانی رومن پولانسکی و «زندگی زیباست» به‌کارگردانی روبرتو بنینی. هر یک از این فیلمسازان سعی کرده‌اند که ابعادی از این نسل‌کُشی هولناک را نشان دهند. در این میان فیلم‌هایی هم ساخته شده‌اند که نگاه متفاوتی به هولوکاست داشته‌اند، مثل «پسر شائول»، یا «پسری با پیژامهٔ راه‌راه» و صد البته «منطقهٔ مورد علاقه». این فیلم را می‌توان کامل‌کنندهٔ «پسر شائول» دانست.

منطقهٔ مورد علاقه، فیلمی است دربارهٔ هولوکاست که ساختش ۱۰ سال طول کشیده و یکی از فیلم‌های ستایش‌شدهٔ امسال است. فیلمی که توانسته یکی از وحشتناک‌ترین تصاویری را که تاکنون از این خشونت بشری خلق‌شده، به نمایش بگذارد. جاناتان گلیزر که پس از خواندن رمان به اقتباس آن علاقه پیدا کرد، طیِ تقریباً ده سالی که بر روی ساختنش کار می‌کرد، سعی کرد تا به‌طور مداوم تصویری واقعی‌تر و واضح‌تر از آشویتس کسب کند. گلیزر، چندین بار از آنجا دیدن کرد و تحقیقاتی مستقیم بر رودُلف هوس (شخصیت اصلی فیلم و فرماندهٔ کمپ آشویتس) و خانه‌اش انجام داد. گلیزر، با مذاکره با مسئولان موزهٔ آشویتس به آرشیوی مفصل از مصاحبه‌های کارکنان خانهٔ هوس دسترسی پیدا کرد. او به‌مرور توانست به تصویری بسیار واقعی از شخصیت‌های رمان پیدا کند و پس از تحقیقات و مشاوره‌های فراوان فیلمنامهٔ خودش را نوشت. فیلمی که از زاویه‌ای بسیار تازه و کمتر تجربه‌شده به پدیدهٔ هولوکاست و جنایت‌های نازی‌ها در اردوگاه مرگ آشویتس نگاه می‌کند. در یک جمله می‌توان گفت تأثیرگذاری این فیلم در صداهایی است که می‌شنویم و نه آنچه که می‌بینیم.

این فیلم، پیش از هر چیز فیلمی دربارهٔ اردوگاه‌های کار اجباری و کوره‌های آدم‌سوزی آشویتس است که همگی با آن آشناییم، با این‌حال رویکردی متفاوت پیشه کرده تا در مقایسه با دیگر آثار مشابه، حرفی جدید برای زدن داشته باشد. این کوره‌های آدم‌سوزی که یکی از بدترین جنایات بشر در آن‌ها رخ داده است، منجر به کشتن چندین میلیون انسان شد. در دوران جنگ جهانی دوم، نازی‌ها پس از تصرف لهستان، یکی از پادگان‌های نظامی بزرگ آنجا را به اردوگاه کار اجباری خود تبدیل کردند. گفته می‌شود که در این اردوگاه، بیش از ۱ میلیون نفر به قتل رسیدند، آن‌هم تنها طی پنج سال. فیلم برداشتی آزاد از زندگی شخصی – و اداری – رودُلف هوس، یکی از افسران عالی‌رتبهٔ نازی که فرماندهی اردوگاه آشویتس را در دو برهه برعهده داشت، به حساب می‌آید. اگر احیاناً برای شما این سؤال پیش آمده است که یک آدمکش در دوران فراغت خود چه کارهایی انجام می‌دهد، این فیلم پاسخ شما را به بهترین شکل خواهد داد. 

فیلم با قابی سیاه شروع می‌شود. این سیاهی دلهره‌آور چند دقیقه ادامه دارد. هیچ تصویری دیده نمی‌شود. فقط صدای ممتد و تسخیرکنندهٔ یک نت تکرارشونده به گوش می‌رسد. این صدا کم‌کم محو می‌شود. این اشارهٔ واضح فیلم به این نکته است که صدا در این فیلم نقش بسیار مهمی بازی خواهد کرد. هر چه فیلم پیش می‌رود ما به‌همراه آنان از طریق صداهای آن‌سوی دیوار بتنی می‌فهمیم چه فاجعه‌ای در حال وقوع است.

جاناتان گلیزر کارگردان فیلم در گفت‌وگو با مجلهٔ رولینگ استونز می‌گوید: «با این شروع می‌خواستم تماشاگران متوجه شوند که قرار است در چنین دنیایی فرو بروند. قرار است با این شروع گوش‌هایتان را، قبل از آنکه چشم‌ها تصاویر را ببینند، تیز و تنظیم کنید.»

اما صحبت‌های گلیزر که خودش هم یهودی است، در زمان دریافت جایزهٔ اسکار خبرساز شد و واکنش‌های زیادی را هم برانگیخت. او گفت: «انتخاب‌هایی که ما کرده‌ایم برای بازتاب ما و رویارویی با ما در زمان حال حاضرند. نه اینکه بگوییم «ببینید آن‌ها در آن زمان چه کار کردند»، بلکه «ببینید ما الان چه کار می‌کنیم». فیلم ما نشان می‌دهد که انسانیت‌زدایی در بدترین حالتش به کجا منتهی می‌شود. چیزی که همهٔ گذشته و حال ما را شکل داد. در حال حاضر، ما به‌عنوان کسانی که یهودی‌بودنشان را رد می‌کنند، اینجا ایستاده‌ایم و هولوکاست از سوی اشغالگری‌ای که منجر به درگیری برای بسیاری از مردم بی‌گناه شده، ربوده شده است. چه قربانیانِ ۷ اکتبر در اسرائیل و چه حملهٔ مداوم به غزه، همه قربانیان این انسانیت‌زدایی‌اند – چگونه مقاومت می‌کنیم؟»

این سخنان با واکنش گسترده‌ای ازجمله هزار هنرمند یهودی که در نامه‌ای سرگشاده سخنان او را محکوم کردند، مواجه شد.

«منطقهٔ مورد علاقه» یکی از بهترین فیلم‌های سال است اما ارتباط برقرارکردن با آن دقت و تمرکز ویژه‌ای می‌طلبد و شاید اندکی آگاهی از عمق فاجعه. شما علاوه بر چشم‌ها، باید گوش‌های خود را هم بیشتر از هر زمان دیگری به کار بگیرید. فیلمی که می‌خواهد بگوید آدمیان هیولا زاده نمی‌شوند بلکه تحت شرایط تاریخی‌ست که تبدیل به هیولا می‌شوند.

این فیلم هنوز در کتابخانه‌های مترو ونکوور در دسترس نیست، ولی می‌توان آن را از طریق پلتفرم‌های پخش آنلاین فیلم خرید یا اجاره کرد.

ارسال دیدگاه