دریغ از هر سو – در سوگ محمد محمدعلی

این مطلب در شمارهٔ ۱۹۵ رسانهٔ همیاری، یادنامهٔ استاد محمد محمدعلی، منتشر شده است. برای خواندن سایر مطالب این یادنامه اینجا کلیک کنید.

علی نگهبان – ونکوور 

با اندوه و دریغ فراوان ناباورانه در سوگ محمد محمدعلی نشسته‌ایم؛ او که دوستی یگانه، فرزانه‌ای فروتن، آموزگاری بخشنده، پیونددهندهٔ جان‌های پراکنده در تبعید، خوشبین به آینده، و گنیجینهٔ ادبیات و استوره‌های* کهن ایرانی بود. 

زنده‌یاد محمدعلی نزدیک به نیم سده در سپهر ادبیات داستانی زبان فارسی آفرینندگی کرد و میراث ماندگاری از خود به یادگار نهاد.

او از کم‌شمار نویسندگانی است که چهارچوب و پهنهٔ کار خود را به‌گونه‌ای کارشناسانه در زمینهٔ آفرینش داستانی بنا کرده است. او بر نوشتن تخیلی آفرینش‌گرانه تمرکز داشته است، چه به‌شکل رمان یا داستان کوتاه، و چه به‌شکل بازآفرینی استوره‌های* ایرانی یا سامی. افزون بر این، او همواره برای پاسداری از آزادی بیان نیز کوشیده است و با سانسور در ستیز بوده است.

رمان‌های محمدعلی رمان‌هایی‌اند که با ایدهٔ رمان مدرن، یعنی رمان فرد-محور، آفریده شده‌اند. در چنین رمان‌هایی، زندگی فرد در جهانی واقع‌گرایانه آفریده یا بازآفریده می‌شود. جهان داستانی چنین رمان‌هایی متفاوت از جهان‌ داستان‌های تمثیلی یا اندیشه-محور است. از همین‌رو، کاراکتر داستانی و تحول او از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌شود. از این نظر، حتی رمانی مانند «باورهای خیس یک مرده» و «قصهٔ تهمینه» هم که دارای لایه‌هایی تمثیلی‌اند، در ساخت اساسی خود رمان‌هایی شخصیت-محور به شمار می‌آیند.

از میان داستان‌نویسان نسل‌های پیشین، محمدعلی بیش از همه ادامه‌دهنده و تکامل‌بخش نوع رمانی مانند «شوهر آهو خانم» است؛ یعنی رمانی که زندگی دست‌ِکم یک شخصیت را به‌تمامی می‌آفریند. در حالی‌که در رمان‌های نوع دیگر ممکن است محوریت رمان بر یک اندیشه یا موقعیت بنا شده باشد.

در جامعه‌های پیشامدرن مانند جامعهٔ ما، کنش‌ها و واکنش‌های افراد بیشتر بر پایهٔ انگیزه‌ها و رانه‌هایی‌اند که ریشه در فرهنگ و سنت حاکم دارند. درک این نکته برای نویسندهٔ رمان در چنین جامعه‌ای اهمیت زیادی دارد. محمدعلی از این نکته آگاه بود و در رمان‌هایش آن را رعایت کرده است.

محمدعلی برای بیان شخصیت‌های رمانش، اغلب دوربین خود را در جایگاه مناسبی قرار می‌دهد. او شخصیت‌هایی بینابین، و در گذار را برای آفرینش رمانی خود برمی‌گزیند. بیشتر رمان‌های او جامعه‌ای در گرگ‌ومیش گذار از روستا به شهر، یا گذار از ارزش‌های سنتی به ارزش‌های بورژواییِ برآمده از مدرنیزاسیون را به تصویر می‌کشند. از این نظر، فرد به‌لحاظ بنیاد‌های شخصیتی و روان‌شناسیک همچنان در همان جهان ارزشی سنتی زندگی می‌کند؛ اما ناگزیر است که سازوکارها، پیوندها و ابزارهای زندگی فردی و اجتماعی خود را در جهانی برخوردار از ابزارهای مدرن سامان بخشد.

انگیزه‌های شخصیت‌های داستان‌های محمدعلی، چه در عشق و چه در کنش و برخورد با یکدیگر، همان انگیزه‌های جامعهٔ سنتی ایرانی است: حسادت، چشم و هم‌چشمی و رقابت‌های مردان و مانند آن. به‌طور کلی، انگیزه‌های شخصیت‌های این داستان‌ها، همانا بر انگیزه‌های انسان سنتی و دل‌مشغولی‌ها و خواست‌های انسان پیشامدرن دور می‌زنند.

به‌علاوه باید افزود که یکی از امتیازهای شیوهٔ شخصیت‌پردازی محمدعلی این است که او در ارائهٔ موقعیت‌های گذار، در دام شیوه‌های کلیشه‌ای مبتنی بر تحلیل‌های ایدئولوژیک سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نمی‌افتد. بسیاری از رمان‌هایی که در زبان فارسی بر چنان محورهایی نوشته شده‌اند، به‌جای پردازش داستانی، نقش توضیح‌دهندگی نظام‌های مختلف فکری را برعهده گرفته‌اند. در حالی‌که رمان‌های محمدعلی به چنان نظام‌هایی باج نمی‌دهند.

یکی دیگر از ویژگی‌های شخصیت‌های فردیت‌نیافته که در جامعه‌هایی مانند جامعهٔ ما آفریده می‌شوند، این است که شخصیت‌ها دچار تحول‌های مبتنی بر ذهنیت‌ها و پرسش های فردی و هستی‌شناسیک خود نمی‌شوند. یعنی زندگی یا کنش‌های کسان بر اساس شخصیت و ارادهٔ آن‌ها به پیش نمی‌رود. به‌جای آن، سیر حادثه‌هایی تاریخی پیش می‌آید و شخصیت‌های مختلف، بسته به موقعیت خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی‌شان، با سیر حوادث به پیش می‌روند. تحول شخصیت‌ها در سطحی به پیش می‌رود که از پیش در فرهنگ حاکم مقدر شده است. از این نظر، رمان ایرانی به خاطره‌گویی و بازگویی سرنوشت شباهت پیدا می‌کند.

در این یادداشت کوتاه فرصت چندانی نیست که به جنبه‌های دیگر رمان‌های محمدعلی پرداخته شود؛ ازجمله توجه ویژه و متفاوتی که او به شخصیت‌های زن در رمان‌هایش دارد، شایستهٔ بررسی مفصلی است.

افزون بر این، استوره‌ها*، به‌ویژه استوره‌های* ایرانی در رمان‌های او، به‌ویژه در «نقش پنهان»، «باورهای خیس یک مرده»، و «قصهٔ تهمینه» جایگاهی ساختاری و ارگانیک دارند و از همین روی لازم است که از چنان دیدگاهی، به‌گونه‌ای مستقل بررسی شوند.

نام و یاد او همواره در سپهر زبان و ادبیات فارسی زنده و گرامی باد.


*در واژه‌نامه‌های متداول (لغت‌نامهٔ دهخدا، فرهنگ فارسی معین، فرهنگ فارسی عمید و …) نگارش درست این واژه «اسطوره» است و «استوره» نام روستایی است از توابع بخش کوهسار در شهرستان سلماس در استان آذربایجان غربی ایران ولی برای حفظ امانت، نگارش نویسنده حفظ شده است.

ارسال دیدگاه