معصومه پرایس* – ونکوور
در چهار دههٔ اخیر بهدنبال مهاجرت گستردهٔ ایرانیان به آمریکای شمالی، اروپا و آسیا، نوروز و بهویژه هفتسین به پدیدهای جهانی تبدیل شدهاند. جستجویی کوتاه در اینترنت هزاران پست را ارائه میدهد که هفتسین را توضیح میدهند و تقریباً همهٔ آنها مبتنی بر نظریههای خودساختهاند، بدون هیچ ارتباطی با آموزههای زرتشتی که منشأ نوروز است. نوروز، باستانیترین جشن ملی ایرانیان ریشه در باورهای اجداد ایرانیان در هزارهٔ سوم قبل از میلاد، تفکر مذهبی زرتشتی و رسمهای رایج در فرهنگهای منطقهٔ بین دو رود دجله و فرات دارد. نوروزی که امروز در ایران جشن گرفته میشود، بهویژه، ریشه در اسطورهٔ آفرینش زرتشتیها در دورهٔ ساسانی، قبل از قرن هفتم میلادی دارد. براساس این اسطوره خداوند خرد، اهورامزدا، هفت آفریدهٔ اول را میآفریند: آسمان، آب، زمین، اولین گیاه، اولین حیوان، اولین انسان، و آتش و خورشید با هم. از آنجایی که اهورامزدا میدانست اهریمن به آنها حمله خواهد کرد، شش امشاسپند یا جاودانههای مقدس را نیز آفرید و با خود گروهی هفتگانه تشکیل داد که از هفت آفریدهٔ اول نگهبانی میکردند. امشاسپنتان: شهریور، اردیبهشت و بهمن نگاهبانی از آسمان، آتش و حیوانات، و اسفند (سپندارمذ)، خرداد و امرداد، نگهبانی از زمین، آبها و گیاهان را بهعهده میگیرند. اهورامزدا خودش نگهبان انسان و آتش مقدس میشود. این هفت آفریدهٔ اول، نمادهایشان هنوز در سفرهٔ هفتسین نوروزی مشاهده میشوند و هیچ ارتباطی به حرف سین یا شین ندارند.
این جهان مینوی شکل مادی نداشته، زمان در آن مفهومی نداشت، ستارگان و ماه و خورشید هم بیحرکت بودند. روز و شب، فصلها و مرگ هم وجود نداشتند. پس از گذشت سه هزار سال، اهورامزدا دنیای مادی را میآفریند و گیتی به وجود میآید، در نتیجه نور و آتش دیده میشوند. پس از آفریدن گیتی، اهریمن روشنایی را میبیند، آن را میخواهد و برای رسیدن به نور به دنیای مینوی بدون بدی و مرگ حمله میکند. اهورامزدا برای مقابله با اهریمن، گیاه، حیوان و انسان را قربانی میکند و از قربانیکردن این سه، تمام موجودات زنده به وجود میآیند تا بتوانند در مقابل اهریمن از آفریدههای اهورامزدا دفاع کنند. روزی که قربانیهای سهگانه اتفاق میافتد، ستارهها حرکت میکنند، روز و شب و فصلها آغاز میشوند. این روز که در آن زمان و گردش زندگی آغاز میشود، روز نو نامیده میشود و مبنای جشن نوروز که همزمان با شروع بهار است. ابوریحان بیرونی در فصل مربوط به جشنهای پارسیان در کتاب آثار الباقیه در قرن دهم اشاره میکند که ایرانیان نوروز را دلیل پیدایش و آفرینش جهان و آغاز گردش زمان میدانند.
قدیمیترین مدارک دربارهٔ برگزاری جشن سال نو به زمان هخامنشیان ۵۰۰ قبل از میلاد باز میگردد. در نقشبرجستههای تختجمشید، داریوش بزرگ و جانشین او خشایار، در حال پذیرفتن مهمانان و نمایندگان کشورهای زیر کنترل ایرانیان در جشن سال نو تصویر شدهاند. داریوش بزرگ خود بر تخت نشسته است و در جلوی او ظرفی برای سوزاندن امثال اسفند است که هنوز در نوروز و بسیاری موارد دیگر رایج است. مورخان یونانی ذکر کردهاند که در جشنهای سال نو در تختجمشید، موبدِ موبدان شراب و شاخههای سبز را به شاه تقدیم میکرده است. تقویمهای زرتشتی از ۵۰۰ قبل از میلاد و بعد در زمان اشکانیان و ساسانیان بحثهای گوناگون در مورد زمان برگزاری این جشن دارند، که بهخاطر تغییرات در تقویم زمان برگزاری آن تفاوت میکرده است. گاهی نوروز هم در بهار و هم در تابستان جشن گرفته میشده است، ولی بعد از اصلاح تقویم، نوروز با آغاز بهار همسان میشود. در کتاب ویس و ورامین که به دورهٔ اشکانی باز میگردد، فخرالدین اسعد گرگانی اشاره میکند به میهمانیای از سوی پادشاه و شهبانوی مَروْ، و دیگر بزرگان و همسرانشان در باغ با درختان پرشکوفه، موسیقی و خوردنیها و شراب. همزمان، مردم عادی با جشن و سرور، موسیقی و رقص در باغها، گلچینی، میهمانی، هدیهدادن و مسابقات اسبدوانی روز را بهخوشی میگذراندند.
منابع ساسانی اشاره میکنند به نوروز خُرد، در روز اول فروردین، و نوروز بزرگ در روز ششم فروردین، که تا به امروز بهعنوان زادروز زرتشت جشن گرفته میشود. این منابع همچنان اشاره میکنند به خانهتکانی، جشن و سرور، نیایش، تهیهٔ لباسهای نو، هدیهدادن و رویاندن هفت تخم گیاهی (هفتچین)، قبل از نوروز در میدانهای شهرها که در روز ششم فروردین این سبزههای رشدکرده با موسیقی و مراسم شاد چیده میشدند. به گفتهٔ ابوریحان بیرونی از هفت نوع غلاتی که در میدانها میکاشتند برای پیشبینی وضعیت کشاورزی در سال جدید نیز استفاده میشده است. کتابی از قرن دوازده میلادی بهنام کتاب المحاسن و الاضداد که نویسندهٔ آن معلوم نیست، صبح نوروزی در دربار پادشاهان ساسانی را بازگو میکند. در این کتاب آمده است که بهخاطر آنکه رنگ سفید نماد پاکی است، در روز اول نوروز هفت بشقاب سفید سفالی، هفت سکهٔ درهم سفید، شکر سفید، هفت نوع غلات کاشتهشده مانند گندم و جو، و هفت شاخهٔ گیاه به خدمت پادشاه میآوردند. پادشاه با سرکشیدن شیر و خوردن پنیر و بادامهندی جشن نوروزی را آغاز میکرده است. از دیگر رسمها در زمان ساسانی شکر هدیهدادن به یکدیگر بوده است که تا اوایل قرن بیستم به شکل کلهقندهای کوچک سر سفرهٔ نوروزی گذاشته میشد.
مراسم مهم دیگر، جشن فروردیان یا فروردگان ده روز قبل از نوروز برای بزرگداشت ارواح رفتگان بوده است. ایرانیان باستان به رفتگان خود احترام زیاد میگذاشتند و باور داشتند که ارواح رفتگانشان، فرهوشی، ده روز قبل از نوروز برای دیدن بستگان خود به زمین باز میگردند. سوری بهمعنای جشن است. ارواح رفتگان با خانهتکانی، نیایش، میهمانی و سورخورانی و با روشنکردن آتش جشن گرفته میشد. ابوریحان بیرونی اشاره به حضور فیروز، فرشتهٔ نگهبان ارواح رفتگان در جشن سوری میکند. فیروز با روشنکردن آتش جشن را آغاز میکرده است. حاجی فیروز امروزی باقیماندهٔ سنت ستایش از فیروز است و رنگ سیاه صورت، ارتباط با دنیای مردگان را بهخاطر میآورد. در آهنگهای قدیمی مربوط به حاجیفیروز هنوز هم خوانده میشود که حاجی فیروزم، آتشافروزم. سنت رفتن به گورستانها در شب جمعهٔ آخر سال بازماندهٔ رسم باستانی احترام به ارواح رفتگان است که هنوز هم رایج میباشد.
از مهمترین جنبههای نوروز، سفرهٔ هفتسین است. واژهٔ هفتسین، از قرن بیستم در متنهای فارسی وجود دارد و قبل از آن اسمی از هفتسین در منابع برده نشده است. در نتیجه واژهای تازه و نادرست است. هرچند هفتچین اشاره به چیدن هفت گیاه در منابع موجود است. زرتشتیان از واژهٔ هفتسین استفاده نمیکنند. در گذشته آنچه در سفره وجود داشت، نماد هفت آفریدهٔ اول و امشاسپنتاهای نگهبان آفریدهها بوده است، که هنوز هم در سفره هستند، هرچند که اسمشان با سین ارتباطی ندارد. گیاهها و گلها نمودار آفریدههای گیاهیاند، و تخممرغ، نمایندهٔ انسان، مردم و باروری است. در واقع واژهٔ تخممرغ در ادبیات اوستایی سمبل مردم است. شمع نمادی از آتش و اردیبهشت است، و زرتشتیان همیشه شمع را جلوی آینه میگذارند تا بازتاب نور را افزایش دهند. تا قرن بیستم مردم برای سفرهٔ نوروزی آب باران جمع میکردند. آب نمایانگر خرداد، نگهبان آبها بود. ماهی نمایندهٔ حیوانات و همچنین، سمبل کاراماهی است؛ یک ماهی اسطورهای که در اولین اقیانوس به جنگ نیروهای اهریمنی میرود. زرتشتیان از شیر یا سایر لبنیات بهعنوان نماد حیوانات استفاده میکنند. سکهها نشاندهندهٔ ثروت و همچنین نماد امشاسپند شهریور نگهبان آسمان و فلزات است. زرتشتیان در سفرهٔ نوروزی خود کارد و چنگال یا بشقابهای فلزی را بهعنوان نماد شهریور میگذارند. زرتشتیان روی سفرهٔ خود هاون سنگی نیز میگذارند، زیرا براساس افسانهٔ آفرینش، آسمان از سنگ ساخته شده است. سنبل، سبزه، سبزی، سیب و میوهها نماد امرداد نگهبان گیاهان هستند. بیدمشک و همچنین اسفند نماد سپندارمذ است. سپندارمذ نگهبان زمین دارای قدرت شفابخش نیز است و ازجمله گیاهان داروییای که به او نسبت داده میشود، سیر است. سیری که ایرانیان آن را بهعنوان دارو و وسیلهای برای دفع چشم بد و قدرت شیطانی نیز میشناختند. سماق و سنجد نمایانگر دنیای گیاهیاند و از جمله گیاهان و میوههاییاند که مفید به حساب میآیند. سمنو که کاملاً برای سفره ضروری است، از جمله خوردنیهایی است که باور داشتهاند میتواند باروری را بهبود بخشد. سمنو به آناهید (ایزدبانو آناهیتا نگهبان زنان باردار و فرزندان) نسبت داده میشود و عموماً بهدست زنان تهیه میشد که هنگام همزدن مخلوط آشپزی آرزو میکردند که شوهران خوب یا فرزندان خوب به دست آورند. سرکه جایگزین شراب شده است که در مراسم زرتشتی مصرف میشود.
در تقویم زرتشتی، روز سیزده فروردین به نام تیر یکی از مقدسان زرتشتی است که نگهبان باران و آبها هم بوده است. رسم انداختن سبزهٔ نوروزی در آبها یادگار زمانی است که ایرانیان با گذراندن روز در طبیعت و اهدا گل و گیاه به آبها در این روز از مقدسان نگهبان آبها سپاسگزاری میکردند1. از دیگر ویژگیهای نوروز که اسمی از آن مانده، مراسم میر یا امیر نوروزی است. در این جشن یک فرد عادی برای حکومت از یک تا پنج روز انتخاب میشد. امیر نوروزی به سنتهای نوروزی پیش از اسلام بازمیگردد. پیشینهٔ زرتشتی میر نوروزی راپیتوین، ایزد موکل ظهر است که در زمستان عقبنشینی میکند و با آمدن بهار باز میگردد. میر نوروزی از اختیارات قابلتوجهی برخوردار بود، ازجمله حق تنبیه رعایای خود، و همچنین وعدهٔ ثروت. میر نوروزی پس از چند روز از سلطنت خلع و ناپدید میشد. تمام مراسم با روحیهٔ شادی و رقص و موسیقی انجام میشد. انتخاب پادشاه دروغین در بسیاری از کشورهای منطقه رایج بود. در ایران، نقش پادشاه دروغین در جشنهای زرتشتی گنجانده شده بود و تا قرن بیستم در بسیاری از مناطق هنوز رایج بود. این جشن بسیار شاد بود و چند روز همراه با موسیقی و رقص در شهرها برگزار میشد.
دو شخصیت دیگر تا قرن بیستم نیز وجود داشتند؛ کوسه و خجسته که نماد نگهبانان گیاهان یا روح گیاهان بودند در زمستان و در تابستان. کوسه، پیر و زشت بر اسب پیر یا قاطر با کلاغ در یک دست، نماد زمستان بود. در حالیکه خجسته، جوان و خوشرو سوار بر اسبی زیبا با شاهینی که در یک دستش نشسته، نشانگر بهار بود. ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه اشاره به مراسمی نوروزی میکند که در آن مردی سوار بر اسب با ریش کوتاه و بادبزن در دست که اشاره به آمدن فصل گرماست، در کوچه و بازار میگشته است و اگر بعدازظهر پیرمردان ریشسفید در مسیر او یافت میشدند با شوخی آنها را دنبال میکردند که بروند، زیرا پیرمرد ریشسفید نماد زمستان است و با آمدن بهار، زمستان به پایان میرسد. عمونوروز با ریش سفیدش، احتمالاً یکی دیگر از جلوههای زمستان است.
برای ایرانیان باستان، نوروز جشن ستایش از ایزدان، زندگی و طبیعت بوده است. برای ایرانیان امروز، نوروز سمبل هویت، ستایش از طبیعت، محکمکردن دوستیها و سپاس از بزرگسالان و خانواده است. سفرهٔ نوروزی قدمتی طولانی دارد و عمیقاً ریشه در باورهایی دارد که عناصر طبیعت را مقدس و شایستهٔ حفاظت میدانند. تقلیل این سنت گرانبها به هفتسین یا شین که هیچ ارتباطی با جشن زندگی و طبیعت ندارد، از اهمیت این سنت در دنیای مدرن که طبیعتش در خطر انقراض است، میکاهد. اگرچه مفهوم هفتسینِ مدرن سرگرمکننده، جذاب و خوشایند است، اما ممکن است به اسطورهٔ جدیدی تبدیل شود که هیچ ارتباطی با حافظه و تاریخ جمعی ما ندارد.
نوروزتان پیروز
*معصومه پرایس دارای فوق لیسانس در رشتهٔ مردمشناسی از دانشگاه لندن و نویسندهٔ هفت کتاب دربارهٔ جنبههای مختلف فرهنگ ایران است. سایت اینترنتی ایشان در مورد فرهنگ ایران بسیار مورد استفادهٔ فرهنگیان و عامهٔ مردم در آمریکای شمالی قرار دارد. برای اطلاعات بیشتر در مورد تحقیقات و کتابهای خانم پرایس به سایتهای اینترنتی ایشان مراجعه کنید:
منابع:
– Mary Boyce. Zoroastrians: Their Religious Beliefs and Practices. Routledge & Kegan Paul. London, Boston and Henley, 1979.
– Mary Boyce. A Persian Stronghold of Zoroastrianism. Oxford, At the Clarendon Press, 1977.
– John R Hinnells. Persian Mythology. Peter Bedrick Books. New York, 1985.
– Nowruz. Encyclopedia Iranica. https://www.iranicaonline.org/articles/nowruz-index
– Selections of Zadspram. Avest.org. http://avesta.org/mp/zadspram.html
– Haft Sin. https://iranicaonline.org/articles/haft-sin
– بندهش. فرنبغ دادگی. گزارنده مهرداد بهار. انتشارات توس، ۱۳۶۹