مسعود سخاییپور، LJI Reporter – ونکوور
دانتون، فیلمی در ژانر زندگینامهای و درام به کارگردانی آندری وایدا است که در سال ۱۹۸۳ منتشر شد. فیلمنامهنویس این فیلم ژان کلود کاریِر است که آن را بر مبنای نمایشنامهٔ ماجرای دانتون نوشتهٔ استانیسلاوا پرسیبیشِفسکا نوشته است. موسیقی فیلم را ژان پرودرومیده ساخته است. از بازیگران آن میتوان به ژرار دوپاردیو، وویچیخ پشونیاک، آنا آلوارو، پاتریس شرو و ژاک ویره اشاره کرد. این فیلم به نمایش روزهای واپسین زندگی ژرژ دانتون، از سران انقلاب کبیر فرانسه و چند تن از همفکرانش میپردازد که قربانی مخالفتشان با حکومت دیکتاتوری کنوانسیون بعد از انقلاب شدند و پس از محاکمهای نمایشی با گیوتین اعدام شدند.
داستان فیلم
نوامبر سال ۱۷۹۳، ژرژ دانتون، عضو کمیتهٔ امنیت عمومی و یکی از رهبران انقلاب فرانسه، پس از تبعیدی کوتاه و خودخواسته به پاریس قحطیزده بازمیگردد. او که دیگر از خونریزی خسته شده، پیشنهاد مذاکره با دشمنان برونمرزی فرانسه را برای دستیابی به صلح میدهد و برای ایجاد دوبارهٔ فضایی صلح آمیز و بهدور از خشونت در کشورش تلاش میکند.
این بحث باعث نگرانی دیگر اعضای کمیته، بهرهبری روبسپیر، میشود که خواستار پیروزی مطلق فرانسه و حکومت انقلابیاش هستند. با وجود آنکه روبسپیر امیدوار است دانتون و هوادارانش را به پیروی از اصولی که روزی آنان را متحد میکرد، بازگرداند، ولی با توقیف روزنامهٔ کامی دمولن – از همپیمانان دانتون – توسط رئیس منفور پلیس مخفی موافقت میکند و …
دربارهٔ فیلم
انقلاب کبیر فرانسه که در اواخر قرن هجدهم روی داد، دورهای از دگرگونیهای اجتماعی-سیاسی در تاریخ سیاسی فرانسه و اروپا بهدست ملت فرانسه بود. این انقلاب، یکی از چند انقلاب مادر در طول تاریخ جهان است که پس از فرازونشیبهای بسیار، منجر به تغییر نظام سلطنتی به جمهوری دموکراتیکی فرانسه و ایجاد لائیسیته شد. بیشک مهمترین چهرههای این انقلاب دانتون و روبسپیر هستند که این فیلم با محوریت دانتون و تقابل او با روبسپیر ساخته شده است. عبارت مشهور «انقلاب فرزندان خودش را میخورد.» از فرانتس فانون، کاملترین و در عینحال موجزترین توصیفی است که میتوان در مورد انقلاب کبیر فرانسه کرد. انقلابی که بهاسم براندازی سلطنت و آوردن جمهوری رخ داد، اما چنان دورانی از وحشت و اختناق از پی آن آمد که در تاریخ فرانسه بیسابقه است. پس از اعدام لویی شانزدهم در ۲۱ ژانویه ۱۷۹۳، درگیریهای داخلی در فرانسه آغاز شد و اختلافات شدیدی بین وارثان حکومت شکل گرفت. در نهایت، پس از حملهٔ سازمانیافتهٔ تندروها، نمایندگان مخالف دستگیر یا متواری شدند و از اول ژوئن ۱۷۹۳، قدرت بهطور مطلق در اختیار رهبر تندروها بهنام ماکسیمیلیان روبسپیر قرار گرفت. در پی آن، «کمیتهٔ نجات ملی» که روبسپیر در رأسش قرار داشت، زمام امور فرانسه را به دست گرفت. دوران حکومت کمیتهٔ نجات ملی که بیش از یکسال بهطول انجامید، یکی از خونینترین و مخوفترین دوران انقلاب فرانسه است که به حکومت «ترور» یا «وحشت» معروف است. در دوران حکومت کمیتهٔ نجات ملی در فرانسه، حدود سیصد هزار نفر بازداشت و حداقل هفده هزار نفر اعدام شدند. مقررات محاکمه و مجازات در این دوران تغییر یافته بود و دادگاههای انقلابی دیگر الزامی به رعایت مقررات معمول قضایی نداشتند. حق استیناف و فرجامخواهی از بین رفت و احکام دادگاهها، قطعی و لازمالاجرا شد. دادگاههای پاریس در عرض یک ماه، ۱۳۰۰ حکم اعدام صادر کردند و دستگاههای گیوتین در چند نقطهٔ شهر، هر روز بهطور متوسط سرِ ۴۰ نفر را از تن جدا میکردند. در دوران حکومت ترور در فرانسه، شورش ایالتها هم با خشونت و بیرحمی بسیار سرکوب شد و سر هزاران نفر زیر تیغ گیوتین رفت. اما این حکومت دوام زیادی نداشت و پس از یکسال و اندی بهدنبال قیام علیه روبسپیر و اعدام او در ژوئیه، دوران حکومت وحشت و ترور پایان یافت. در نهایت، مردم پاریس در شب مرگ روبسپیر پایان حکومت وحشت را جشن گرفتند و زندانیان دربندِ کمیتهٔ نجات ملی فرانسه را آزاد کردند.
این فیلم روایت بخش مهمی از دوران وحشت یادشده است. زمانی که دانتون از تبعید خودخواسته به پاریس غرق در قحطی و فقر بازگشت و از آنچه دید، حیرتزده شد، چون گمان نمیکرد که دستاورد آن انقلاب چنین بدبختی و دیکتاتوریای برای مردم باشد. دانتون برخلاف روبسپیر تندرو نبود. او خواهان اصلاحات اساسی و آزادی مطبوعات بود.
ژرژ ژاک دانتون، مبارز انقلابی فرانسه، سال ۱۷۵۹ در این کشور به دنیا آمد. او ابتدا به فراگیری علوم مذهبی پرداخت، اما چون با محیط آموزشگاههای مذهبی سازش نداشت، در مدرسهای غیرمذهبی به تحصیل ادامه داد. دانتون پس از بهپایانرساندن این دوره، به خواندن زندگی مورخان و رجال قدیمی روم پرداخت و تحت تأثیر جمهوریخواهان روم قرار گرفت. او پس از چندی راهی پاریس شد و با فراگرفتن علم حقوق، به کار وکالت پرداخت. دانتون همواره از مردم فقیر و محروم طرفداری میکرد. او قبل از وقوع انقلابِ کبیر فرانسه، فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد و با اتخاذ مواضع ضدِحکومت سلطنتی، مورد توجه انقلابیون این کشور قرار گرفت. دانتون اعتقاد داشت که شاه و درباریان را باید زندانی کرد و با اعدام مخالف بود، و این امر با مخالفت گروههای تندرو مواجه شد، که معتقد بودند شاه و درباریان باید اعدام شوند. دانتون در دوران انقلاب فرانسه به مشاغل مهمی دست یافت و در شمار سران انقلاب جای گرفت. طبیعتاً پس از چندی بین دانتونِ میانهرو و روبسپیر تندرو اختلاف نظر روی داد. این فیلم تقابل بین این دو و دادگاه دانتون را خیلی درخشان به تصویر میکشد. مونولوگهای آزادیخواهانه و انقلابی دانتون بهیادماندنی است؛ نه تنها خستهتان نمیکند که با لذت و اشتیاق به آن گوش میسپارید و شاید بارها در ذهنتان مرورش کنید.
پس از مدت کوتاهی، روبسپیر حتی به دانتون، بهعنوان دوست نزدیک و همکار قدیمی خود، هم رحم نکرد و دادگاه انقلابی پاریس در یک جلسهٔ کوتاه، حکم اعدام او و چند تن از پیروانش را که به دانتونیست معروف شده بودند، صادر کرد. دانتون فهمید که به او اجازهٔ حرفزدن در کنگره را نمیدهند، جریان محاکمه ثبت نمیشود، خبرنگارها هم حق حضور در آن را نخواهند داشت، و حتی اجازه نمیدهند شاهدان به دادگاه فراخوانده شوند. در نتیجه دانتون و یارانش بهنشانهٔ اعتراض دادگاه را ترک کردند، ولی غیابی به مرگ محکوم شدند. آنها در پنجم آوریل ۱۷۹۴ به تیغ گیوتین سپرده شدند. با اینحال، دوران حکومت روبسپیر دوام چندانی نیافت و کمتر از چهار ماه بعد سر روبسپیر نیز زیر تیغ گیوتین از تن جدا شد.
تماشای این فیلم درخشان را در این روزها پیشنهاد میکنم. این برهه از انقلاب کبیر فرانسه بهخوبی به ما نشان میدهد که بهبارنشستن درخت آزادی و رسیدن به دموکراسی صبر زیادی میطلبد. افراد بسیاری در این راه جان میدهند بهامید اینکه آیندگان از دستاورد مبارزات آنان بهره ببرند. همانطور که میبینیم، مبارزه و مرگ افرادی چون دانتون و یارانش با ظلم، بنای حرکتی را گذاشت که دو قرن بعد فرانسه را به یکی از آزادترین کشورهای جهان تبدیل کرد.
این فیلم در تعدادی از کتابخانههای مترو ونکوور ازجمله ونکوور، وست ونکوور و شهر نورث ونکوور برای امانتگرفتن در دسترس است.