یادی از پله، بازیکن فقید افسانهای فوتبال جهان
علیرضا فدایی – ونکوور
وقتی به فوتبال و تاریخ آن علاقهمند شدم، پله (Pelé) سالها پیش از آن بازنشسته شده بود. درست بهخاطر ندارم چرا در دههٔ نود میلادی با آنهمه ستارهٔ مشغول بازی، به بازیکنی که ۱۵ سال پیش بازنشسته شده بود، علاقه پیدا کردم.
فکر میکنم دوم دبیرستان بودم که کتاب «پله: زندگانی من و این بازی زیبا» را با ترجمهٔ زیبای آقای محمد رازی خواندم و البته بعدها بسیاری از بخشهای این کتاب را بارها مرور کردم. آن زمان که از اینترنت و یوتیوب خبری نبود، فیلمهای فوتبال را از طریق فردی به نام ساسان که کارش همین بود، میخریدم، یا از اعضای فامیل که در خارج از ایران بودند میخواستم که برایم بفرستند.
بهخاطر دورهٔ فعالیت وی، بسیاری از فیلمها سیاهوسفید بودند. فیلمی بهزبان آلمانی مربوط به حضور تیم برزیل در جامهای جهانی بود، که البته نیازی هم به دانستن زبان نبود، و البته هیچ احتیاجی به آشنایی با نام و چهرهٔ پله هم نبود چون او از همهٔ بازیکنان دیگر تیم برزیل متمایز بود.
آنچه مینویسم همه از خاطرات ۲۵ تا ۳۰ سال پیش آن کتاب و فیلمهاست. فیلمهایی که بارها تماشا کردم و کتابی که بارها خواندم.
پله در خانوادهای فقیر بزرگ شد. پدرش فوتبالیست بود و اصول ابتدایی فوتبال را به وی آموخت. جالب است بدانید که خود پله که با نام ادسون آرانتس دو ناسیمنتو (Edson Arantes do Nascimento) به دنیا آمد، بهخاطر نمیآورد که نام پله از کجا آمد و به چه معنا بود.
درخشش وی در تیم سانتوس وی را روانهٔ تیم ملی کرد تا در جام جهانی ۱۹۵۸ با گلزنی در نیمهنهایی و بازی فینال به اولین قهرمانی تیم برزیل کمک کند. وی در خاطراتش میگفت که پیش از جام، مردم احساس تأسف میکردند که چرا مربیِ وقت تیم برزیل یک مشت بچه را روانهٔ زمین کرده بود. اشک شوق پلهٔ نوجوان که داشت از حال میرفت، شاید مشهورترین صحنهٔ آن جام باشد. وی در هفدهسالگی قهرمان جام جهانی شد و این رکورد هنوز هم پابرجاست.
حالا چشم همهٔ جهانیان به این نابغهٔ نوجوان بود که تبدیل به یک ماشین گلزنی برای تیم ملی برزیل و تیم باشگاه سانتوس شده بود. برزیل در جام جهانی ۱۹۶۲ در حالی قهرمان شد که پله نتوانست در همهٔ بازیها همراه تیم حضور یابد، ولی درخشش همبازیهای وی چون گارینشا کافی بود که برای دو بارِ پیاپی جام نصیب برزیل شود؛ افتخاری که پس از ۶۰ سال هنوز نصیب تیم دیگری نشده است.
پله بههمراه تیم سانتوس قهرمان آمریکای جنوبی و قهرمان جام بینقارهای شد. حالا وی همراه با این تیم به کشورهای مختلف مسافرت میکرد تا در بازیهای نمایشی و دوستانه بازی کند. پادشاهان، رؤسای جمهور، ملکهها و سایر چهرههای مشهور به دیدن او میآمدند تا این فوقستارهٔ محبوب را از نزدیک ببینند. تیم سانتوس حالا به یک سیرک بینالمللی فوتبال تبدیل شده بود که میتوانست با خرید بازیکنان دیگر در کنار پله به افتخارات خود ادامه دهد. بهگفتهٔ پله در صورت عدم حضور وی در تیم، مبلغ دریافتی باشگاه به نصف کاهش پیدا میکرد. نه سانتوس پس از بازنشستگی پله به افتخاراتش ادامه داد و نه هیچ تیم دیگری در تاریخ این محبوبیت و تقاضا را داشته است. پس از رفتن پله، باشگاه سانتوس برای قدردانی از خاطرهٔ وی هیچگاه از پیراهن شمارهٔ ۱۰ برای هیچ بازیکن دیگری استفاده نکرد.
تیم برزیل در حالی به مسابقات جام جهانی ۱۹۶۶ راه یافت که بسیاری فکر میکردند آنها برای بار سوم قهرمان خواهند شد. پله حالا یک فوقستارهٔ بینالمللی بود که در بازی اول هم مقابل بلغارستان از روی ضربهٔ ایستگاهی گلزنی کرد. اما مصدومیتهای وی خصوصاً در بازی پرتغال مانع از موفقیت او شد. تیم برزیل با دو شکست پیاپی مقابل مجارستان و پرتغال از مسابقات حذف شد. صحنهٔ خطای خشن پیاپی مدافع تیم پرتغال بر روی پله و ترک وی از زمین بازی در حالیکه دو نفر وی را روی شانه داشتند، از صحنههای دردناک تاریخ فوتبال است. بهگفتهٔ پله وی نمیخواست در جام جهانی دیگری بازی کند و اصلاً بعد از آن جام، تا مدتی دست و دلش به بازی نمیرفت.
اما چه خوب که نظر وی عوض شد. پله در جام جهانی ۱۹۷۰ حضور یافت و سالها بعد مطرح کرد که از طرف دولت دیکتاتور حاکم آن زمان تحت فشار قرار داشت. دلیل آن هر چه بود، تاریخ فوتبال و هوادارن هر ملیتی از این تصمیم بسیار خوشحالاند. این جام اوج بازی وی در جام جهانی بود که خوشبختانه فيلمهای آن بهصورت رنگی و باکیفیت موجود است. برزیل تمام بازیهای خود را مقابل تیمهای خوبی چون اروگوئه، انگلستان، پرو و چکسلواکی برد تا به فینال برسد. پله نه تنها گلزنی کرد، بلکه چندین موقعیت منجر به گل را برای همبازیهای خود فراهم کرد. در فینال بهیادماندنی، برزیل با گل اول پله که با ضربهٔ سر زده شد و موقعیتآفرینی عالی وی، چهار بر یک تیم ایتالیا را در هم کوبید. برزیل برای سومین بار قهرمان شد و جام ژول ریمه را برای همیشه از آن خود کرد. بسیاری از کارشناسان فوتبال این تیم را بهترین تیم تاریخ در جام جهانی میدانند.
اگر پله زودتر در تیمهای مطرح اروپایی بازی نکرده بود، دلیلش این بود که وی بهعنوان گنجینهای ملی محافظت میشد. اما در سالهای آخر بازیاش و پس از رایزنیهای فراوان، پله راهی تیم کاسموس نیویورک شد. البته دلیل اصلی پیوستن به این تیم مسائل اقتصادی بود. بهقول خودش یکی از نمایندگان او چندین سرمایهگذاری خیلی بد کرده بود و برای همین راهی لیگ آمریکای شمالی شد؛ انتقالی که او را به گرانترین ورزشکار جهان در آن زمان تبدیل کرد.
در بازی خداحافظی، وی یک نیمه با پیراهن تیم سانتوس و یک نیمه با پیراهن کاسموس وارد زمین شد.
نمیدانم چطور برخی چهرهها برای همیشه ماندگار میشوند و گویا هیچکس جای آنها را نمیگیرد. محمد علی کلی در بوکس، و آرنولد شوارتزنگر در پرورش اندام را میتوان در همین رده گذاشت. همیشه قراردادن ورزشکاران نسل جدید در مقابل ستارگان قدیمی جذاب بوده است. تردیدی نیست که فوتبال امروز سریعتر از فوتبال دههٔ ۶۰ و ۷۰ میلادی است. سطح فوتبال در چند دههٔ اخیر در تمام کشورها بالا رفته و رقابتها سختتر شده است. خیلی سخت است که بازیکنانی چون رونالدو و مسی را از قرن بیست و یکم در مقابل پله قرار داد.
اما فراموش نکنیم بازیکنانی چون پله سنگ بنای محبوبیت امروزی فوتبال بودند. رقم خیرهکنندهٔ ۱۲۸۱ گلِ پله که توسط رکوردهای جهانی گینس (Guinness World Records) به رسمیت شناخته شده، اگرچه شامل بازیهای دوستانه و غیررسمی زیادی است اما هنوز هم کار بسیار بزرگی است. پله یک بازیکن کامل و بینقص بود که الگوی نسلهای بعد قرار گرفت. شمارهٔ ۱۰ وی مانند نشان افتخاری است که پس از وی بر تن بهترین بازیکنان تیمها رفت.
سرعت، شوتزنی، سرزنی، دریبلزدن و مهارت وی در گلزدن از ضربات ایستگاهی کمنظیر بود. به خاطر داشته باشیم که هر ورزشکاری فقط میتواند در زمان خود بهترین باشد و پیشرفت نسلهای آینده چیزی از ارزش کار او کم نمیکند. پله همچنین فرصتهای بسیاری برای همبازیهای خود فراهم میکرد. پاس گل او به کارلوس آلبرتو در بازی فینال ۱۹۷۰ تصویر کاملی از دید عالی و احاطهٔ او بر زمین بازی است. بهقول همبازیهایش، او از زمان خود جلوتر بود.
جالب است بدانید در سال ۱۳۵۱ شمسی پله همراه سانتوس به ایران آمد و مقابل تیم منتخب تهران (در بعضی منابع تیم ملی ب ایران ذکر شده است) بازی کرد که پنج بر یک به سود تیم سانتوس تمام شد.
پله بازیکنی بود که جنگ داخلی در کشور نیجریه را متوقف کرد تا مردم بتوانند بازی او را تماشا کنند. فکر نمیکنم چنین منزلتی برای یک بازیکن فوتبال در تاریخ دوباره تکرار شود.
پله پس از خداحافظی از فوتبال همچنان در تبلیغات تجاری بیشماری شرکت کرد و بهعنوان یکی از سفیران سازمان ملل به کارهای خیریه پرداخت. ادامهٔ زندگی او شد ترویج و گسترش بازی مورد علاقهاش خصوصاً در بین کودکان و نوجوانان. وی سفیری محبوب برای ورزش فوتبال بود که در نهایت نهتنها بهعنوان بهترین فوتبالیست قرن بیستم بلکه بهعنوان بهترین ورزشکار قرن انتخاب شد.
جالب است بدانید نام «پله» در هیچ زبانی وجود نداشته و معنی خاصی ندارد. پله در خاطراتش میگوید که این اسم را بهشوخی به او دادند چون میخواسته اسم یک بازیکن که «بله» بوده تلفظ کند ولی نمیتوانسته. اما او میگوید هیچوقت به یاد ندارد که سعی در تلفظ این اسم داشته باشد. اما این نام حالا شاید یکی از مشهورترین نامهای تاریخ باشد و پس از وی تعدادی بسیاری از مردم خصوصاً در برزیل نام فرزندان خود را پله گذاشتند.
در کنار تمام رکوردهای بینظیر که هنوز پابرجاست، وی محبوب مردم ماند. پس از خبر فوت وی، سیل پیامهای افراد مشهور سرازیر شد. بسیاری او را ملاقات کرده بودند و به یاد میآوردند که چه برخورد خوبی با آنها داشت. در تمام مصاحبههایش پله میگوید که مردم را دوست دارد و این از برخورد او با کودک و بزرگسال مشخص است.
پله در کشور خود یک گنجینه و سمبل است. تردیدی نیست که شهرت جهانی برزیل بهعنوان یک کشور صاحب قدرت فوتبال مدیون پله است. پله همچنین سهم بزرگی در گسترش و رشد فوتبال در آمریکای شمالی دارد. او فردی بود که تمام دنیا دوستش داشتند، فارغ از هر ملیتی. نیازی نبود که دوستدار فوتبال باشید، تا نام پله را شنیده باشید. او از طرف مجلهٔ تایم در جمع صد فرد تأثیرگذار در قرن بیستم نام گرفته است.
رعایت اخلاق ورزشکاری درون و بیرون زمینِ پله باید که الگوی همهٔ ورزشکاران باشد. او برای همبازیان، حریفان و همچنین ستارههای جدید احترام خاصی قائل بود و از آنها به نیکی یاد میکرد. از غلتزدن روی زمین و تظاهر به مصدومیت خبری نبود و احتیاجی هم به آن نداشت. بسیاری از مدافعان که در مقابل او بازی کرده بودند، میگویند که او با پاهای آنها بازی میکرده است. در واقع او عمداً توپ را به پاهای بازیکنان حریف میزد و پس از برگشت، توپ را میگرفت و مدافعان میماندند که چه اتفاقی افتاده است. در زمان خود، او بهعنوان یک ورزشکار از آمادگی جسمانی فوق العادهای برخوردار بود، یکی از القابش که عنوانِ پلنگ سیاه بود بههمین دلیل به او داده شده بود.
اما در اوج افتخار و شهرت، پله متواضع و دوستداشتنی باقی ماند تا سفیر شایستهٔ ورزش باشد. یکی از یادگارهای او بازی در فیلم «فرار بهسوی پیروزی» است که همراه با مایکل کین و سیلوستر استالونه و بازیکنانی چون بابی مور و اسوالدو اردیلس ظاهر شد. فیلمی که بارها از تلویزیون ایران هم پخش شد.
وی در سن ۸۲ سالگی و پس از مبارزهای طولانی با بیماری سرطان درگذشت.
پله بخشی از نوجوانی من بود و مطمئنم بخشی از خاطرات میلیونها نفر دیگر هم بوده است. تعداد انگشتشماری از مردم در تاریخ بودهاند که در تمام دنیا صاحب محبوبیت و احترام باشند. برای من مهم نیست که نظر مردم در مورد بهترین بازیکن تاریخ فوتبال چه باشد. پله برای من و میلیونها نفر در دنیا بازیکن افسانهای فوتبال بوده و است. این نوشته ادای دین ناچیز من به اوست، برای تمام لحظات خوبی که بهخاطر وی بیاد دارم.
خداحافظ، سلطان فوتبال! نام و یاد تو تا ابد در تاریخ خواهد ماند.