دکتر سعید ممتازی، مشاور و رواندرمانگر۱ – ونکوور
کورنگ گفت: «بدسلیقگی سران قوم و نادانی مردم و سرانجام تمهید اهریمن بزرگ، این سرزمین اهورایی را نصیب ضحاک تازی کرده است.» جمشید پاسخ داد: «من یا فرزندان من این سرزمین را باز پس خواهیم گرفت.»
از کتاب «جمشید و جمک» نوشتهٔ محمد محمدعلى
١٠ اکتبر، روز جهانى سلامت روان
هر سال روز دهم اکتبر بهعنوان «روز جهانى سلامت روان» گرامى داشته میشود. هدف از بزرگداشت این روز آن است که آگاهى از بیماریها و مشکلات روانی و شناخت عوامل تأثیرگذار به کاهش بار مخرب مشکلات سلامت روان منجر شود.
امسال این روز در حالى فرا رسیده است که در کشور ما اعتراضات دامنهدار و سرکوب خونین و اخبار کشته شدن نوجوانان و جوانان دختر و پسر، احساسات همهٔ ایرانیان را در هر کجاى جهان و بهویژه در داخل ایران جریحهدار کرده است. در این روزها من هم از آنجا که بهدلیل ماهیت کار مشاوره با ایرانیان در کانادا، آمریکا و سایر کشورها و همچنین در داخل ایران ارتباط دارم، علائم اضطراب، بیقرارى و غمگینى را در آمیزهاى از بیم و امید در بسیارى از هممیهنان شاهدم.
نزدیک به یک میلیارد نفر با مشکلات روانی زندگی میکنند. با اینحال سلامت روان بیش از همهٔ جنبههای مراقبتهای بهداشتی مورد غفلت واقع شده است. این غفلت و پیامدهای اجتماعی و اقتصادی آن عمیق است. اضطراب و افسردگی بهتنهایی برای اقتصاد جهانی یک تریلیون دلار در سال هزینه دارد. ما باید از علل ریشهای شرایط سلامت روان، ازجمله خشونت و سوءاستفاده جلوگیری کنیم.
بنا به نظر سازمان جهانى بهداشت، نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی فزاینده، درگیریهای طولانیمدت، خشونتآمیز و شرایط اضطراری بر بسیارى از مردم جهان اثر گذاشته و میگذارد. در طول سال گذشته ٨۴ میلیون نفر در سراسر جهان بهاجبار از خانه و کاشانهٔ خود آواره شدند. اگرچه جرقهٔ اعتراضات مردم ایران با ارشاد مرگبار مهسا امینى زده شد، فشارهاى اقتصادى، نابرابرى و بىعدالتى، و همچنین محدودیتهاى تحمیلى، زمینهٔ اعتراضات مردم ایران را فراهم کرد.
همچنین بر اساس تعریف سازمان جهانى بهداشت، خشونت سیاسی بهمعناى سوءاستفاده از زور و قدرت برای دستیابی به اهداف سیاسی است. این نوع خشونت که در کشور ما جریان دارد، منجر به آسیبهاى شدیدی بر سلامت روان شده است. انواع خشونت سیاسی با اعمال فیزیکی و روانی با هدف آسیبرساندن یا ارعاب مردم مشخص میشود. در بیانیهٔ سازمان جهانى بهداشت به اعمالى مانند تیراندازی، بازداشت یا تهدید، دستگیری و شکنجه، تفتیش اطلاعات و وسایل شخصى، توقیف یا تخریب اموال یا خانهٔ مخالفان، بهعنوان خشونت سیاسى اشاره شده است. از نظر این سازمان این نوع خشونت همچنین شامل محرومیت از نیازهای اساسی و حقوق بشر، ازجمله آزادی بیان میشود.
در حوادث جارى ایران بسیارى از نوجوانان و جوانان به قتل رسیدند و کودکان و نوجوانان بسیار بیشترى دچار صدمات روانى مستقیم و غیرمستقیم شدند.
اما
هر کودکى که با قلمى روى دفترى
مشق شبانه مىکند، اکنون،
نام تو را،
پیام تو را،
نغمهٔ تو را،
مىگسترد، به عشق،
بر نقشهٔ وطن۲
در بیانیهٔ پایانی اجلاس منطقهاى سازمان جهانى بهداشت که یک ماه قبل در کشور بوتان برگزار شد، سلامت روان را عامل کلیدی توسعهٔ اجتماعی و اقتصادی، بخش جداییناپذیر سلامت و رفاه عمومی دانسته و دسترسی به خدمات سلامت روان را از حقوق اساسی بشر قلمداد کرده است. این بیانیه براساس چارچوبی جامع، رعایت حقوق بشر و کرامت انسان را از الزامات سلامت روان، عنوان کرده است.
سلامت روان باید بهعنوان مؤلفهای اساسی در آمادگی و واکنش به شرایط اضطراری مانند مواردی که در حال حاضر با آن مواجهیم، در نظر گرفته شود. در این زمینه، تلاشهای پیشگیری و درمان باید بر رسیدگی به نیازهای کسانی که بیشتر تحتتأثیر بحرانها هستند، متمرکز شود. در تظاهرات و اعتراضات جارى ایران نوجوانان، گروهى مهم از کشتهشدگان را تشکیل مىدهند، نوجوانان و بهخصوص دختران نوجوانى که غلیان احساسات و کشش آزادى در آنها، باعث فوران خشمى شده که متأسفانه با شلیک مستقیم گلوله و ضربات مرگبار باتوم پاسخ گرفته است. از نظر شخص من باید از شرکت نوجوانان زیر ١٩ سال در صحنههاى خشن درگیرى ممانعت شود، چون احتمال خطر جانى و صدمه براى آنان بهدلایل روانشناختى بیشتر است. آنان سرچشمههاى شادابى و امید به آیندهاند و باید سهم خود را از زندگى تجربه کنند. زندگى و شادمانىای که از آنان دریغ شده و آن را در شعارهایشان فریاد مىکنند.
طفلی به نام شادی
دیری است گم شده است
با چشمهای روشن براق
با گیسویی بلند به بالای آرزو
هرکس از او نشانی دارد
ما را کند خبر
این هم نشان ما:
یکسو خلیج فارس
سوی دگر خزر
مشکلات سلامت روان چنان شایع است که با قاطعیت مىتوان گفت همهٔ ما کسانى را میشناسیم که با چنین مشکلاتی دستوپنجه نرم میکنند. شعار امسال روز جهانی بهداشت روان این است که «سلامت روان و رفاه را برای همه به یک اولویت جهانی تبدیل کنید.» شعارى که پیش از آن به رعایت حقوق ابتدایی انسان نیازمندیم. در مرگ دردناک مهسا امینى حتى در روایت رسمى حکومت ایران هم استرس بازداشت بهبهانهٔ ارشاد موجب ایست قلبى و مرگ او شده است. مرگى که قابل پیشگیرى بود.
تأثیر ناآرامیهای سیاسی و اجتماعی بر سلامت روان
ناآرامیها و خشونتهایى که مردم در اخبار، رسانههای اجتماعی و فضاى مجازى و بهطور مستقیم در خیابانها میبینند، میتواند باعث ایجاد مشکلات روانی یا تشدید علائم موجود شود.
اگرچه معناى سکوت و سیاسىنبودن در این شرایط بهمعناى سوگیرى با حاکمیت است و بهقول عزیز نسین داستاننویس ترک: «انسان در قبال سکوتش هم مسئول است»، در مطالعهاى در هنگام اعتراضات و سرکوب و خشونت سیاسى در چند کشور، بیش از ۴٠ درصد مردم گفتند که سیاست باعث استرس آنها شده است. بیش از یکچهارم احساس افسردگی کردند، نزدیک به ٢٠ درصد دچار بىخوابى شدند و رقمى در همین حدود گزارش کردند که بهدلیل اخبار سیاسی احساس خستگی میکنند.
تهران گُرگرفتهٔ پاییز!
در زیر ابرهای بهانه
در زیر چترهای ترانه
باز آسمان عشق تو تیرهست
تهران فصلهای هماهنگ!
تهران عشقهای هراسان!
از چارسوی هفت اقالیم
چشم جهان بهسوی تو خیرهست!
چه چیزی موجب این تأثیر مخرب بر سلامت روان است؟
حقایق روشن است و نشان میدهد که رویدادهای جاری میتوانند احساسات منفی را تحریک کنند و سلامت روان را بدتر کنند. سطح تحمل و واکنش در افراد متفاوت است و هر کس بهروشى متفاوت و با سرعت خاص خود به این رویدادها پاسخ میدهد. درمانگران باید سعی کنند تجربهٔ هر بیمار، چگونگی تأثیر رویدادها و نحوهٔ پردازش آنها را درک کنند. دلایل متعددی براى آسیب سلامت روان وجود دارد:
١- اثر تجمعی، درجهٔ تحمل و انعطافپذیری ما در مواجهه با رویدادهای جاری بهطور مستقیم با تعدد عوامل استرسزایی که تجربه میکنیم، متناسب است. مانند اخبار و تصاویر نوجوانان و جوانانى که یکى پس از دیگرى خبر بهقتلرسیدنشان با تصویر شاداب و سرزندهٔ آنان در فضاى مجازى به ما مىرسد، و بهراستى کدام قلب آزاده و چشم بینایى وجود دارد که از دیدن بهخونافتادن این جوانان برومند به درد نیاید و به اشک ننشیند.
بر گور عاشقان نه کتیبهست، نه گلى
صفصف، کنار هم
خوابیدهاند همدل و همنام
آنسان که زندگیشان بود
در پیچوتاب گردش ایام
٢- ترس، این شرایط باعث ایجاد ترس و احساس خطر برای خود و عزیزان ما شده است، البته این ترس با شهامت مقاومت ترکیب شده است.
٣- اضطراب اقتصادی، تورم غیرعادى و مداوم، ازدستدادن شغل، یا ترس ازدستدادن شغل، خود زمینهاى است براى اضطراب و در عین حال دلیلى براى اعتراض به ناکارآمدى و شکاف فزاینده میان بهرهمندان متصل به حاکمیت و مردم عادى.
۴- عدم قطعیت، ترس از آیندهٔ مبهم یکى از قوىترین ترسهاست است. هیچکس نمیداند که وضعیت سیاسی ناآرام، اعتراض، درگیرى و سرکوب خشن تا کجا ادامه مىیابد یا عواقب آن چیست.
۵- فشار، توجه مداوم به اخبار، نظرات در رسانههای اجتماعی، گمانهزنی در مورد آینده و درگیریهای شخصی بر سر سیاست باعث استرس زیادی میشود. در مطالعهاى در کشور دیگرى با شرایط مشابه بیش از ٧٠ درصد از مردم نگرانی در مورد آیندهٔ کشور را منبع مهم استرس میدانند.
۶- صدمهٔ فیزیکى، هیچ اطلاع و آمارى از تعداد مجروحانى که با انواع سلاح گرم، تفنگ ساچمهزن، ضربات باتوم و مشت و لگد، گاز اشکآور و سایر روشها مصدوم و مجروح شدهاند، در دست نیست. این صدمات علاوه بر صدمه و جراحت جسمى، زخمى هم بر روان فرد باقى مىگذارد که نیازمند رسیدگى است.
٧- استرس شدید روانى، حتى صدمهٔ بازداشت و برخوردى که بىدلیل نام ارشاد به خود گرفته و در واقع تحقیر کرامت انسان است، با همین حد از استرس منجر به مرگ مهسا امینى شد. این را با صدمهٔ روانى حملات مرگبار، تهدید و توهین، سرنوشت نامشخص بازداشت، محرومیت از تحصیل، و احتمال مرگ یا معلولیت مقایسه کنید تا حجم فشار روانى را دریابید.
آواز زندگی را
با هر مرکبی که نوشتیم
بزدودش این پلیدک غدار بدگمان
ومروز
آموختیم از تو
که با مرگی اینچنین
آواز زندگی را
باید نوشت و
رفت
تا جاودان بماند در زیر آسمان
ریاض عابد، پژوهشگر عراقى مقیم بریتانیا، در مقالهاى که در سال ٢٠٠۵ منتشر کرد، یکی از ویژگیهای دولتهای توتالیتر را نهادینهکردن سرکوب و شکنجه دانسته است، بهطورىکه این اعمال بهشکل کمسابقهای بوروکراتیزه و عادی مىشود. نویسنده در این مقاله مىگوید با توجه به آنچه ما در مورد عوارض روانپزشکی در میان قربانیان سرکوب و شکنجه میدانیم، میتوان پیشبینی کرد که هزاران نفر احتمالاً از طیفی از اختلالات روانپزشکی رنج مىبرند. یکی از مظاهر نقش دولت از طریق سازمانهای امنیتی خود در فساد فعالانهٔ هنجارهای اخلاقیِ پذیرفتهشده و تشویق و اجبار پزشکان برای مشارکت در نقض حقوق بشر است. در مطالعهٔ نویسنده، در عراق پزشکان مجبور به مشارکت در تنظیم گواهىهاى جعلى بودهاند. ترس از آسیب به خود یا خانوادهشان رایجترین توضیحی بود که برای همدستی با حاکمان خشن ارائه شد.
انواع اختلالات روانپزشکی در قربانیان خشونت سیاسى و سرکوب دولتی شناسایی شده است. شایعترین شرایط شامل استرس پس از سانحه، افسردگی و اختلالات اضطرابی است. اغلب علائم مزمن بدخلقی، عدمعلاقه و اختلال خواب را گزارش میکنند. آنها همچنین ممکن است علائم کلاسیک استرس پس از سانحه مانند فلاشبک یا تداعى حوادث، کابوسهای مکرر، اضطراب، کاهش علاقه و انگیزه، ضعف تمرکز و بهطور کلی اختلال در عملکرد را گزارش کنند.
ز خشکسال چه ترسی که سد بسی بستند؛
نه در برابر آب،
که در برابر نور
و در برابر آواز و در برابر شور …
سلامت روان در سیاستمداران
در مقالهاى که در سال ٢٠١٧ در مجلهٔ Nature منتشر شد، نویسنده به سلامت روان سیاستمداران و صاحبان قدرت سیاسى پرداخته و با بررسى نمونههایى، ویژگى مهم دیکتاتورها را خودشیفتگى مفرط آنان دانسته است. در ادامه مىگوید بهعنوان شهروند، ما میتوانیم نسبت به سیاستمداران و تصمیمگیریهای مهم آنان، شک داشته باشیم، اگر با نقد و بررسی دقیق به رفتار آنها توجه نکنیم، با خطر پیچیدهترشدن شرایط و بهخطرانداختن زندگى خود روبرو خواهیم بود.
دولتها و جامعهٔ جهانى
علیرغم اعلامیهٔ بینالمللی حقوق بشر که در سال ١٩۴٨ اعلام شد، سازمان ملل متحد بر اساس احترام مطلق به حاکمیت کشورهای عضو خود تا زمانی که صلح جهانی را به خطر نیندازند، عمل کرده است. این امر در عمل دست بسیاری از رژیمهای دیکتاتورى را باز گذاشته است تا مردم خود را سرکوب کنند و مرتکب تخلفات فاحش ازجمله نسلکشی شوند، در حالیکه جامعهٔ بینالمللی برای مداخله ناتوان بوده است. نسلکشی در کامبوج در دههٔ ١٩٧٠ و در رواندا در دههٔ ١٩٩٠ نمونههای بارز آن است. همچنین، استفاده از سلاحهای شیمیایی توسط صدام حسین علیه شهروندان خود در دههٔ ١٩٨٠ جنایتی شناختهشده و بسیار معروف است که واکنش اندکی را از سوی جامعهٔ بینالمللی برانگیخت و هیچ واکنشی از سوی سازمان ملل در پی نداشت.
خوابیدهاند صفصف و خاموش
چون لالهها ز تیر تگرگی
هرگز کسی به یاد ندارد
زینگونه عاشقانه و شفاف
مرگی و آه،
آه،
چه مرگی!
در پیش چشم شحنه کسی را
یارای ایستادن و ره نیست
وز بهر احترام به انسان
پروانه و جواز نگه نیست
اخیراً صدایی قدرتمندتر در سطح بینالمللی ظهور کرده است که خواستار ترسیم مجدد محدودیتهای حاکمیت است. بهعنوان مثال، کمیسیون بینالمللی مداخله و حاکمیت دولتی (International Commission on Intervention and State Sovereignty (ICISS))، در حالیکه هنوز از اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورهای مستقل حمایت میکند، شرایطی را مشخص کرده است که اقدامات بینالمللی، ازجمله مداخلهٔ نظامی، میتواند انجام شود. در تعریف حاکمیت، وظیفه و مسئولیت حفاظت از شهروندان خود گنجانده شده است. براساس گزارش این کمیسیون، اگر دولتی نتواند از شهروندان خود محافظت کند یا فعالانه درگیر خشونت گروهى علیه آنها شود، صلاحیت حاکمیت خود را در معرض تهدید قرار داده است. اگر قرار است از شهروندان جهان حمایت بهتری در برابر دولتهای خودشان ارائه شود، ممکن است لازم باشد حقوق افراد تقویت شود و در عین حال حقوق دولت تضعیف شود. این امر ممکن است مستلزم اصلاح منشور ملل متحد و تغییر در ساختار آن باشد.
١١ اکتبر: روز جهانی دختر یا روز جهانى دختربچهها
این مناسبت برای جلب آگاهی نسبت به نابرابریهای جنسیتیای که دختران در سراسر جهان (بهطور مضاعف در کشورهایى مانند ایران) با آن مواجهاند، مورد توجه قرار میگیرد. هدف دیگر از این بزرگداشت، آموزش حقوق دختران به آنان است که میتواند به آنها اجازه دهد تا از پتانسیل کامل خود استفاده و دنیای اطراف خود را بازسازی کنند. امسال، موضوع انتخابشده از سوی یونیسف برای روز جهانی دختر، این است: «زمان ما اکنون است – حقوق ما، آیندهٔ ما».
دختران برای زندگی پرشتاب و روبهجلو آمادهاند. زمان آن فرا رسیده است که همهٔ ما – با و برای دختران – پاسخگو باشیم و در آیندهای سرمایهگذاری کنیم که به توانمندى، رهبری و پتانسیل آنها باور داشته باشد. با اینحال، در سراسر جهان، زندگی زنان و دختران مملو از چالشهایی است.
بهمناسبت این روز آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، در پیامی گفته است: «اکنون بیش از هر زمان دیگری ما باید تعهد خود را برای همکاری جهانی با یکدیگر تجدید کنیم تا دختران از حقوق خود برخوردار شوند و از آن استفاده کنند و بتوانند نقشی کامل و برابر در جوامع خود ایفا کنند. سرمایهگذاری روی دختران، سرمایهگذاری در آیندهٔ مشترک ماست.»
امسال، این روز در میان تداوم اعتراضات گستردهٔ ناشی از مرگ مهسا امینی، دختر جوان ٢٢ ساله در هنگام بازداشت ارشادى، بزرگ داشته مىشود. دختران و زنان در ایران روسریهای خود را برداشته و با اعتراض در هوا تکان میدهند و شعارهایی در مخالفت با آنچه بر آنان مىرود سر میدهند. این روز براى ما تداعىگر تصویر دختران جوان و پرشورى است که در حالىکه برخى از آنان هنوز در دوران کودکى خود بودند با نابخردى و بىرحمى کشته شدند.
با نقطه، نقطه،
نقطهٔ خون،
خونِ رهروان
خونِ هزار مهسا خونِ بسی جوان
این نقشه بر سراسر میهن
در حال شکلگیری و گسترانگی:
میگسترد بههر سو در بیکرانگی.
این نقشه را، شبانه، به یکبار
نتوان کشید و دید
در طول سالیانش، با خون توان کشید
با خون نسلها
پررنگ و آشکار شود، در برابرت
تا ناکجایِ هرگزیِ حیرتآورت
این نقشهٔ شکفتگی و شادی وطن
این نقشهٔ رهایی و آزادی وطن
۱عضو ارشد انجمن مشاوران درمانگر کانادا، دکترای تخصصی از ایران، فلوشیپ و گواهینامهٔ مشاوره از دانشگاه UCLA، گواهینامهٔ مصاحبهٔ انگیزشی و Award of Achievement از دانشگاه UBC
۲همهٔ اشعار استفاده شده در این نوشتار از استاد محمدرضا شفیعی کَدْکَنی (م. سرشک) است.