پروژهٔ اجتماعی (۵۸) – از اندازهٔ پا تا نگهبانی

مژده مواجی – آلمان

اندازهٔ پاهای مردمان قندوز را مثل کف دستش می‌شناخت. ۲۸ سال اندازهٔ پاها را روی چرم برش داده، دوخته، شکل داده بود و شاهد چم‌وخم پاهای نسل در نسل شده بود. پاهایی که درازا و پهنای قندوز را طی کرده بودند. او به آدم‌ها که نگاه می‌کند، ناخودآگاه چشمش به فرم پای آن‌ها می‌افتد و کفش‌هایشان را سبک سنگین می‌کند. خودش می‌گفت: «از بچگی به‌جای رفتن به مدرسه شروع به کار کردم. اول شاگرد کفاش بودم و بعد استاد کفاشی شدم. با علاقه آن را انجام می‌دادم.» 

با او کوچینگ شغلی را شروع کردم و می‌دانستم که شانسی برای پیداکردن شغل کفاشی در آلمان ندارد. شغلی که لازمه‌ٔ آن دورهٔ تخصصی سه‌ساله است. بیشتر آدم‌ها برای خرید کفش به کفش‌فروشی‌هایی می‌روند که کارخانه‌ها تولید می‌کنند. مگر چند تا کفاشی هنوز پرچمشان بالاست و عرضِ‌اندام می‌کنند؟ چند نفر هنوز به کفاشی‌ها که تعدادشان هم زیاد نیست، می‌روند که کفش قالب پایشان را بخرند؟ کفش‌هایی کاملاً شخصی.

مراجعم مدتی در کفاشی‌هایی که کفش طبی می‌سازند، کارآموزی کرده بود. می‌گفت زبان تخصصی‌ و معیار اندازه‌گیری‌شان آدم را از پا می‌اندازد. 

چاره‌ای نبود. به‌سراغ شغل‌های دیگر رفتیم. قرار نیست آدم در تمام مدت عمرش کار یکسانی داشته باشد. مثل کفش‌ها که مسیرهای متفاوتی را در زندگی طی می‌کنند.

مراجعم در یکی از جلسه‌‌های کوچینگ شغلی به ناگهان گفت: «آشنایی دارم که به‌عنوان نگهبان و نیروی حراستی برای نمایشگاه‌ها کار می‌کند. بدم نمی‌آید که این کار را تجربه کنم. دوره‌ای یک‌هفته‌ای باید ببینم که خوشبختانه فقط شرکت در کلاس مهم است و امتحان پایانی ندارد که به‌خاطر سطح زبانم از پسش بر نیایم.»

اسم شرکتی را که آشنایش در شهر هانوفر در آن کار می‌کند، در گوگل پیدا کردم. زنگ زدم. استقبال کردند. به‌نظر می‌رسید که همیشه در جستجوی نگهبان باشند. برایش درخواست کار نوشتم، روبروی مانیتور نشستیم و با صدای بلند برایش خواندم:

… تا چه اندازه توانایی‌هایم در کفاشی در کار نگهبانی به من کمک می‌کند؟ در کفاشی یاد گرفته‌ام که دقت و اعتماد لازمهٔ کار است؛ دو ویژگی مهم برای کار نگهبانی.

ارسال دیدگاه