قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید
دکتر امیرحسین توفیق – ونکوور
در شمارهٔ پیش خواندید که رؤیا که در ایران کارآفرینی موفق بود و چند کسبوکار موفق را در شیراز مدیریت میکرد، بههمراه خانوادهاش با ویزای توریستی به کانادا آمد و به نزد دوستش در تورنتو رفت. سپس دیداری از مونترآل داشت و بعد از آن هم یک هفته به ونکوور رفت. در ونکوور او و همسرش از این شهر خوششان آمد و از دوست رؤیا دربارهٔ امکان مهاجرت به این شهر پرسیدند. دوست رؤیا که همان میزبانشان در شهر تورنتو بود، به آنها مشاور مهاجرتی را در تورنتو بهنام خانم احمدی معرفی کرد. رؤیا با خانم احمدی قرارداد بست و پروژهٔ مهاجرت او به کانادا از طریق برنامهٔ کارآفرینی بریتیش کلمبیا رسماً آغاز شد. رؤیا به ایران بازگشت و کماکان با خانم احمدی در ارتباط بود و ایدههای مختلفی برای راهاندازی کسبوکار در بریتیش کلمبیا را با او مرور میکرد. پس از گفتوگوهای طولانی دو طرف با طرح و ایدهٔ دو کسبوکار موافقت کردند و خانم احمدی از رؤیا رسماً تأییدیه گرفت که «شما با ایدهٔ کسبوکاری که دو کار را انجام دهد، موافقاید و تأیید میکنید و فراموش نفرمایید که باید بهنحوی همهٔ موارد را پیش ببریم که این دو کار مکمل هم باشند، نه مجزا، چون در غیر اینصورت قطعاً با مشکل مواجه خواهیم شد.»
و حالا ادامهٔ داستان…
خانم احمدی کار آمادهسازی «بیزینس کانسپت» مورد نیاز برای ارائه به دولت بریتیش کلمبیا را با رؤیا آغاز کرد. رؤیا سرشار از انرژی بود. بههمین دلیل هم بود که در طول ۲۵ سال فعالیتش از لحاظ مالی، در شرایط مناسبی قرار گرفته بود. اما این انرژی نامتناهی، دردسرهایی هم ایجاد میکرد. رؤیا با دوست صمیمیاش و چندین نفری که در طول زمان اقامت و بازدیدش در کانادا آشنا شده بود، روزانه در حال صحبت بود و نظرات آنها را به خانم احمدی منتقل میکرد و اصرار میکرد تا آن نظرات در بیزینس پلن و ایدهٔ کسبوکارش لحاظ شود. خانم احمدی در مقابل، با صبوری زیاد با ایشان صحبت میکرد و میگفت:
«نظرات دوستان شما بسیار متین، اما برنامهٔ مهاجرتی و طرح کسبوکاری که باید تهیه و به دولت استان بریتیش کلمبیا ارسال شود، قواعد و قوانین خودش را دارد و بسیاری از این نظرات عملی نیستند. اما اطمینان داشته باشید تمامی نظرات این دوستان را بررسی میکنم و اگر خدشهای به ایدهٔ کسبوکار شما از لحاظ قانونی وارد نشود، قطعاً لحاظ خواهیم کرد.»
با توجه اینکه پروندههای کارآفرینی، نسبت به دیگر پروندهها از حجم کار بسیار بالایی برخوردار است، از ابتدای شروع به کار، خانم احمدی تیمی را برای آمادهسازی پرونده رؤیا مشخص کرد و هر یک از اعضای تیم مربوطه، مسئولیت بخشی از کار را بهعهده گرفت و برای هماهنگی، گروهی در واتساپ هم تشکیل داد تا هر یک از اعضای تیم، از تمام آنچه در طول پروسه میگذرد، مطلع شود و تمامی مدارکی را هم که از طرف رؤیا آماده میشود تمام اعضای تیم ببینند و در جریان آن قرار گیرند تا بتوانند در حیطهٔ مسئولیت خود، از آنها استفاده کنند.
«رؤیا خانم، من امروز لیست مدارک مورد نیاز را برای شما ارسال کردم. حجم مدارکی که باید آماده کنید، نسبتاً بالاست. لطفاً برای جلوگیری از اتلاف وقت، شروع به آمادهسازی آنها بفرمایید. البته الان ما هیچ مدرکی نیاز نداریم و فقط در قدم اول باید شما را در وبسایت رسمی دولت استان بریتیش کلمبیا ثبتنام کنیم و زمانی که خلاصهٔ ایدهٔ کسبوکار را نهایی کردیم و شما آن را تأیید کردید، برای دولت استان ارسال خواهیم کرد تا منتظر امتیاز نهایی شما بمانیم و زمانی که از لیست انتظار خارج شدید و برای ادامهٔ کار دعوتنامه دریافت کردید، آن زمان باید مدارک را آماده و برای ما ارسال کنید. فقط خواهشی که دارم، اجازه بدهید همکاران ما کار خودشان را انجام دهند و جداگانه با آنها تماس نگیرید و طرح موضوع جدید نفرمایید، چون تصمیمگیرنده آنها نیستند و فقط باید مسئولیت خودشان را انجام دهند.»
«مطمئن باشید، من به شما ایمان دارم و انشاءالله بهزودی کار نهایی شود و من بههمراه خانوادهام بتوانیم به کانادا مهاجرت کنیم.»
رؤیا تمام فکر و ذکرش شده بود پروندهٔ مهاجرتیاش. شبها که به خانه میرسید، گوشی تلفن را برمیداشت و تقریباً تا بامداد روز بعد، یا با دوستانش در حال صحبت و مشورت بود یا با خانم احمدی و همکارانش صحبت میکرد یا در گروهی که در واتساپ تشکیل شده بود، در حال انتشار مطالبی بود. چون رؤیا بسیار دوستداشتنی و خوشصحبت بود، خانم احمدی و همکارانش از همصحبتی با ایشان خیلی لذت میبردند و ساعتها وقتگذاشتن برای صحبت یا ارتباط روزانه با ایشان، آنها را ناراحت نمیکرد. مشخصاً خانم احمدی متوجه شده بود که این پرونده، چندین برابر پروندههای دیگر، از او و تیمش وقت و انرژی خواهد گرفت، اما باز هم امید به نتیجهگرفتن این پرونده مشابه دیگر پروندههایش، به او هم مانند رؤیا، انرژی دوچندان میداد.
نهایتاً پس از چهار ماه، خلاصهٔ ایدهٔ کسبوکار یا بیزینس کانسپت رؤیا آماده شد و خانم احمدی آن را برای رؤیا ارسال کرد و از او خواست آن را بخواند و نظرش را اعلام کند. رؤیا چندین مورد درخواست اصلاح داد که خانم احمدی توضیح داد که قانونی نیست و خارج از دستورالعمل برنامهٔ کارآفرینی استان بریتیش کلمبیاست. نهایتاً رؤیا ایدهٔ کسبوکار را رسماً تأیید کرد و خانم احمدی هم در فایل ثبتنام رؤیا آن را اضافه کرد و پس از پرداخت هزینهٔ مرحلهٔ اول، پروندهٔ رؤیا رسماً نزد دولت استان بریتیش کلمبیا ثبت شد.
«رؤیا خانم، پروندهٔ شما ارسال شد و حدوداً شش تا هشت هفتهٔ آینده امتیاز نهایی شما مشخص میشود و بهمحض مشخصشدن شما را مطلع خواهیم کرد. تأییدیهٔ ثبت پرونده را هم برایتان ارسال کردم. موفق باشید.»
علیرغم آنکه خانم احمدی به رؤیا گفته بود که بین شش تا هشت هفته آینده امتیاز نهایی مشخص میشود و تصور میکرد که ارتباط روزانهاش تا حداقل شش هفتهٔ آینده قطع باشد، اما رؤیا همچنان تماسهایش را ادامه میداد.
هفت هفته از ثبت پرونده گذشته بود که خانم احمدی ایمیلی دریافت کرد حاکی از اینکه دولت استان بریتیش کلمبیا امتیاز ۱۲۸ را برایش تخصیص داده و خانم احمدی هم علاوه بر آنکه ایمیل دریافتی را برای رؤیا ارسال کرد، در گروه واتساپ مربوطه هم اعلام نمود و از همکارانش هم مانند همیشه تشکر کرد.
«رؤیا خانم، خدا را شکر امتیاز خوبی دریافت کردید. با توجه به اینکه آخرین انتخاب از لیست انتظار ۱۱۵ بوده، بهاحتمال بسیار زیاد در انتخاب بعدی شما دعوتنامه دریافت خواهید کرد و تصور میکنم بهزودی اتفاق بیفتد، پس لطفاً دنبال آمادهسازی مدارک باشید. بهخصوص مدارک مالی که آمادهسازیشان زمانبر است و توسط یکی از شرکتهای معرفیشده از طرف دولت استان هم باید تأیید شود. پس لطفاً با یک شرکت حسابرسی که حتیالامکان پروندههای مهاجرتی را انجام داده باشند و با این پروسه آشنا باشند، ارتباط برقرار کنید تا پرونده را آماده کنند.»
«ممنونم خانم احمدی، هم از شما و هم از تمام همکاران عزیزتان که واقعاً زحمت کشیدند و موجب شدند که این امتیاز که امتیاز خیلی خوبی است و نشان از تخصص بالای همکاران شما دارد، نصیب من شود. شما شرکت حسابرسی نمیشناسید؟»
«ما با شرکتهای حسابرسیای که مستقلاند، کار میکنیم. آنها دقیقاً اطلاع دارند که چه مواردی اهمیت دارد تا برای شما آماده کنند. من شمارهٔ تماس آنها را برای شما ارسال میکنم. خودتان به صلاحدید خودتان انتخاب کنید چون آنها مستقلاند و باید عضو کانون حسابداران خبره باشند.»
ادامه دارد