ترجمه و تلخیص: زهرا آهنبر – ایران
ریچارد کلمنت مودی، سرلشکر، موسیقیدان و معمار، در ۱۳ فوریهٔ ۱۸۱۳ در منطقهٔ سنت گریسون، کشور باربادوس در منطقهٔ هند غربی متولد شد. او بنیانگذار و نایب فرماندار بریتیش کلمبیا و همچنین اولین فرماندار بریتانیا در جزایر فالکلند بود. ریچارد کلمنت مودی سومین فرزند از ده فرزند خانواده بود. پدرش، کلنل توماس مودی، نشان لیاقت شوالیهٔ نظامی داشت و از نوادگان خانوادههای برجستهٔ بریتانیا بهشمار میآمد. مادرش، مارتا کلمنت، دختر ریچارد کلمنت از ملاکان باربادوس بود و نام ریچارد نیز برگرفته از نام پدربزرگش است. برادران ریچارد نیز اکثراً دارای سمتهای نظامی بودند. ریچارد تحتنظر معلمان خصوصی آموزش دید و در ۱۴ سالگی به آکادمی نظامی سلطنتی در وولیچ واقع در جنوب لندن فرستاده شد و پس از دو سال مدیر آکادمی شد. ریچارد مانند پدر و برادرش، همپدن، به علوم مختلفی تسلط داشت و توانایی وی در ریاضیات، موسیقی، طراحی معماری از سنین پایین مشهود بود.
در سال ۱۸۲۹، ریچارد تحت آموزش نظامی قرار گرفت و سال بعد بهعنوان ستوان دوم در بخش مهندسان سلطنتی ارتش استخدام شد. بین سالهای ۱۸۳۲ و ۱۸۳۳ در ایرلند خدمت کرد. او در سال ۱۸۳۵ به درجهٔ ستوانی ترفیع یافت و سپس تا سپتامبر سال ۱۸۳۷ در سنت وینسنت مشغول بود. ریچارد سال بعد را به آمریکا سفر کرد و پس از بازگشت به منطقهٔ دونپورت اعزام شد و در آنجا بهعنوان استاد استحکامات آکادمی نظامی سلطنتی وولیچ مشغول بهکار شد.
ریچارد در اکتبر ۱۸۴۱ وقتی تنها ۲۸ سال داشت به درجهٔ نایبفرماندار جزایر فالکلند از مستعمرات بریتانیا نائل شد. احتمالاً نفوذ پدر ریچارد در منصوبشدن وی به چنین سِمت مهمی نقش اساسی داشته است. زمانی که ریچارد به این منطقه رسید، هرجومرج زیادی در این جزایر حکمفرما بود، اما ریچارد از قدرت، خرد و اعتدالگرایی خود برای سروساماندادن به منطقه و توسعهٔ زیرساختهای آن استفاده کرد. او همچنین فرماندهٔ کل قوای این منطقه بود. در طول سال اول حضور در جزایر فالکلند، تنها مصاحب ریچارد که از لحاظ اجتماعی همتراز او بود، منشی شخصیاش مورل رابینسون بود که او نیز نقشهبردار و مهندس بود. هرچند بعدها بین آنها اختلاف افتاد و ریچارد او را از جزایر فالکلند تبعید کرد. ریچارد گزارش عمومی جامعی از جزایر تهیه کرد و آن را به دولت بریتانیا تحویل داد. وی در گزارش خود، این منطقه را برای پرورش دام مناسب تشخیص داد که ساکنان جدید فالکلند نیز از این توصیه پیروی کردند. همچنین ریچارد بهتوصیهٔ دریانوردی بهنام سِر جیمز کلارک راس، تصمیم گرفت منطقهای را بهعنوان پایتخت فالکلند انتخاب کند که دسترسی راحتی به دریا و کشتی داشته باشد. ریچارد بندری بهنام ویلیام را به بندر استنلی تغییر نام داد و آنجا را بهعنوان پایتخت فالکلند انتخاب کرد. ریچارد برای توسعه و پیشرفت این بندر تلاشهای زیادی کرد و عمارتهای مختلفی را در آنجا ساخت. او بدون اجازهگرفتن از لندن، برای نوشیدنیهای الکلی مالیات تعیین کرد و بهدلیل عدم وجود اسکناس در جزیره، اسکناس ویژهٔ خود را چاپ کرد. این تصمیمات مشکلاتی بههمراه داشت که باعث شد از سوی پارلمان بریتانیا نیز مورد انتقاد قرار بگیرد.
سِمت ریچارد در ژوئن ۱۸۴۳، به فرمانداری جزایر فالکلند تغییر یافت و از ادارهٔ مستعمرات بریتانیا به وی دستور داده شد که یک ادارهٔ مستعمراتی همراه با یک شورای قانونگذاری و یک شورای اجرایی افتتاح کند. ریچارد قانونگذاری میکرد، مالیات میبست و دستورات را اعمال میکرد. وی بهدلیل احتمال جنگ بین فرانسه و بریتانیا در منطقهٔ آرژانتین، نیرویی شبهنظامی تشکیل و آموزش داد که بعدها نیروی دفاعی جزایر فالکلند نامگذاری شد. او از مقامات بریتانیا درخواست نیروهای مختلفی میکرد و درخواستهایش اجابت میشد. در یکی از این درخواستها گفت که به کشیش نیاز دارند. برادر ریچارد، جیمز لیث مودی، بهعنوان کشیش به فالکلند رفت، اما بین دو برادر دشمنی و اختلاف بهوجود آمد.
سرانجام ریچارد جزایر فالکلند را برای رسیدگی به پدرش ترک کرد و در فوریهٔ ۱۸۴۹ به بریتانیا رفت. وی از ماه اوت در مأموریتی ویژه بهعنوان رئیس قشون نظامی دفتر مستعمرات بریتانیا و طی سال ۱۸۵۱ نیز در پلیموث مشغول بهخدمت شد. ریچارد در ۶ ژوئیهٔ ۱۸۵۲، در کلیسای سنت اندرو شهر نیوکاسل با مری سوزانا هاکس از خانوادهٔ تجار معروف هاکس ازدواج کرد. پدر مری، بانکدار، تاجر و شهردار نیوکاسل بود. پس از ازدواج، ریچارد و مری مودی رهسپار تور اروپا شدند و از کشورهای فرانسه، سوئیس و آلمان دیدن کردند. ریچارد و مری ۱۳ فرزند داشتند و همچنین گزارش شده است که ریچارد از نظافتچی بومی خود دو فرزند دیگر داشت که آنها را پس از ترک بریتیش کلمبیا، رها کرد. پسر ریچارد، کاپیتان هنری دو کلروو، در جنگ بوئر دوم کشته شد.
مودی در سال ۱۸۵۲، به درجهٔ مهندس فرماندهٔ مهندسی سلطنتی شهر نیوکاسل منصوب شد و تا سال ۱۸۵۴ در آنجا ماند. در این دوران، جنگ کریمه رخ داد و او بهعنوان افسر اجرایی مستعمرهٔ مالت حضور داشت، اما بهدلیل شرایط جسمانی نامساعد و ابتلا به تب زرد از این سِمت استعفا داد. پیش از اینکه در سال ۱۸۵۵ به مقام فرماندهی مهندسان سلطنتی اسکاتلند نائل شود، سفری به آلمان داشت. در چهار سالِ پس از آن که در اسکاتلند بود، ریچارد از مصاحبت با جامعهٔ روشنفکر ادینبورگ برخوردار بود و در پروژههای معماری بسیاری مشارکت داشت. ریچارد که از کودکی به موسیقی علاقه داشت، حین سفرش به آلمان، طرح مرمت کاخ ادینبورگ را با الهام از آکوردهای موسیقی ترسیم کرد. او بهکمک لرد پنمور موفق شد طرح خود را به ملکه ویکتوریا و همسرش پرنس آلبرت ارائه کند که هر دو با موسیقی آشنایی خوبی داشتند. از طرح وی استقبال شد، اما بهدلیل بازنشستگی لرد پنمور، این طرح هرگز اجرایی نشد.
ریچارد همچنین بین دسامبر ۱۸۵۸ تا ژوئیهٔ ۱۸۶۳، فرماندهٔ مهندسان سلطنتی، کمیساریای ارشد اراضی و آثار معماری و نایبفرماندار بریتیش کلمبیا بود. زمانیکه در سال ۱۸۵۸، اخبار تب طلای درهٔ فریزر به لندن رسید، ادارهٔ جنگ تعداد ۱۷۲ مهندس سلطنتی باذکاوت و بادرایت را به فرماندهی ریچارد مودی به بریتیش کلمبیا فرستاد. ریچارد بهعنوان فرماندهٔ مهندسان سلطنتی دستور داشت این مستعمرهٔ تازهتأسیس را به سنگر امپراتوری بریتانیا در غرب دور تبدیل کند و بریتانیایی جدید در سواحل اقیانوس آرام بنا کند.
بهمحض ورود، ریچارد متوجه شد که در منطقهٔ «هیلز بار» بین معدنچیان طلا شورشی رخ داده است که رهبری آن را قانونشکن معروف، ند مکگاون، بر عهده داشت. ریچارد موفق شد بدون خونریزی، شورش را سرکوب کند. ریچارد مایل بود در دل طبیعت بریتیش کلمبیا شهر زیبایی بنا کند و در نظر داشت آن را استعارهای از حاکمیت بریتانیایی جلوه دهد. او منطقهای جنگلی در نواحی پایین بریتیش کلمبیا انتخاب نمود و پایتخت جدیدش بهنام «نیو وستمینستر» را در آنجا بنا کرد. بههمین دلیل در بریتیش کلمبیا او را بینانگذار واقعیِ نیو وستمینیستر میدانند. نخستین نشان بریتیش کلمبیا را او طراحی کرد.
لرد لیتون، وزیر امور خارجهٔ مستعمرات وقت بریتانیا که حامی ریچارد بود، در عمل پرداخت هزینهٔ پاکسازی و توسعهٔ منطقه را فراموش کرد. این امر باعث شد تلاشهای مهندسان زیردست ریچارد بهدلیل بودجهٔ ناکافی و مخالفتهای مداوم فرماندار جزیرهٔ ونکوور یعنی سِر جیمز داگلاس، محدود و تکمیل طرح شهر تقریباً ناممکن شود. طی اقامت ریچارد در بریتیش کلمبیا، وی مشاجرات زیادی با داگلاس داشت زیرا حوزهٔ قضایی آنها با هم تداخل پیدا میکرد. ریچارد نسبت به داگلاس از اختیار عمل کمتری برخوردار بود، اما بین مهندسان منطقه و نزد دولت بریتانیا از جایگاه اجتماعی ویژهای برخوردار بود. او از خانوادهای اشرافی بود و پدرش یکی از ثروتمندینترین صادرکنندگان کالا و مالکان هند غربی بهشمار میآمد. پدر داگلاس املاک چندانی نداشت و مادرش نیز نژادی دورگه داشت. در نتیجه، نبرد قدرت بین این دو ادامه داشت که منجر به تأخیر در تکمیل پروژهٔ شهر نیو وستمینستر شد.
ریچارد در این منطقه، دریاچهای را بهیاد دستیارش، رابرت برنابی، برنابی نامگذاری کرد. همچنین تپهای ۴۰۰ فوتی در بریتیش کلمبیا را بهیاد همسرش، مری هیل نام نهاد. هرچند مری در مقایسه با انگلستان، از زندگی در مستعمرهٔ نوظهور بریتیش کلمبیا راضی نبود و زندگی در این ناحیه را «مشقت در بوتهزارها» توصیف میکرد که نام کتاب وی نیز است. موزهٔ سلطنتی بریتیش کلمبیا حاوی ۴۲ نامه بهقلم مری مودی است که بهلحاظ روابط بین خانوادههای بریتانیایی ساکن در مستعمرات امپراتوری بریتانیا حائز اهمیتاند. ریچارد با اجازهگرفتن از ادارهٔ مستعمرات، منطقهای به مساحت نزدیک به ۱۵۰۰ هکتار را تصاحب کرد و مزرعهٔ میفیلد را در آن بنا کرد. این موضوع در روزنامههای محلی بازتاب منفی داشت.
سرانجام پروژهٔ توسعه و آبادانی بریتیش کلمبیا در سال ۱۸۶۳ بهپایان رسید و ریچارد بههمراه خانوادهاش و تعدادی از مهندسان به انگلستان بازگشتند. جمعیت زیادی از شهروندان نیو وستمینستر به بدرقهٔ آنها رفتند. ریچارد همیشه دوست داشت بار دیگر به بریتیش کلمبیا برگردد، اما پیش از مرگش موفق به دیدار مجدد این سرزمین نشد. کتابخانهای از او بهجا ماند که امروزه کتابخانهٔ عمومی این شهر است. در همان سال، اعضای انجمن شهر نیو وستمینستر منطقهٔ محافظتشدهای به مساحت ۲۰ هکتار را به احترام وی «مودی اسکوئر» یا پارک مودی نام گذاشتند.
پس از بازگشت در سال ۱۸۶۳، ریچارد بهعنوان مهندس فرماندهٔ سلطنتی وارد چتم داکیارد شد و تا سال ۱۸۶۶ در آنجا ماند. او سرانجام در ژانویهٔ سال ۱۸۶۶ به مقام سرلشکر ترفیع یافت و ماه بعد از نظام بازنشسته شد و بهعنوان کمیسر سیاسی شهرداری مشغول بهخدمت شد. ریچارد دوران بازنشستگی خود را در کینهامکورت واقع در منطقهٔ شروپشر سپری کرد. در تاریخ ۳۱ ژانویهٔ ۱۸۸۷، زمانیکه برای دیدار دخترش به بورنموث رفته بود، در هتل سلطنتی بث درگذشت و در کلیسای سنت پیتر همان شهر به خاک سپرده شد. او موفق نشد رؤیایش یعنی بازگشت به بریتیش کلمبیا را عملی کند. از ریچارد املاک و ثروتی بالغ بر ۲۴ هزار پوند بهجا ماند که برای عصر ملکه ویکتوریا مبلغ هنگفتی بهشمار میآید.
در سال ۱۹۸۴ برابر با صد و بیست و پنجمین سالگرد تأسیس شهر نیو وستمینستر، مجسمهای از مودی در ورودی پارک مودی بنا شد که شهردار در حضور شاهدخت مارگارت از آن پردهبرداری کرد. در ژانویهٔ ۲۰۱۴، آرشیو بریتیش کلمبیا و بنیاد موزههای این استان آلبومی خریداری کردند که متعلق به ریچارد کلمنت مودی بود. این آلبوم حاوی بیش از صد عکس از ساکنان نخستین بریتیش کلمبیاست.
شهر پورت مودی از شهرهای ترایسیتیز و نیز میدان و پارک مودی در نیو وستمینستر بهنام ریچارد کلمنت مودی نامگذاری شدهاند.
منبع: ویکی پدیا